
به گزارش می متالز، این تعبیری است که ، مدیر بومیسازی گروه صنعتی اوپال پارسیان در سنگان در حاشیه نمایشگاه ملی فولاد درباره شرایط بومیسازی در ایران به کار میبرد، او در ادامه از تفاوت بومیسازی با ساخت داخل و شرط بقای آن سخن میگوید. این گفتوگو را میخوانید.
نخستین گام این است که به یک تعریف واحد از بومیسازی برسیم. کشورهای دیگر بومیسازی هم دارند و فقط برای ما و در شرایط تحریم مطرح نیست؛ اتفاقا آنها روی بومیسازی خیلی جدیتر دارند کار میکنند. اما مفهوم بومیسازی برای آنها انتخاب یک فرآیند و مناسبسازی کالا برای بازار هدف به نحوی که مشتری با آن احساس آشنایی کند است. به طور مثال دقت میکند، دوشاخه برق کالایش مناسب پریزهای مورد استفاده کشور مقصد باشد و ولتاژ آن با شبکه برق محصول با شبکه برق کشور مصرفکننده انطباق داشته باشد و یا زبان کاتالوگش زبان مردم آن کشور باشد. در نگاه جهانی، به این حرکت بومیسازی میگویند. در این نگاه دو سه مسئله مورد توجه است و مقطعی به آن نگاه نمیشود. این در حالی است که ما به بومیسازی اهمیت میدهیم، چون در شرایط تحریم قرار گرفتهایم و این تحریم نسبت به ما یک رفتار ظالمانه است. ما میخواهیم خود را با شرایط جدید منطبق کنیم. بومیسازی یک هدف بسیار مقدس و ارزشمند است.
در وهله نخست باید ساخت داخل هدفمند انجام شود. باید به مساله بومیسازی و ساخت داخل آیندهنگرانه نگاه کنیم که آیا روزی که تحریمها برداشته شود، باز هم کالای تامینکنندگان را خواهیم خرید؟ آیا پا به پای آنچه در صنعت فولاد جهان اتفاق افتاده پیش رفتیم؟ اگر ۵ سال دیگر تحریمها لغو شود آیا در همان نقطهای که تحریم شده بودیم، قرار نخواهیم داشت؟ بومیسازی نیاز ما را در ۵ سال آینده چگونه تبیین خواهد کرد؟
این سوالهایی است که باید امروز در جریان بومیسازی به آن پاسخ بدهیم تا یک حرکت هدفمند را تبیین کنیم. در بومیسازی کجای بازار ساخت تولید دنیا را میخواهیم بگیریم؟ باید برای رسیدن به این هدف برنامهریزی کنیم. آیا تفکر مشترکی در این شکل گرفته؟ واحدهای تامینکننده به این نمایشگاه آمدهاند و به شکلهای مختلف سعی دارند خود را به مصرفکننده اثبات کنند ولی در کنار اینها یک سری تامینکنندهها هستند که به جای تولید وام میگیرند و کالاهای اروپایی وارد میکنند و همه اینها باهم مدعی ساخت داخل هستند. باید دید بومیسازی کدام یک از اینها را گزینش و از آنها حمایت میکند.
موضوع مهمی که در بومیسازی باید مورد توجه قرار بگیرد حرکت و تعریف آن در راستای جهانی شدن است.
در این مقطع ما باید به این تعاریف جهانی دقت کنیم. در حال حاضر رویکرد بومیسازی ما دفاعی است، چون تحریم به عنوان یک تهاجم مطرح شده است. البته تحریمها به ما فرصت ایجاد وفاق و اجماع در بین تولیدکنندگان داده ولی این حس وفاق نباید در حدی باشد که ما را از جریان جهانی بومیسازی دور کند.
