تاریخ: ۲۰ آذر ۱۳۹۶ ، ساعت ۱۰:۳۴
بازدید: ۳۵۶
کد خبر: ۸۱۷۶
سرویس خبر : آهن و فولاد
مشاور عالی شرکت فولاد مبارکه اصفهان مطرح کرد:

اولویت صنعت فولاد تغییر در راهبردهاست

می متالز - صنعت فولاد به‌عنوان یک صنعت راهبردی در کشور مطرح است که تولید آن با توجه به وجود ذخایر سنگ آهن و گاز می‌تواند دارای توجیه اقتصادی بالایی باشد. از این‌رو، با توجه به مزیت‌های اقتصادی فولاد کشور در چشم‌انداز۱۴۰۴، تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در نظر گرفته شده است. یکی از مهم‌ترین الزامات رسیدن به این افق، ایجاد زنجیره فولاد و توازن در این زنجیره است. هرچند در یک دهه گذشته با ایجاد واحدهای مختلف در صنعت فولاد از کنسانتره‌سازی تا گندله‌سازی و واحدهای احیا روبه‌رو بوده‌ایم، اما مسائل و نامتوازنی‌هایی در این زنجیره سبب مشکلاتی در این صنعت شده که نیاز به ایجاد تغییراتی در راهبردهای این صنعت را ضروری می‌کند.
اولویت صنعت فولاد تغییر در راهبردهاست

به گزارش می متالز، درباره زنجیره فولاد و راهبردهای این صنعت با محمدیاسر طیب‌نیا، مشاور عالی شرکت فولاد مبارکه اصفهان و نایب رییس هیات‌مدیره شرکت چادرملو به گفت‌وگو نشسته‌ ایم که در ادامه می‌خوانید.



راهبردها و برنامه‌های فولادی که در چشم‌انداز۱۴۰۴ برای این صنعت در نظر گرفته شده تا چه اندازه دست‌یافتنی است؟

دست یافتن به برنامه‌های چشم‌انداز ۱۴۰۴فولادی هرچند مهم است، اما موضوع قابل توجه این است که اهدافی در دهه‌های گذشته برای فولاد کشور ترسیم و تدوین شده که می‌تواند قابل تغییر باشد. هرچند داشتن راهبرد به معنی هدفمندی و دنبال کردن اهداف تعیین‌شده براساس یک برنامه بلندمدت مهم به ‌شمار می‌رود، اما امروز در دنیا، راهبردها براساس نیاز و شرایط حتی به‌صورت ماهانه و روزانه نیز ممکن است قابل تغییر باشد. ما در یکی دو دهه گذشته برای صنعت فولاد یک راهبرد با یک میزان تناژ تولید تعیین و تا رسیدن به آن میزان تولید نیز برنامه‌هایی را دنبال کرده‌ایم، اما به نظرم این موضوع چندان پذیرفته شده نیست، زیرا باید به‌طور دائم راهبردها و برنامه‌های‌مان را براساس شرایط و نیاز روز بازار داخلی و جهانی تغییر دهیم تا هم به اهداف‌مان دست‌ یافته و هم در بازار قدرت رقابت‌پذیری داشته باشیم. این موضوعی است که در برنامه‌های راهبردی کشور به آن توجه نشده است.



چند درصد زنجیره فولاد مشغول به کار هستند و آیا ما توانسته‌ایم از این زنجیره نهایت استفاده را داشته باشیم؟

اگر به زنجیره فولاد یک نگاه کلی داشته باشیم، شاهد هستیم که در این زنجیره در بحث ظرفیت توانسته‌ایم حدود ۳۰میلیون تن ظرفیت ایجاد کنیم. البته این در حالی است که حدود ۶۵ درصد این ظرفیت فعال است. ممکن است برخی مدعی شوند در دنیا هم حدود ۷۵درصد ظرفیت زنجیره مشغول به کار هستند و اختلاف ما با سطح جهانی آن چندان قابل توجه نباشد. نکته قابل توجه این موضوع است که هرچند در زنجیره با این میزان ظرفیت واحدها مشغول به کار هستند، اما در کشورهای توسعه‌یافته راهبردها، برنامه‌ریزی‌، فناوری و خطوط آنها به‌طور مداوم در حال تغییر است. این در حالی است که ما از همان کارخانه‌ها و همان خطوط و فناوری ۱۰ سال پیش استفاده می‌کنیم و تغییری در فناوری و محصولات خاص ما پیش نیامده است. این موضوع یکی از معضلات ما است که به سمت تولید محصولات خاص و ویژه‌تر پیش نرفته‌ایم. بنابراین ضروری است با تغییر راهبرد به سراغ محصولات ویژه در صنعت فولاد برویم. حتی شاید بهتر باشد به جای ایجاد ظرفیت‌های جدید، در ظرفیت‌های قدیمی تغییراتی ایجاد کنیم تا واحدهای ما بتوانند در جهت کاهش هزینه‌ها و رقابت‌پذیری بیشتر در بازار داخلی و بین‌المللی حضور داشته باشند.



