به گزارش می متالز، مدیرشعب منطقه مرکزی یکی از بانکهای کشور در جدید ترین سخنانش گفته: «چند روز پیش، تسهیلات قرض الحسنه ازدواج از سوی یک بانک به مرد ۸۰ ساله و زوجه ۶۵ ساله اش که سوم اردیبهشت امسال ازدواج کرده بودند، پرداخت شد. در خور ذکر است که مرد {داماد} دارای هفت فرزند، ۱۳ نوه، یک نتیجه، سه داماد و سه عروس بوده و اکنون به شغل کشاورزی اشتغال دارد و همسر اولش سال ۱۳۹۶ فوت کرده است. زوجه هم دارای دو فرزند، چهار نوه، یک نتیجه و دو داماد است. این زن و شوهر اکنون در یکی از روستاهای توابع شهرستان ساوه زندگی میکنند.»
این خبر بهانهای شد تا داستان این هفته و تحلیل روان شناسانه آن را به این موضوع اختصاص بدهیم.
روزی که حاج اسماعیل تمام بچهها را در خانه قدیمیاش دور هم جمع کرد، هیچ کدام خبر نداشتند قرار است چه چیزی را با آنها در میان بگذارد. حاج اسماعیل، استکان چایش را که بالا کشید، نگاهی به بچههایش انداخت و گفت: «من تصمیم گرفتم از سمیه خانم، زن همسایه خواستگاری کنم. اون بنده خدا هم هفت، هشت سالی هست که شوهرش فوت کرده و تنهاست، منم که سه ساله بعد از فوت مادر مرحوم تون تنهام. گفتم شاید خوب باشه با این وصلت، هر دومون از تنهایی در بیاییم.»
سعید، پسر بزرگ حاجی که صورتش سرخ شده بود، گفت: «چی میگی آقا جون!؟ سر پیری و معرکه گیری! آخه نمیگی اگر توی این سن و سال ازدواج کنی، مردم چی میگن؟ به فکر آبروی خودت نیستی، به فکر آبروی ما باش!»
حاج اسماعیل با دلخوری گفت: «نه پسرم، دنبال معرکه گیری نیستم، فقط از تنهایی خسته شدم. دوست دارم صدای نفسهای یک نفر دیگه غیر از خودم رو توی این خونه بشنوم. صبح که از خواب بیدار میشم، بوی چای تازه دم پیچیده باشه توی خونه، غروبهای دلگیر که از راه میرسه یه همصحبت داشته باشم، یه نفر که باهاش بگم، بخندم، درد دل کنم… شماها خبر ندارید، اما توی این خونه، تک و تنها، یه لقمه غذا راحت از گلوی من پایین نمیره…».
حمید، پسر دیگه حاجی گفت: «این چه حرفیه که میزنید آقا جون! مگه ما مردیم که شما تنها باشید! خب، هر وقت تنهایی اذیتتون کرد، زنگ بزنید یکی از ما بیاد پیشتون!»
حاج اسماعیل، سرش رو انداخت پایین و بعد از چند ثانیه سکوت، گفت: «نه پسرم، شما همتون گرفتارید. زن و بچه دارید، هر کدوم مشکلات خودتون رو دارید، دلم نمیاد مزاحم شمابشم…» نسترن، برخلاف برادرهاش نظر دیگری داشت و با خنده گفت: «آقا جون حق با شماست. باید حتما ازدواج کنید تا از این تنهایی و افسردگی بیرون بیاید، ما هم خسته شدیم بس که نگران شما و تنهاییتون بودیم. اگر شما ازدواج کنید، خیال ما هم راحت میشه که بابامون یه مونس و همدم داره و توی خونه تنها زندگی نمیکنه! ازدواج سنت پیامبره، حرف مردم چه اهمیتی داره؟ مهم اینه که شما همون کاری رو که درسته انجام بدید.».
دختر بزرگ تر حاجی بعد از شنیدن صحبتهای خواهرش گفت: «منم موافقم آقا جون، دوای درد شما فقط ازدواجه، اتفاقا خودم هم چند وقت بود تو فکر پیدا کردن یه زن خوب برای شما بودم، اصلا همین امروز میرم از سمیه خانم خواستگاری میکنم!» و بعد زد زیر خنده. حمید و سعید هم انگار دهان شان بسته شده بود. حاج اسماعیل خندید و ظرف شیرینی را تعارف کرد سمت بچههایش.
تقریبا تمام کارشناسان با ازدواج مجدد در سنین پیری موافق هستند زیرا انسان یک موجود اجتماعی است و تا آخر عمر به روابط عمیق با انسانی دیگر نیاز دارد. بسیاری از شکایات جسمی و روانی که افراد در پیری دارند، ناشی از احساس تنهایی و افسردگی در آنهاست.
حتی تحقیقات نشان داده است که طول عمر و امید به زندگی در کهن سالان و میان سالان متاهل، بیشتر از افراد تنهاست. این امر میتواند دلایل متعددی داشته باشد، از جمله این که ازدواج در این دوران موجب بهبود روحیه میشود. افراد در سنین کهن سالی به دلیل کاهش قوای جسمانی، فعالیت بیرون از خانه را کاهش میدهند و بیشتر وقت خود را در خانه هستند. به همین دلیل تنهایی فشار دو چندانی بر آنها وارد میکند. عامل دیگری که گمان میرود دلیل افزایش طول عمر در سالمندان متاهل باشد، این است که سالمندان تنها معمولا اهمیتی به تغذیه و مصرف مرتب داروهای شان نمیدهند، در صورتی که افراد متاهل تغذیه بهتر و انگیزه بیشتری برای مصرف داروهای مخصوص این سنین دارند.
ازدواج در سنین بالا برای فرزندان این افراد هم می تواند مزایایی داشته باشد، از جمله اینکه دغدغه خاطر آنها بابت تنهایی والدین شان، مسوولیت آنها را در قبال این مساله کاهش میدهد. حتی بهتر است پیشنهاد ازدواج مجدد از جانب فرزندان ارائه شود زیرا خود فرد معمولا از بابت بیان چنین تصمیمی به فرزندان خود احساس خجالت میکند.
البته نباید از این مساله مهم غافل شد که فارغ از تمام مزایایی که ازدواج در سنین پیری میتواند داشته باشد، در صورت توجه نکردن به برخی از مسائل ممکن است دردسرساز شود. درست مثل ازدواج در سنین جوانی، ازدواج در سنین پیری هم نیازمند شناخت کافی، هماهنگی روحی و تفاهم است. همچنین بهتر است افرادی با یکدیگر ازدواج کنند که از نظر وضعیت سلامتی، مشابه یکدیگر باشند.
ازدواج یک سالمند نسبتا تندرست، با فردی که به شدت بیمار است، میتواند به شکست و ناکامی منجر شود زیرا یکی در واقع نقش پرستار را برای دیگری ایفا میکند، نه همسر! پس بهتر است ازدواج در این سنین با توجه به تمام ابعاد و زوایا و با بینش و آگاهی انجام شود.