آنچه درحالحاضر در ایران دارد به نام بومیسازی انجام میشود باید الان درست تعریف شود وگرنه تا ثریا این دیوار کج میرود. اول باید با اصطلاحاتی که در بومیسازی استفاده میشود مثل لوکالیزیشن، گلوبالیزیشن، یوزیبیلیتی و ... آشنا باشیم. در همه دنیا بومیسازی به این شکل است که تولیدکننده، یک محصول را در نظر میگیرد و با عمومیسازی آن و بعد از تست کیفیت در یک بوم و لوکال خاص امتحان میکند. در این پروژه، لوکالیزیشن انجام و محصول در سیستم کنترل کیفیت، نظام بررسی و نظام فرهنگی بازار بررسی میشود و وقتی آداپته شد آن را برای برگشت به چرخه جهانی با ویژگی جدیدی آماده میکنند. این چرخه را جهانی شدن میگویند. پس بومی شدن را در رابطه با جهانی شدن تعریف میکنند. البته گاه مناطق خاصی را به لحاظ آمایشی برای توسعه در نظر میگیرند؛ به معنای دیگر، تقسیم کار منطقهای برای بوم یک کشور انجام می شود تا زنجیره ارزش افزوده سنگ آهن، کنسانتره، گندله و معدنکاری صنعتی در آن منطقه با درآمدهای معدنکاری توسعه پیدا کند. به طور مثال در چین یا در کشورهای اروپایی، مکزیک، کره جنوبی و... یک منطقه برای توسعه الکترونیک در نظر گرفته میشود. معنی این نیست که فقط یک محصول تولید کنند بلکه زنجیره تولید را برای اینکه اقتصاد آن منطقه را میچرخاند کامل میکنند. این فعالیت در ادامه، خودش کارآمد، بهرهور و بارور میشود و به توسعه منطقه کمک میکند. حتی در مواردی مناطقی که صنایع معدنی محور و پایه توسعه است را بررسی میکنند تا بعد از آن کسب و کارهای مرتبط با آن نظیر حملونقل، بیمه، کسب و کارهای مربوط به معدن و.... رونق یابد و در مجموع منجر به توسعه منطقهای شود. اگر بومیسازی کنیم و به توسعه منطقهای و آمایش توجهی نکنیم چه کسی تضمین میکند که ۱۰سال دیگر در این مناطق شاهد توسعههای همهجانبه باشیم؟ شکاف توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی و عدم توسعه پایدار را در بسیاری از نقاط کشورمان داریم، نظیر مناطق نفتی که مردم در جوار آن فقیرند و این انتظاری است که مردم مناطق به این محورهای توسعه دارند.
باید به تابآوری صنایع توجه و آیندهنگرانه حرکت کنند تا زمانی که برمیگردیم، نبینیم به دلیل اینکه درست ساماندهیاش نکردیم پشت جبهه ما خالی است.
آنچه که از مدیران صنایع در این دست از نمایشگاهها دیده میشود و تعاریفی که روی بنرها و بروشورها دیدهام، بومیسازی، تعمیق داخل و بالابردن تابآوری را مهندسی معکوس و درصورت لزوم مهندسی مجدد تعریف شده کردهاند. این در حالی است که دیگر کشورها معمولا به این برنامهها به صورت یک فرآیند بلندمدت نگاه میکنند چنانکه در یک منطقه زنجیره تامین بر اساس سودآوری مستقر و بومیسازی، توسعه پایدار و اشتغال هم در تعامل با اقتصاد جهانی تعریف میشود ولو اینکه توسعه منطقه به توسعه مناطق همجوار در کشورهای همسایه هم منجر شود. اگر تعریف ما از بومیسازی، تعمیق ساخت داخل و تابآوری اقتصادی است، باید به بوم، توسعه منطقهای و زنجیره تامین توجه کنیم.
