به گزارش می متالز، در خبری دیگر داشتیم که شورای رقابت که اتفاقا یکی از عوامل اصلی عدم وجود رقابت در کشور است اعلام کرده خودروسازهای عزیز، این جیگولیهای نازک نارنجی، این سازندگان بهترین چهار چرخ بر بستر چند کیلو آهن، این بچههای لوس و مامانی صنعت کشور، در اقدامی ناعادلانه اجازه دارند فقط هر سه ماه یکبار قیمت خودرو را افزایش دهند. واقعا آدم از دیدن این همه ظلم به کارخانههایی که به دلیل دادن تسهیلات بیش از حد به من مصرفکننده پررو، دهان دنیا را به انگشتشان یا شاید هم انگشتشان را به دهانشان نگهداشتهاند، میخواهد برود کیلومتر ۱٥_۱٠ اتوبان کرج بنشیند و زارزار گریه کند؛ این نخستین و مهمترین حق خودروساز است که بتواند هرروز قیمت را بالا ببرد. شاهدش هم همین آقایی که هر روز صبح میآید و بلندگویش را در ذهن ما فرو میکند و میگوید: «آهن، چدن، پلاستیک خریداریم.» دیروز که با او صحبت میکردم میگفت قیمت فروش ضایعات را بالا برده تا خرج کلاس ورزش از راه دور همسرش در بیاید؛ آیا ارزش آهن و پلاستیکی که ما از خودروساز داخلی میگیریم از ضایعات کمتر است؟ قسم میخورم که چنین نیست. (با ژست جواد خیابانی)
خبر مهم دیگر این هفته باز هم در مورد این یارو کرونا بود. یکی از جدیدترین علایم ابتلا به «کرونای خفیف» خستگی مفرط اعلام شد. البته این قضیه شامل حال اکثر قریب به اتفاق ما ایرانیها که حتی هنگام استراحت هم احساس خستگی میکنیم نمیشود و ما کرونا نداریم. البته یک عدد علامت دیگر هم کرونا در این هفته از خودش بروز داد و آن ایجاد توهم در فرد مبتلا بود. در مورد این یکی هم مثل قبلی جای نگرانی چندانی نیست؛ چون توهم از عوارض اختصاصی افرادی است که مدیر و مسئول میشوند و آدمهای عادی اینقدر در طول شبانه روز درحال لمس شدن توسط واقعیت هستند که اگر کرونا بگیرند علامتش همان اسهال_استفراغ است.
خبر جذاب دیگر هفته که خوراک تبلیغات انتخاباتی هم هست، خبر اجاره کانتینر توسط زوجها بود. بدین ترتیب که زن و شوهر کاسه بشقابهایشان را میبرند میگذارند توی کانتینر و بعد بابت چند سالی که وقت هم را گرفتند از هم عذرخواهی و به امید آمدن فردایی بهتر از هم خداحافظی میکنند و هر کدام به خانه پدری برمیگردند؛ همین! ما هم با آرزوی بهترینهابرای همهتان اخبار این هفته را به پایان میرسانیم.
شهاب نبوی طـــنــزنـویــس