آیا کارخانه‌های فولادی در کشور در مقیاس‌های جهانی و استاندارد تولید دارند؟

مقیاس تولید در کارخانه‌های فولادی کشور در سطح پایینی قرار دارد. در کشور ۳ کارخانه تولیدی در مقیاس بالای ۲ میلیون تن بیشتر نداریم، این در حالی است که کارخانه‌های فولادی که در سطح دنیا رقابت می‌کنند با ظرفیت‌های بالا مشغول به تولید هستند، اما میزان تولید کارخانه‌های ما بین ۷۰۰ تا ۸۰۰هزار تن است که این مقیاس تولید به هیچ وجه دارای صرفه اقتصادی نیست. مسئله این است که بیشتر طرح‌های که موجود یا در حال راه‌اندازی است با همین میزان تولید مشغول به کار هستند. تنها ۳ کارخانه فولاد مبارکه، ذوب آهن اصفهان و فولاد خوزستان بالای ۲ میلیون تن تولید دارند و سایر کارخانه‌ها با ظرفیت‌های پایین کار می‌کنند. حتی براساس آمار حدود ۵۰ شرکت ظرفیت ۵۰۰ هزار تن و کمتر از این میزان دارند؛ بنابراین در کل به لحاظ مقیاس تولید دچار مشکل اساسی هستیم.



آمایش سرزمینی و پراکندگی جغرافیایی واحدهای فولادی به چه شکلی است؟

در کشور چین واحدهای فولادی یا واحدهای زغال‌سنگی در یک استان متمرکز شده‌اند. از یک دهه پیش تاکنون در چین سیاست‌ها به سمت ادغام و افزایش بیشتر متمرکز شده‌اند. با ایجاد تمرکز و افزایش ظرفیت‌ها در چین در یک دهه قبل سیاست آنها این بود که کارخانه‌ها را ادغام کنند و در این راستا در این کشور ظرفیت‌ها حدود ۱۵ میلیون تن و حتی تا ۴۰ میلیون تن هم افزایش یافت. سیاست جدید چین این است که شرکت‌های منطقه‌ای با ظرفیت‌های چند صد میلیون تنی ایجاد کنند. از این‌رو ۳ منطقه را در چین اعلام کرده‌اند که در یک دهه یا چند سال این شرکت‌ها با یکدیگر ادغام شوند. با توجه به این ادغام‌ها در چین، شرکت‌ها رقابت‌پذیری خود را هم به لحاظ تنوع محصول و هم به لحاظ مقیاس تولید و کاهش هزینه‌ها ناشی از قیمت تمام‌شده به شدت افزایش داده‌اند، اما در کشور ما پراکندگی واحدهای فولادی بسیار بالاست و از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین نقاط کشور این واحدها پراکنده شده‌اند که البته این موضوع به بحث‌های منطقه‌ای و فشارهای سیاسی برای اشتغالزایی در هر استان برمی‌گردد. اگر هم معدنی در استانی واقع شده، گمان می‌کنند به‌دلیل وجود این معدن می‌توان کارخانه ایجاد کرد. یا گمان می‌کنند اگر سنگ‌آهن را از یک استان به استان دیگر انتقال دهند ارزش‌افزوده را از آن استانی که مواد معدنی را صادر کرده‌، گرفته‌اند. همین تفکرات باعث شده بسیاری از کارخانه‌های فولادی غیراقتصادی در استان‌های مختلف ایجاد شوند که این کارخانه‌ها نه‌تنها ایجاد اشتغال و تولید نمی‌کنند، بلکه سبب هدررفت سرمایه ملی می‌شوند، این درحالی‌ است که در هر منطقه و استان باید براساس ظرفیت و طرح آمایش سرزمینی سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال کرد.