اگر از همین امروز هر کدام از تولیدکنندگان بتوانیم بخشی از یک وفاق باشیم که بومیسازی به توسعه زنجیره تامین و توسعه منطقهای بینجامد و ما را به اقتصاد جهانی متصل کند، ما در این فرآیند قرار داریم. ما در بدو بومیسازی باید به صادرات فکر کرده و از تامینکنندگان قطعه به شکل سیستماتیک حمایت کنیم. اگر فقط به این فکر کنیم که با ساخت یک قطعه، مشکل امروزمان را حل کنیم، به محض رفع تحریم دوباره آن را وارد میکنیم و سرجای اولمان باز میگردیم. در حقیقت باید به صورت هدفمند وارد امر بومیسازی شد و تولیدکننده باید در همان ابتدای زنجیره صادرات را ببیند دولت نیز باید حمایت خود را از صادرات این کالا افزایش دهد.
این سوالی است که مدیران بومیسازی باید به طور جدی به آن جواب دهند که با اقدامات امروز ما ایران به کشور سازنده صنعتی تبدیل میشود؟ چگونه بومیسازی انجام بدهیم که منجر به افزایش توان ساخت داخل شود؟ فرق بومیسازی و ساخت داخل چیست؟ این یک سوال جدی است. باید اول به این سوال پاسخ دهیم که آیا توانستهایم با وجود تحریمها پا به پای فناوری دنیا پیش برویم و اگر روزی تحریمها برداشته شود میتوانیم فاصله خود را با جهان به سرعت بهبود ببخشیم؟
اینها باید در برنامه بومیسازی مشخص شود. وقتش است که در این نمایشگاه یک قدم جلوتر برداریم و با تعاریف بهتری بومیسازی را پیش ببریم. باید به ساخت داخل فکر کنیم اما از توسعه منطقهایمان غافل نشویم و چند جانبهنگر باشیم.
اشتباه نکنید؛ تحریمها در هر شرایطی برای ما سخت بود. الان اگر حتی کشور صنعتی آلمان را هم تحریم کنند برایش سخت است. تحریم یعنی قطع ارتباط ما با روابط بینالمللی خرید، فروش، بانک و.... این در هر شرایطی بد است. باید واقعا تلاش کنیم از تحریم خارج شویم و دوباره تحریم نشویم. اگر این اتفاقات را از قبل پیشبینی میکردیم و برای آن آماده میبودیم فرقش این بود که سهم اشتغال صنعتی و ارز کالای ساخت ایران در بیرون به نحوی بود که اگر راه نفت را میبستند با این بخش میتوانستیم آن را جبران کنیم. چرا که در صادرات بخش خصوصیمان با تحریمها چندان دچار مشکل نمیشویم بلکه نخستین گلوگاه ما در تحریم نفت است. لذا این میتواند دوام و تابآوری ما را بیشتر کند.
ساخت داخل ویژگیهایی دارد و به کالایی اطلاق میشود که در داخل ایران تولید و صددرصد ارزش افزوده و نیروی کارش در ایران ایجاد میشود ولی بومیسازی در این حد است که یک قطعه در یک مجموعه تولیدی را بومی میکنیم؛ از آنجا که طراحی یک قطعه متعلق به یک شرکت خارجی است و اگر ماده نویی بیاید خود ماشین را نمیتوانیم تغییر دهیم یا این کار بسیار سخت است لذا بومیسازی باید در چارچوب هدف توسعه منطقهای و بینالمللی تعریف شود و به تقویت ساخت ایران بینجامد. از این رو در معافیتهای مالیاتی خریداران و سازندگان باید به تناسب عمق ساخت داخل، معافیت در نظر گرفته شود. وقتی برای بومیسازی اقدام میکنیم نگوییم کدام سازنده کدام را میسازد، خارجیاش ارزانتر است یا داخلی، و حالا آقای تامینکننده به ما نرخ بده. واقعا باید برای کار تامینکنندهها و دانشبنیانها ارزش قایل شد و قرار بومیسازی گذاشت و آنها را وارد جریان بومیسازی شرکتها کرد. وقتی کالای داخلی میخریم واقعا به عمق ساخت داخل توجه کنیم که بین کسی که پارچهای از چین خریده و آورده و میگوید این پارچه فیلتر است تا کسی که خط تولید منسوج را وارد ایران کرده و همه کار تولید فیلتر را در ایران انجام میدهد فرق بگذاریم و در نظام معاملاتمان بپذیریم که با دومی بیشتر کنار بیاییم.
