به گزارش می متالز، پرسش این است که پس از اعمال تحریمهای ظالمانه امریکا علیه ایران، کدام یک از کانالهای نقل و انتقالات بینالمللی مالی که پیشنیاز آن پذیرشFATF باشد، برای ایران همچنان باز مانده است؟ واقعیت این است که هیچکدام. لوایح FATF شامل یک سری توصیهها هستند که کشورها باید در مواجه با مبارزه با پولشویی آن را رعایت کنند، یعنی در واقع تمرکز FATF بر الزام رعایت قوانینی است که کشورها را ملزم میکند تا با تلاش برای شفافسازی، هرگونه مسیرهای غیرمعمول نقل و انتقالات مالی را مسدود کنند؛ یعنی همان مسیرهای زیرزمینی دور زدن تحریمها توسط ایران. علت اینکه مجمع تخصیص مصلحت نظام، باوجود عواقب نپذیرفتن FATF از پذیرش لوایح آن سر باز زد، چه بود؟ پذیرش FATF در واقع پذیرش یک نورافکن بر مسیرهای دور زدن تحریمها بود؛ اشتراک بین FATF و تحریمهای ظالمانه امریکا در واقع تهی است؛ نپذیرفتن FATF توسط ایران، انتخاب بین بد و بدتر بود. امریکا ابتدا ایران را تحریم کرد، یعنی عملا مسیرهای قانونی نقل و انتقالات بینالمللی مالی را برای ایران مسدود کرد؛ تنها راهی که برای ایران باقی ماند متوسل شدن به مسیرهایی بود که اتفاقا همان مسیرها در تیررس یا نورافکن لوایح FATF قرار داشتند یا دارند. نتیجه اینکه امریکا ابتدا مسیرهای مالی زیر نظر خود را برای ایران بست؛ سپس از طریق وارد آوردن فشار به ایران برای پذیرش FATF تلاش کرد تا ایران آن را بپذیرد. ایران در دو راهی سختی قرار گرفته بود؛ اگر FATF را میپذیرفت، در عمل راههای دور زدن تحریمها را به امریکا نشان میداد؛ اگر هم نمیپذیرفت، جزو کشورهای پرریسک در تبادلات مالی یا فهرست سیاه FATF قرار میگرفت و در استفاده از مسیرهای قانونی بینالمللی تبادلات مالی دچار دردسر میشد، اما واقعیت این است که این مسیر پیشتر توسط خود امریکا برای ایران مسدود شده بود. یعنی درحالحاضر ایران چیزی برای از دست دادن ندارد؛ مگر اینکه همین مسیرهای دور زدن تحریمها را هم در اختیار عوامل امریکایی قرار میداد. واقعیت این است که درحالحاضر نپذیرفتن لوایح FATF توسط ایران، قرار نیست چیزی را برای این کشور تغییر دهد.
مشکل ما اکنون نپذیرفتن FATF یا قرار گرفتن در فهرست سیاه FATF نیست؛ این مشکل را میگذاریم برای بعد از برداشته شدن تحریمها و باز شدن مسیرهای قانونی تبادلات مالی بینالمللی برای ایران. مشکل ما اکنون برخی جوسازیها و اثرات روانی این خبر در بازار داخلی و در هفته پیش رو برای بازار ایران است.
بهطور حتم این هفته اثر روانی این خبر بار سنگینی را برای این کشور به همراه خواهد داشت و یکی از سختترین روزهای آقای همتی و بانک مرکزی در کنترل بازار خواهد بود؛ ولی گمان ما این است که بهتدریج از فشار روانی این خبر کاسته خواهد شد، چراکه عملا اتفاق خاصی برای این روزهای ایران رخ نداده که بانک مرکزی برای آن آماده نبوده باشد؛ اتفاقا از نگاه دیگر این موضوع چندان هم بد نشد، چراکه یکبار برای همیشه و حداقل تا حاکم بودن تحریمها، اثرات مخرب روانی پایان مهلت هر دوره FATF از بازار ایران برداشته شد.
شاهد بودیم که چندین بار و به دفعات، هربار که به پایان مهلت FATF نزدیک میشدیم، بازار داخلی دستخوش التهابات فزاینده و مسمومی میشد که تنها منشای داخلی داشت و بار تخریبی آن به مراتب بیشتر از واقعیتهای موجود بود. بنابراین حداقل کاری که ما میتوانیم انجام دهیم، کمک به فاصله گرفتن از این جوسازیها و مشارکت نکردن در التهابسازیها در شرایط کنونی است.
قدر مسلم این وضعیت پس از طی یک دوره کوتاه التهابی بهتدریج فروکش پیدا خواهد کرد. حداقل یکبار برای همیشه از شر جوسازیهای مخرب با منشای درونی پایان مهلتهای مکرر FATF خلاص شدیم.