تاریخ: ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ، ساعت ۲۲:۵۰
بازدید: ۲۳۴
کد خبر: ۷۱۱۱۹
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

با عرضه شستا در بورس شفاف‌سازی و تقارن اطلاعاتی اتفاق نمی‌افتد/ عمده منابع بازار سرمایه، صرفِ سفته‌بازی و نوسان‌گیری می‌شود/ با تجدید ارزیابی دارایی‌ فقط روی خرابکاری‌ها سرپوش می‌گذارند

می متالز - حمید میرمعینی (کارشناس بازار سرمایه) گفت: با عرضه سهام شستا در بازار بورس، شفاف‌سازی و تقارن اطلاعاتی اتفاق نمی‌افتد. همین حالا شرکت‌هایی که در بازار بورس اوراق بهادار حضور دارند هم نشت اطلاعاتی، هم عدم شفافیت اطلاعاتی و هم عدم تقارن اطلاعاتی دارند.
با عرضه شستا در بورس شفاف‌سازی و تقارن اطلاعاتی اتفاق نمی‌افتد/ عمده منابع بازار سرمایه، صرفِ سفته‌بازی و نوسان‌گیری می‌شود/ با تجدید ارزیابی دارایی‌ فقط روی خرابکاری‌ها سرپوش می‌گذارند

به گزارش می متالز، در حالی ورود شرکت‌ سرمایه‌گذاری سازمان تامین اجتماعی (شستا) به بازار بورس مورد تاکید اصحابِ سیاست است که کنشگران اقتصادی و صنفی به دلایلی با آن مخالفت می‌کنند. دسته اولِ مخالفان می‌گویند که ورود عجله‌ای چند هزار میلیارد تومان سرمایه شستا در بازار بورس نه تنها سازنده نیست که موجب رکود می‌شود. دسته دوم هم تاکید دارند که دارایی‌های سازمان تامین اجتماعی متعلق به بیمه‌شدگان یعنی همان سرمایه‌گذارانِ واقعی سازمان تامین اجتماعی است؛ بنابرین نباید اجازه داد کنترل دارایی‌ها از دست بیمه‌شدگان خارج شود. از منظر دولت؛ شستا دردسرساز است؛ چراکه به «حیاط خلوت» شبکه‌های متصل به قدرت تبدیل شده است. «حمید میرمعینی» کارشناس بازار سرمایه نظری مانند دسته اول مخالفان دارد. وی در گفتگو با ایلنا، نظر خود را در این مورد به تفضیل شرح می‌دهد.

 

محمد شریعتمداری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مجمع عمومی شرکت سرمایه‌گذاری سازمان تامین اجتماعی (شستا) با تاکید بر اینکه موضوع واگذاری‌ها، در دستور کار و اولویت‌های جاری قرار گیرد، گفت که هم زیرمجموعه‌های شستا و هم کل شستا به بورس برود. محمد سالاری، مدیرعامل تامین اجتماعی هم گفت که در بحث بورسی کردن شرکت‌های زیرمجموعه و هلدینگ‌ها باید کارهای باقیمانده تسریع شوند. مشخص است که برای انجام واگذاری‌‌ها بسیار عجله وجود دارد؛ چراکه رئیس جمهوری بر این موضوع تاکید دارد و پیگیر است. همه اینها هم می‌‌گویند باید همه امور شستا شفاف‌‌ شود و این امر جز با بورسی کردن شستا محقق نمی‌شود. پرسشی که اذهان عمومی را مشغول کرده این است که آیا فعالان بازار سرمایه نقدینگی کافی برای خرید سهام شستا و زیرمجموعه‌های آن را دارند؟ پرسش دیگر این است که آیا ورود این حجم از سرمایه به بازار بورس موجب برهم ریختن امنیت بازار نمی‌شود؟

ابتدا باید توضیح دهم اگر سازمان خصوصی‌سازی به وکالت از شستا واگذاری‌‌ها را انجام دهد، این کار از طریق مزایده و تجدید ارزیابی دارایی‌ها صورت می‌گیرد اما اگر پذیرش از طریق بورس و فرابورس انجام شود که چنین گفته می‌شود، شرایط دیگری پیش می‌آید. در این شرایط هیات‌های پذیرش بورس و فرابورس شرایط را بررسی می‌کنند و اگر موافقت کنند روند آماده‌سازی آغاز می‌شود. اینکه واگذاری چگونه انجام شود بستگی به سیاست‌ها و برنامه‌های بلندمدت دولت و شرکت سرمایه‌گذاری سازمان تامین اجتماعی (شستا) دارد. در ضمن باید دید که طرف مقابل شستا یعنی بازار سرمایه آمادگی لازم برای پذیرش سهام را دارد یا نه؛ چراکه کلیه جوانب و منافع طرفین باید لحاظ شود. این به آن معنی است که عزم طرف مقابل هم راسخ باشد.

