به گزارش می متالز، با این حال، آنچه اهمیت دارد این است که بر اساس برآوردهای دقیق کارشناسی، تنها چهار سال تا خاموش شدن کامل معدن بزرگ، استثنایی و پرعیار انگوران زمان باقی مانده که پس از این خاموشی، چشم امید صنعت سرب و روی، به طلوع مهدیآباد خواهد بود. به همین خاطر برای اطلاع از وضعیت کنونی معدن مهدیآباد با امین صفری، مدیر مجتمع سرب و روی و باریت مهدیآباد، به گفتوگو نشستهایم که شرح آن را در ادامه میخوانید:
در حال حاضر این مجتمع با یک کنسرسیوم کاملا خصوصی قرارداد بلندمدت منعقد کرده است که شامل پنج شرکت مبین، آریا جنوب، انجمن سرب و روی ایران، مس مسکنی و کاهنربا میشود که ذیل کنسرسیوم پیشگامان صنعت سرب و روی مهدیآباد، به فعالیت میپردازند. همچنین این شرکتها که سهم متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند، از سال 1396 تا به امروز، با سرمایهگذاری به مبلغ 900 میلیارد تومان در حال فعالیت در معدن هستند و پیشبینی ما این است که سرمایهگذاری کنسرسیوم تا پایان فاز اول، به مبلغی حدود 300 میلیون دلار خواهد رسید.
با توجه به اینکه دولت به عنوان متولی اصلی مجتمع سرب و روی مهدیآباد محسوب میشود، نقش دولت و همچنین سهم بخش خصوصی با توجه به سرمایهگذاری آن، به چه نحوی تعریف میشود؟
نقش دولت در این پروژه به صورت نظارتی خواهد بود و بخش خصوصی تا رسیدن به چشمانداز حقیقی برنامه جامع، به صورت 100 درصدی در بحث اکتشاف و بهرهبرداری مجتمع فعالیت خواهد کرد. در واقع دولت با مزایدهای که در سال 1396 ایجاد کرد، عملا دست بخش خصوصی را در این مجتمع باز گذاشت تا آنها به راحتی بتوانند از تمامی ظرفیتهای خود بر اساس سود و زیان اکتشاف و بهرهبرداری، به جهت توسعه معدن مهدیآباد استفاده نمایند. از طرفی پس از راهاندازی فاز اول، علاوه بر اینکه شرکتهای سرمایهگذار ذیل کنسرسیوم، سود خود را برداشت خواهند کرد، به طور مشخص حقالسهم دولت (ایمیدرو) سالانه رقمی به اندازه 50 میلیون دلار خواهد بود.
بخش عمدهای از تجهیزات مورد نیاز فاز اول که شامل تولید 200 هزار تنی کنسانتره روی میشود، فراهم شده است و امیدوار هستیم تا پایان سال 1399 بتوانیم فاز اول این پروژه عظیم را به بهرهبرداری برسانیم. ظرفیت قطعی پروژه در فاز اول، شامل 800 هزار تن کنسانتره روی بوده که به سه فصل تقسیمبندی شده است؛ فصل اول آن شامل تولید 200 هزار تن کنسانتره روی تا پایان سال 1399، فصل دوم که در سال دوم بهرهبرداری آغاز خواهد شد، باز هم تولید ظرفیتی در حدود 200 هزار تن کنسانتره روی را شامل میشود و در نهایت، فصل سوم که در سال سوم و چهارم بهرهبرداری آغاز میشود و طی آن، حدود 400 هزار تن کنسانتره روی از محل خاک اکسیدی معدن مهدیآباد تولید خواهد شد.
کشور ما از لحاظ ذخایر روی، رتبه هفتم را در جهان دارد. در حالی که در بخش ظرفیت تولید قطعی، متاسفانه ما در رتبه 15 تا 17 جهان در نوسان هستیم. با این حال، وقتی فاز اول پروژه مهدیآباد راهاندازی شود، ماجرای رتبهبندی ایران در بخش سرب و روی جهان تغییر خواهد کرد و از لحاظ ظرفیت تولید، به رتبه چهارم جهان خواهیم رسید. همچنین میتوان این نوید را داد که با راهاندازی فاز اول، تمامی نیاز صنایع پایین دستی تامین خواهد شد.
ذخیره زمینشناسی معدن مهدیآباد، حدود 666 میلیون تن است. بنابراین با توجه به اینکه ذخیره قطعی معدن انگوران در حال حاضر، نزدیک به پنج میلیون تن است و برداشت سالانه از آن به یک میلیون تن میرسد، پیشبینی میشود که ذخیره معدن انگوران، تا چهار سال آینده به پایان خواهد رسید. به این ترتیب، چشم همه به بزرگترین منبع سرب و روی ایران خواهد بود.
