به گزارش می متالز، برنامهای که با نگاه جبران بخشی از زیان ناشی از تحریمها به «سودسازی» برای این بخشهای بزرگ اقتصادی هدفگذاری شد.
برای اجرای این برنامه اعمال برخی تغییرات در شیوهنامه نحوه عرضه و معاملات در بورس کالا، مهندسی عرضه در خروجی بازار داخلی و ثبت سطوح بالاتر قیمتهای رقابتی در معاملات محصولات فولادی در بورس کالا توانست در نهایت نتایج درخشانی را برای سودآوری این شرکتها برای سهامداران به ارمغان آورد.
به علاوه این امر به ترغیب نقدینگی برای خریدهای مازاد از بورس کالا نیز کمک شایانی کرد. تحلیل بنیادین خروجی این شرکتها در کدال و محاسبات سود سرشار این شرکتها، بسترساز ترغیب و هجوم فعالان بازار سرمایه بهویژه تازهواردها به خرید سهام این شرکتها شد.
اما این سناریو در ادامه مسیر خود، از کنترل بازارسازها خارج شد، بهطوریکه طی یکی 2ماه اخیر شاهد افسارگسیختگی مفرط در هر دو بازار «سرمایه» و «بورس کالا» بودهایم.
این افسارگسیختگی تا مرز بحران ادامه پیدا کرد تا جاییکه قیمت محصولات فولادی در بازار داخلی تنها در ۲ماه گذشته با شیب تند صعودی با افزایش ۵۰ تا ۱۰۰درصدی و حدود ۲۰ تا ۳۰درصد بالاتر از نرخ جهانی تاختوتاز کرد.
از سوی دیگر هجوم نگرانکننده نقدینگی و تشکیل صف برای دریافت کد بورس اوراق بهادار در بازار سرمایه با توجه به سودسازی موجب شد تا این نگرانیها به اوج برسد تا جایی که وزارت صنعت، معدن و تجارت مجبور شد ترمز این رشد افسارگسیخته را بکشد و سوپاپ اطمینان را فعال کند.
بورس کالا با اولتیماتوم به فولادسازان به افزایش عرضههای داخلی پرداخته و با صدور چند شیوهنامه، شرایط به سمت افزایش تزریق مواد اولیه شامل آهناسفنجی و شمش به بازار داخلی فراهم شد. بنابراین با تامین نیاز و اغوای تقاضای داخلی تنها در چند روز، التهابات به وجود آمده در سمت بازار و بورس کالا تخلیه شد.
در مقابل این تخلیه حباب قیمتهای بازار و فرو ریختن دیوار کاذب نرخ فولاد، موجب ضرر و زیان هنگفت برخی از فعالان خرد بازار و سرمایهسوزی شد.
این رفتار برای دومین بار در بازار داخلی فولاد کشور به ثبت رسید.
در سمت بازار سرمایه هم تنها با صدور یک شیوهنامه، معاملات تازهواردها و تازه کد گرفتهها ممنوع و به بعد عید نوروز واگذار شد و پرونده این غائله به وجود آمده هم به نوعی سبکتر شد.
واقعیت موجود در جامعه ما این است که دولت در هدایت نقدینگیهای سرگردان با معضلات و معادلات چندمجهولی پیچیدهای روبهرو است و این غول تخریبچی نقدینگی به هر کجا که قدم میگذارد در نهایت حاصل آن ویرانی است و نارضایتی برخی از سرمایه گذاران. حتی در بهترین و مثبتترین بازارها که همان بازار اوراق بهادار باشد.
به نظر میرسد که این داستان هدایت نقدینگیهای سرگردان در بازارهای داخلی همچنان ادامه دارد و معلوم نیست که هدف بعدی این غول بیشاخ و دم کجا باشد؟!