ذخایر سنگ‌آهن در کشور تا چه زمانی جوابگوی تولید فولاد خواهد بود؟

تولید فولاد در کشور به دو دلیل دارای توجیه اقتصادی است؛ یکی به دلیل ذخایر سنگ‌آهن و دوم داشتن ذخایر انرژی مانند گاز که به همین دلیل بیشترین تولید فولاد در کشور با استفاده از روش کوره‌های قوس و احیای مستقیم با مصرف گاز و قیمت مناسب انجام می‌شود؛ بنابراین اگر این مزیت‌ها را از صنعت فولاد کشور بگیریم تولید فولاد برای ما رقابت‌پذیر نخواهد بود. از این‌رو باید ذخایر سنگ آهن در افق ۱۴۰۴ به اندازه کافی باشد. با ذخایر قطعی که درحال حاضر وجود دارد و با محاسباتی که انجام شده، ۱۰ سال پس از افق ۱۴۰۴ تولید فولاد با این میزان ذخایر امکان‌پذیر است. هرچند ممکن است ذخایر شناسایی‌ شده دیگری وجود داشته باشد، اما این ذخایر قطعی نیست و این در حالی است که باید راهبردها را براساس قطعیت‌ها برنامه‌ریزی کرد.



چه راهکارهایی را می‌توان برای زنجیره فولاد و مشکلات آن پیشنهاد داد؟

نخستین راهکار بازبینی راهبردهای صنعت فولاد است. یکی از مهم‌ترین بحث‌ها در این راهبرد تولید ۵۵ میلیون تن فولاد است که در آن افزایش صادراتی نیز در نظر گرفته شده است. در ۵۵ میلیون تن تولید فولاد حدود ۱۴ میلیون تن صادرات پیش‌بینی شده است، این در حالی است که تا سال گذشته ما حدود ۶ میلیون تن صادرات داشته‌ایم. ترکیب و میزان صادرات یکی از چالش‌های اصلی ما در این زمینه است، زیرا از این ۶ میلیون تن صادرات، کمتر از یک میلیون تن آن محصول نهایی و باقیمانده آن شمش، اسلب و محصولات غیرنهایی است. اگر کل زنجیره اعم سنگ‌آهن، کنسانتره و تا محصول نهایی را در نظر بگیریم، حدود ۲۷ تا ۲۹ میلیون تن آن صادرات بوده است. در این زنجیره صادرات بیشتر مربوط به تولیدات بالادست بوده و صادرات پایین‌دست آن بسیار محدود است و این موضوع یکی از معضلات اساسی صنعت فولاد است. در چشم‌انداز۱۴۰۴ ما باید بتوانیم ۱۴ میلیون تن صادرات محصولات نهایی داشته باشیم که با توجه شرایط کنونی کشور دسترسی به این هدف قدری مشکل خواهد بود. این در حالی است که در پیش‌بینی ما برای ۱۴ میلیون تن صادرات کشورهای منطقه را نیز در نظر گرفته‌ایم، حال اینکه کشورهای منطقه نیز به موازات ما در حال رشد هستند. موضوع دیگر این است که ما بازاریابی و شبکه‌های توزیع مناسبی در زمینه صادرات نداشته‌ایم و توان رقابتی ما نسبت به کشورهای رقیب همانند چین و ترکیه که به کشورهای منطقه نفوذ پیدا کرده‌اند، پایین‌تر است و اگر این روند بازاریابی ما اصلاح نشود به‌طور قطع دستیابی به چشم‌انداز ۱۴۰۴ برای صادرات ۱۴ میلیون تن را نخواهیم داشت. از این‌رو کشورهای منطقه واحدهای فولادی ایجاد کرده و در حال گسترش آن هستند و به‌طور حتم روی واردات از کشور ما ممنوعیت‌هایی -چه ممنوعیت تعرفه‌ای و چه سایر ممنوعیت‌های دیگر- اعلام خواهند کرد.



آیا کشورهای منطقه و همجوار که بر اثر جنگ خسارت‌هایی دیده‌اند، بازار مناسبی برای ما به‌ شمار نمی‌روند؟

ظرفیت‌های مانند عراق، افغانستان و سوریه وجود دارد که صادرات به نسبت خوبی در محصولات طویل نیز به این کشورها داشته‌ایم، اما در رقابت‌پذیری با کشوری مانند ترکیه ضعیف‌تر عمل کرده‌ایم. یا اوکراینی‌ها به خوبی در این کشورها نفوذ کرده‌اند. به محض اینکه امنیت برقرار می‌شود این کشورها نفوذ می‌کنند و این بازارها را از ما می‌گیرند، زیرا توان رقابت‌پذیری ما با این کشورها ضعیف است. در کل توان مذاکراتی ما در این زمینه ضعیف است. از این‌رو، بحث ترکیب صادرات و میزان صادرات یکی از معضلات ما است.