پس از اتمام فاز اول مهدیآباد، برنامه ما این است که سالانه نزدیک به هفت میلیون تن ماده معدنی استخراج کنیم که از این میان حدود 800 هزار تن کنسانتره با عیار 35 درصد تولید خواهیم داشت. همچنین نزدیک به 160 میلیون تن از ذخایر مهدیآباد را برای استخراج طی مدت زمان نزدیک به 25 سال در نظر گرفتهایم که عیار روی آن حدود 6 درصد و سرب آن 2 درصد خواهد بود. کل مساحت در نظر گرفته شده برای محدوده مهدیآباد، حدود 54 کیلومتر مربع است و عمق نهایی معدن به حدود 450 متر میرسد که در این دو سال، ما توانستیم با تلاش کنسرسیوم و همه مجموعههای دخیل در این پروژه، به عمق 150 متری دسترسی پیدا کنیم.
نزدیک به 60 تا 70 سال است که قرار بوده این معدن راهاندازی شود، ولی متاسفانه به دلایل مختلفی مثل نیاز به سرمایهگذاری بالا، عیار پایین، نبود دانش فنی، کمبود آب، مسائل محیط زیستمحیطی و عدم مدیریت صحیح در این زمینه، باعث شده که تا به امروز چنین معدن بزرگی راهاندازی نشود؛ اما اکنون با تلاش و خلاقیت مجموعه توانستیم تمامی این مشکلات را مرتفع کنیم. یکی از این مشکلات، موضوع آب مجموعه مهدیآباد بود که از طریق کانالکشی به طول 100 کیلومتر از فاضلابهای شهر یزد، آن را برطرف کردیم.
ماشینآلات مورد استفاده در معدن، شامل چند بخش است که ارتباط مستقیمی با راهاندازی کارخانه فلوتاسیون مجموعه برای تولید کنسانتره دارد. بخش اول شامل سنگشکنها و خردایش است؛ بخش دوم شامل آسیاب و نرمکانی و نهایتا بخش سوم شامل فلوتاسیون و تولید محصول میشود. علاوهبراین در بخش سنگشکن از یک برند معتبر با نام تجاری متسو (متعلق به کشورهای سوئد و فنلاند) استفاده کردیم تا از این طریق بتوانیم دانش فنی و تکنولوژی جدید این حوزه را مورد استفاده قرار دهیم.
تکنولوژی و روش تولید روی بر اساس سولفیدی یا اکسیدی بودن خاک متغیر است. برای فرآوری خاک سولفوری روش RLE که همان روش فلوتاسیون است مورد استفاده قرار میگیرد. در این روش خاک را اکسیدی میکنیم و آن را پس از فرایند لیچینگ به شمش تبدیل میکنیم. این روش را با همکاری یک شرکت هندی - لهستانی قرار است اجرایی کنیم.
خاک اکسیدی مهدیآباد، اندکی متفاوت از دیگر نمونههای خاک در سایر معادن دنیا است. به این خاطر که به همراه خود، آهن و منگنز دارد و مشکلات فراوانی را برای ما به وجود آورده است. چنین مشکلی جز در معدن مهدیآباد در یک معدن بزرگ در کشور نامیبیا هم وجود دارد که ما پس از بررسی و دیدار از آنجا، با شرکت همکار پروژه نامیبیا (شرکت نامیبیایی - سوییسی که بر روی خاک اکسیدی آنجا کار میکرد) قراردادی را در این زمینه منعقد و به نوعی کار را با انجام تستهای اولیه توسط همین شرکت، آغاز کردیم.
هدف ما از همکاری با شرکتهای خارجی در پروژه مهدیآباد، صرفا به پایان رساندن و یا تکمیل کردن فازهای چندگانه نیست؛ بلکه اولویت ما علاوه بر تکمیل و راهاندازی فازهای گوناگون مجموعه، این است که بتوانیم از طریق این شرکتها، دانش فنی و تکنولوژی مراحل مختلفی که نسبت به آن آگاهی نداریم را به دست بیاوریم. بنابراین طبق قراردادی که با همین شرکتهای خارجی داریم، آنها موظف به انتقال این دانش فنی و تکنولوژی هستند.
با توجه به اینکه هدف اصلی مجتمع مهدیآباد تولید کنسانتره است، تخمین زده میشود که از هر 10 تن خاک، یک تن کنسانتره تولید خواهد شد. در نتیجه، طبق یک معادله ساده متوجه میشویم که از هر 10 تن خاک، 9 تن باطله ایجاد خواهد شد. تا امروز و پس از نزدیک به دو سال و چند ماه از آغاز رسمی پروژه، حدود 60 میلیون تن باطلهبرداری انجام شده است. کلیه فرآیند باطلهبرداری مجتمع، زیر نظر سازمان محیط زیست ایران در حال انجام است. باطلهها به دو صورت باطلههای خشک معدن (اساسا خطری برای محیط زیست ندارد) و باطلههای حاصل از فرآیندهای کارخانهای است. در این زمینه سه کمیته متفاوت تشکیل دادیم که شامل کمیتهای متشکل از مجموعه ما، کمیته سازمان محیط زیست و نهایتا یک کمیته استرالیایی با نام تجاری ATC است.