اصل دیگر این است که یکسری ضوابط حامی داشته باشیم تا برای تولیدکنندگان به تناسب عمق داخل معافیتهای متناسب وضع کنیم. این در حالی است که هر کس که یک تولیدکننده ایرانی که قطعات را به صورت سیکیدی یا اسکیدی آورده، سرهم کرده و نام ساخت داخل را بر روی آن گذاشته از همان معافیتی برخوردار میشود که برندی دیگر کار طراحی را در مراکز علمی ایرانی انجام داده و خط جدید درست کرده و ...
بله در همه جای دنیا قابل ارزیابی است و ملاک معاملات در جهان قرار میگیرد. به طور مثال در عمان بین کشورهای خلیج تعرفههای صفر اعمال میشود از آنجا که تولید در عمان شامل این تعرفه صفر میشد به نفع ما بود که بسیاری از کالاهایمان را به این کشور برده، درآنجا تولید و از آنجا صادر کنیم. اما یکسری کالاها را که اعلام کردیم به عمان میبریم و آنجا بستهبندی میکنیم قبول نکردند و گفتند از آنجا که فقط ۳۰ درصد ارزش افزوده این کالا در داخل کشور عمان تولید شده، متناسب با عمق ساخت معافیتها محاسبه میشوند.
ملاک دوم ساخت داخل، میزان ارزش افزوده در حوزههای فناورانه است. تفاوت است بین کسی که مواد اولیه را پرس کرده با کسی که ماده نویی را طراحی کرده و قالبی را ساخته؛ یعنی نقشهکش و طراح آن در ایران پول گرفته، کسی که پایلوتساز است در ایران پول گرفته و آن را سه بعدی کرده و در ازای آن قالب۱۵۰-نفرساعت کار انجام داده است. اینها شاخصهای ساخت داخل میشود. باید حمایتهایمان را از ساخت داخل منسجم کنیم تا حداکثر استفاده از ساخت داخل را داشته باشیم. بسیار امیدوارم از این نمایشگاه یک دفاع سیستمی و قانونمند از ساخت ایران انجام شود.
حمایت از ساخت داخل در سیستمهای مدیریتی کشور در هیچ کجای دنیا به این سادگی که ما ترسیم میکنیم اتفاق نمیافتد. معمولا متقاعد کردن مدیران اقتصادی کشور برای اینکه در هنگام بستن ترازهای اقتصادی کشور به سازندگان، صنایع کوچک و سیستمهای باارزش افزوده در حوزه ساخت داخل توجه بیشتری کنند، کاری سخت است که تشکلها به سختی آن را انجام میدهند و هیچ کجای دنیا این کار به راحتی انجام نمیشود. معمولا بخش تجارت در دنیا با سران تصمیمگیرنده حاکمیتی راحتتر ارتباط برقرار میکنند. اما خوشبختانه اتفاقی که الان افتاده نشان میدهد صنعت فولاد که بخش بزرگی از اقتصاد کشور را تشکیل میدهد و مدیران آن که در این جشنواره حضور پیدا کردند همه متقاعد بودند این کار را انجام دهند. اینجا من باید همین جا از مدیریت اپال پارسیان تشکر کنم که اجازه دادند به عنوان مدیر بومیسازی برای کل شرکتهای گروه در این نمایشگاه حضور پیدا کنم و شرکتهای دانشبنیان و سازندگان داخلی را شناسایی و طبقهبندی کرده و قراردادهای تحقیق و توسعه با دانشگاهها را منعقد کنیم. به نظر میرسد شرایط خاصی ایجاد شده و نمایشگاه فرصت خوبی برای ما ایجاد کرده است. فرصتی هم که با روزنامه روزگار معدن گفتوگو کردم نیز بسیار مغتنم بود.