در سطح بعدی باید روشن شود که برنامه جایگزین شستا چیست. به این معنی که دولت با منابع حاصل از واگذاری سهام چه می‌خواهد بکند. آیا دولت می‌خواهد منابعی که بدست آورده را خرج پرداخت بدهی‌هایش کند یا خیر؟ اگر شرکتی مانند شستا با این میزان دارایی به بورس عرضه شود و پول فروش آن از بازار خارج شود، فشار بسیار زیادی به بازار وارد و نوعی هرج و مرج ایجاد می‌شود. بنابراین از یک اتفاق بزرگ با هزار و یک حواشی صحبت می‌کنیم که نمی‌توان به راحتی بر تبعات آن چشم پوشاند.

 

در واقع می‌گویید که اگر دولت برنامه نداشته باشد، هم به بازار سرمایه لطمات جبران ناپذیری وارد می‌کند و هم اینکه سازمان تامین اجتماعی را متضرر می‌سازد؟

 ورود این حجم از سرمایه آنهم بدون برنامه و به صورت شتاب‌زده، یعنی آنگونه دولت می‌گوید تا پایان ۹۸ یا ۹۹، با توجه به جریان نقدینگی و گردش مالی فشار مضاعفی را به بازار سرمایه وارد می‌کند و موجب می‌شود که بازار وارد فاز رکود شود. بازار باید پتانسل و ظرفیت این نوع پذیرش را داشته باشد.

 البته کارشناسان بورس و فرابورس این بررسی را انجام می‌دهند. اما تاکید دارم اگر دولت بخواهد عرضه سهام شرکت‌های شستا را در بورس با اعمال فشار انجام دهد، نتایج منفی می‌گیرد. از نظر منِ کارشناس، حالِ حاضر، زمانی مناسبی برای عرضه شستا در بورس نیست؛ به چند دلیل. دلیل اول آن را گفتم. دلیل دوم این است که هم  شستا و هم زیرمجموعه‌های آن در رکود و تنگنا به سر می‌برند و با توجه به تنگناهای اقتصادی نمی‌‌توانند پتانسیل‌های خود را به فعلیت برسانند و در حالت عملیاتی قرار گیرند. در نتیجه اگر سهام آنها را به بورس بیاورند ناچار می‌شوند آن را در حد پایین قیمت‌گذاری کنند. ضرر این کار هم متوجه جامعه بیمه‌شدگان سازمان تامین اجتماعی است.

 

عده‌ای معتقدند که چون شاهد رشد شاخص کل بورس هستیم و ارزش سهام شرکت‌ها به ویژه صنایع دارویی رشد داشته، زمانی خوبی برای ورود شستا به بورس است؟

واقعیت این است که که رشد سهام شرکت‌ها به خاطر توسعه ظرفیت‌های اقتصادی آنها نیست؛ بلکه ناشی از افزایش نرخ دلار، کاهش ارزش پول ملی و رشد بی‌محابای تورم است؛ بنابراین رشد شاخص‌های بورس نشان از عملکرد مثبت بنگاه‌ها نیست؛ ضمن اینکه این رشد چندان هم پایدار نخواهد بود و دوام نمی‌آورد. این را هم باید در نظر گرفت که قیمت‌ها به حد اشباع رسیده‌اند. در چنین شرایطی اگر خبرهای مثبت به بازار سرمایه نرسد، وارد فاز رکود می‌شود. از طرفی خیلی‌ها معتقد هستند که عرضه‌های اولیه باعث رشد بازار سرمایه می‌شود اما من اعتقاد دارم عرضه‌های اولیه زمانی موجب رشد بازار می‌شود که بازار تشنه عرضه سهام جدید باشد و شرایط اقتصادی هم خوب باشد. در چنین شرایطی نقدینگی به سمت بازار سرمایه سرازیر می‌شود. آن زمان عرضه‌های مناسبی صورت می‌گیرد و هم عرضه‌کننده و هم متقاضی منتفع می‌شوند.

 به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی یکی از دلایل عرضه شستا در بورس، شفاف‌سازی است.

شفافیت تنها با عرضه در بورس محقق نمی‌شود؛ راهکارهای دیگری هم وجود دارد. برای دولت بیشتر جنبه‌‌ سرمایه‌ای و تامین مالی مهم است. برای شفاف‌سازی ناظر کم نداریم و کارشناسان مختلف می‌توانند این موضوع را تحلیل کنند.