آیا ادغام‌های صنعت فولاد به‌ درستی انجام می‌شود؟

یک‌سری ادغام‌های عمودی بین شرکت‌های فولادی در کشور روی داده که اگر بخواهیم در بلندمدت در برخی شرکت‌ها جابه‌جایی و ادغام انجام شود، از نظر مکان پراکندگی و جغرافیایی و همچنین از نظر تناژ باید این ادغام‌ها را در نظر گرفت تا بتوان توان رقابتی شرکت‌ها را افزایش داد.
 از این‌رو بهتر است شرکت‌های کوچک با شرکت بزرگ ادغام شوند. ما باید چند شرکت بزرگ در کشور در چند سال آینده داشته باشیم که با توان بالا قدرت رقابت‌پذیری در بازارهای داخلی و خارجی را داشته باشند. از سوی دیگر در بازار داخلی نیز باید عملکرد این شرکت‌های بزرگ به گونه‌ای باشد که در داخل رقیب یکدیگر نشده و سبب حذف یکدیگر نشوند.



در صنعت فولاد تا چه اندازه به ایجاد کنسرسیوم‌های معدنی و صنعتی نیاز داریم؟

ایجاد کنسرسیوم‌های معدنی و صنعتی یکی از مسائل اساسی در صنعت فولاد به‌شمار می‌رود. برخی معادن مانند چادرملو و گل‌گهر نیاز برخی از کارخانه‌ها مانند فولاد مبارکه و فولاد خوزستان را تامین می‌کردند، اما مشکل این است که برخی از این معادن کارخانه‌های فولادی ایجاد کرده‌اند یا به فکر ایجاد کارخانه فولادی هستند. به عنوان مثال ذوب آهن اصفهان از معدن بافق سنگ آهنش را تامین می‌کرد که اکنون این معدن به فکر ایجاد واحد فولادی افتاده است. با این رویکرد سوال این است که ذوب آهن یا سایر کارخانه‌های فولادی از کجا سنگ‌آهن خود را تامین کنند. هرچند پیش‌بینی شده ذخایر سنگ‌آهن افزایش یابد، اما موضوع این است که براساس قطعیت‌ها باید برنامه‌ریزی کرد.
از این‌رو اگر بخواهیم به یک توازن در زنجیره فولاد برسیم باید در قالب یک کنسرسیوم، واگذاری سهام واحدهای معدنی به صنعتی و صنعتی به معدنی به‌طور هماهنگ انجام شود که به نوعی سرنوشت آنها به یکدیگر گره بخورد. این راهکاری است که تولید پایدار فولاد را در کشور ما تضمین می‌کند. با وجود این کنسرسیوم می‌توان طرح‌هایی را تصویب کرد که تعارضی با اهداف بلندمدت زنجیره فولاد نداشته باشند. شرکت‌هایی مانند فولاد مبارکه گام‌هایی در این راستا برداشته‌اند و هرچند مقاومت‌هایی بر سر راه آنها وجود دارد، اما با توجه به اینکه سهامدار عمده این معادن و این صنایع به‌طور مستقیم و غیرمستقیم دولت است، این امکان وجود دارد که دولت این موضوع را تسهیل کند.



آیا توسعه صنعت فولاد در چند سال گذشته به‌ طور هماهنگ انجام شده است؟

توسعه‌ بخش فولاد در کشور سبب تعارض‌های بسیاری در این صنعت شده است. هر واحد فولادی که به مرحله تولید می‌رسد تعارض‌ها و رقابت‌های کاذب را افزایش می‌دهد، زیرا کارخانه‌های جدید در تامین مواد اولیه با مشکل روبه‌رو هستند. نخبگان و بزرگان این صنعت باید درباره راهبردهای این صنعت تصمیم‌گیری لازم را انجام دهند.
راهبرد تنها این نیست که اعلام کنیم باید برای سال ۱۴۰۴ به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد برسیم و با توجه به این میزان تولید، به هر سرمایه‌گذار و در هر جایی مجوز سرمایه‌گذاری در زمینه فولاد را صادر کنیم. تاکنون برای تولید ۹۰ میلیون تن مجوز فولاد صادر شده و این حرکت در جهت راهبرد نیست.
از این‌رو، نخستین اقدام ما باید این باشد که برخی مجوزها که براساس آمایش سرزمینی انجام نشده را باطل کنیم.

منبع: صمت
عناوین برگزیده