ظرفیت تولید شمش روی کشور نزدیک به 450 هزار تن در سال است که در حال حاضر، 200 هزار تن آن محقق میشود که یکی از دلایل این امر، نبود مواد اولیه و کمبود خاک در کشور است. بنابراین یکی از راههایی که میتوان از طریق آن، کسری موجود را جبران کرد، واردات خاک از کشورهای همسایه است. البته این امر به معنای این نیست که ما به طور کلی اکتشافات این حوزه را کنار بگذاریم؛ بلکه منطقی به نظر میرسد که در مدت زمانی که اکتشافی انجام میشود، ظرفیت تولید داخلی سنجیده و کمبود مواد اولیه از طریق واردات، جبران شود تا همزمان با ایجاد اشتغال برای جوانان کشور، ارزشافزوده دوچندانی نصیب صنعت کشور شود. چراکه واردات ماده خام سرب و روی، باعث میشود همان ماده اولیه پس از طی مراحل فرآوری، با ارزشافزوده بیشتر صادر شود. با این حال، ایمیدرو برنامههای حمایتی خوبی در زمینه توسعه اکتشافات پیش گرفته است که با تداوم در اجرای آنها، اتفاقات مطلوبی در خصوص معادن سرب و روی رخ خواهد داد.
اگر نگاه دقیقی به آمار بیندازیم، قطعا تعداد معادن غیرفعال بسیار بیشتر از معادن فعال است و فعال کردن این معادن، حتما هدف بزرگی به شمار میرود؛ ولی باید به این نکته نیز اشاره کرد که تحقق چنین هدفی، آسان نخواهد بود. از همین رو معادن کوچک مقیاس به دلیل فرصتهای شغلی که فراهم میآورند، دارای اهمیت فراوانی هستند. لذا یکی از برنامههای دولت در این زمینه، تجمیع معادن کوچک با یکدیگر است. به نوعی دولت به دنبال سیاستی میرود که سالها است خیلی از کارشناسان، نبود آن را گوشزد میکردند؛ اینکه مدیریت کارخانه و معدن ادغام شود. سیاست مالکیت اشتراکی را میتوان در اولویت قرار داد و از طریق آن، رونقی دوباره به معادن بخشید. با این حال، باید دید که چنین سیاستی در اجرا چه میزان موثر خواهد بود.
به طور کل، متولیان بخش معدن به صورت دائمی در حال رصد و بررسی منابع معدنی کشور هستند و طبق آمارهای کارشناسی شده، کمربند شمال غرب به جنوب شرق کشور، دارای پتانسیل ذخایر سرب و روی و حتی مس فراوان است که البته هنوز اطلاعاتی به دست نیامده است که این ذخایر به صورت عظیم در یک منطقه وجود داشته باشد؛ ولی چیزی که قطعی است وجود چنین ذخایری در این کمربند جغرافیایی است.
متاسفانه برای صنعت سرب و روی کشور هیچگونه چشماندازی ترسیم نشده است و معدنکاران طبق یک نقشه راه جامع حرکت نمیکنند. به همین منظور، در جهت تحقق یک چشمانداز حقیقی، طرح جامعی را در پیش گرفتیم که با همکاری ایمیدرو، همچنان در حال انجام است و طبق آن قرار است تمامی اطلاعات مربوط به سرب و روی ایران با ذکر تمامی ذخایر و آمارهای موجود، به صورت آنلاین ارائه و رصد شود. حداکثر دو ماه آینده این سامانه رونمایی خواهد شد که حتی امکان تخمین آمارها را برای مخاطبین خود به صورت آنلاین فراهم میکند.
بنابراین با وجود چنین سایتی به راحتی این امکان فراهم خواهد شد که تمامی چشماندازهای دولتی و خصوصی به صورت آنلاین رصد و طی آن گزارشهای تکمیلی درباره روند پیشرفت پروژهها، به صورت کارشناسی ارائه شود تا همه چیز در این حوزه به طور شفاف در اختیار همگان و به خصوص صنعت گران قرار گیرد. به این ترتیب، وقتی اکتشافی صورت میگیرد، به صورت آنلاین به شما خواهد گفت چه مقدار نیاز به سرمایهگذاری وجود دارد و چه تعداد کارخانه باید در اطراف آن قرار گیرد و در این مسیر، به چه تعداد متولی از بخشهای مختلف نیازمند است. علاوهبراین، بررسیهای مختلف اقتصادی بخش سرب و روی را نیز به شما خواهد گفت و شما به صورت آنلاین امکان مشاهده آن را خواهید داشت. با راهاندازی چنین طرحی، تحول عظیمی در بخش سرب و روی ایران رقم زده خواهد شد و اینگونه خواهیم توانست توسعه صنعت سرب و روی کشور را طی یک برنامه جامع و مدون پیش ببریم.