 

 یکی از این راهکارها را نمونه می‌آورید؟

برای نمونه قبل از اینکه شرکتِ سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی وارد بازار سرمایه شود، می‌تواند خود را ملزم کند که به صورت آزمایشی تمام گزارش‌هایش را روی سیستمِ کدال قرار دهد. به هرحال کارشناسان بازار سرمایه، این شکل از شفاف‌سازی‌ها را بررسی  و تحلیل می‌کنند. این موجب می‌شود یکی از اهداف دولت برای عرضه اولیه محقق شود. از طرفی با عرضه سهام شستا در بازار بورس، شفاف‌سازی و تقارن اطلاعاتی اتفاق نمی‌افتد. همین حالا شرکت‌هایی که در بازار بورس اوراق بهادار حضور دارند هم نشت اطلاعاتی، هم عدم شفافیت اطلاعاتی و هم عدم تقارن اطلاعاتی دارند. دسترسی اطلاعاتی هم به صورت کامل محقق نمی‌شود. بنابراین قرار نیست که با عرضه شستا در بورس، گل و بلبل شود. می‌خواهم بگویم صرف شفاف‌سازی به جایی نمی‌رسیم و اصلا این شفاف‌سازی محقق نمی‌شود. همانطور که گفتم حتی رکود هم ایجاد می‌کند.

 به افزایش نرخ ارز و تاثیر آن بر افزایش قیمتِ دارایی‌ها و متعاقب آن افزایش قیمت سهام شرکت‌ها اشاره کردید. برای نمونه ارزش سهام هپکو و شرکت‌هایی نظیر هپکو افزایش یافته است. از چشم یک ناظر غیرآشنا با زیر و بم‌های بورس، شاید بد نباشد که شرکت‌های شستا هم این چنین در چشم بیایند! 

خیلی هم اعتقاد ندارم که افزایش قیمت دارایی‌ها موجب افزایش قیمت سهام و بالا رفتن کارایی عملیاتی می‌شود. مشکلاتی که امروز شرکت‌ها دارند در سال‌های آینده چند برابر می‌شوند. اگر این شرکت‌ها در سال‌های آینده به لحاظ مدیریتی، عملیاتی و اقتصادی متحول نشوند، همین مشکلات دوباره برمی‌گردند.

هیچگاه تجدید ارزش دارایی‌ها منجر به خروج از بحران نخواهد شد. تجدید ارزیابی، تنها ترازنامه شرکت‌ها را به روز می‌کند و امور مالی را شفاف‌تر می‌کند؛ یعنی هیچگاه موجب رشد نمی‌شود. در واقع رشد کاغذی اتفاق می‌افتد. شرکت‌هایی که بحران گریبان‌گیرشان شده نتوانسته‌اند با تجدید ارزیابی خوراک و مواد اولیه خود را تامین کنند؛ حتی نمی‌توانند فروش محصول خود را افزایش دهند. تنها ترازنامه آرایی اتفاق افتاده است.

 

 این شرکت‌ها را چگونه می‌توان از طریق بازار سرمایه تامین مالی کرد؟

راه‌های زیادی وجود دارد اما عمده منابعی که وارد بازار سرمایه شدند، صرف سفته بازی و  نوسان‌گیری می‌شوند. اینگونه تنها بازی با اعداد روی تابلوی بورس اتفاق می‌افتد، نه چیز بیشتری. در این دوره‌های زمانی خیلی کم اتفاق افتاده که افزایش سرمایه‌ از محل آورده‌های نقدی اتفاق افتاده باشد. در نتیجه جریان نقدینگی به سمت عرضه اولیه یا تامین مالی بنگاه‌‌های اقتصادی نرفته است. بنابراین شرکت‌ها می‌توانند از طریق افزایش سرمایه‌‌ و انتشار اوراق طریق بازار سرمایه تامین مالی شوند اما واقعیت این است که شرکت‌های ورشکسته از قبیلِ هپکو و... شرایط تامین مالی را ندارند.

 

پس چه شرایطی باید ایجاد شود، تا این شرکت‌ها بتوانند از فرصت تامین مالی بهره‌مند شوند؟ 

این دست شرکت‌ها باید از لحاظ عملیاتی، خوب نظم بگیرند و به لحاظِ تولید، فروش، تامین منابع اولیه و منابع انسانی اوضاع و احوالشان درست شود. اینگونه می‌توانند برای پروژه‌های جدید قرارداد ببندند و افزایش سرمایه داشته باشند. آنچه بر سر این شرکت‌ها آمده ناشی از بیش از چند دهه عملکرد ضعیف این شرکت‌‌هاست. متاسفانه مدیران این شرکت‌ها با افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها تلاش می‌کنند بر رویِ خرابکاری‌ها، ندانم‌ کاری‌ها سرپوش بگذارند. بانیانِ این خرابکاری‌ها نمی‌توانند از مشکلاتی که درست کرده‌اند، رها شوند و باید پاسخگوی عملکردشان باشند. 

عناوین برگزیده