به گزارش می متالز به نقل از روابط عمومی ایمیدرو، امیر صباغ در گفت و گو با ویژه نامه صنعت فولاد ضمن بیان این مطلب، درباره سند چشم انداز فولاد، صادرات، 7 طرح فولادی، مصرف سرانه فولاد، چالش ها و ارزش افزوده در صنعت فولاد توضیح داد که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
صنعت فولاد برای کشورها یک صنعت استراتژیک است؛ از این منظر که تولیدکننده مواد اولیه برای توسعه زنجیره هایی مانند ساختمان، تجهیزات صنعتی (کشتی، خودرو و ...) و در کل زیرساخت برای صنعتی شدن یک کشور است. کشورهایی همچون کره جنوبی، ژاپن -که معدن ندارند – و صنایع معدنی و فولاد برایشان مهم است، مواد اولیه خود را وارد می کنند تا بتوانند صنعت فولاد به ویژه صنعت فولاد کیفی داشته باشند و محصولات با کیفیت مطلوب (نظیر خودروی، کشتی و ...) تولید و به دنیا صادر کنند. از این رو، صنعت فولاد را به عنوان یک صنعت زیرساختی برای صنعتی شدن ایران، بسیار استراتژیک می بینیم. در ایران علاوه بر اینکه صنعت فولاد استراتژیک است، خوشبختانه دارای ذخایر سنگ آهن، زغال سنگ و ذخایر گازی فراوان داریم. اکنون ذخایر گازی پارس جنوبی در حال بهره برداری است که به بهره برداری سنگ آهن و استفاده از ظرفیت های کمک شایانی می کند. برای توسعه این صنعت، طرح جامع و برنامه چشم انداز 55 میلیون تن داریم که 15 میلیون تن آن برای صادرات و حدود 30 میلیون تن باید در داخل مصرف برسد. انتظار نداشته باشیم که ضریب بهره وری از ظرفیت در فولاد همچون آلومینیوم بالا باشد. در فولاد، رنج جهانی 75 درصد است که اگر به طور خوشبینانه 80 درصد باشیم ما بیشتر از 45 میلیون تن تولید نخواهیم کرد. در برنامه 5 ساله دولت، صنعت فولاد را بسیار پررنگ می بینیم به طوری که در برنامه ششم توسعه، رشد 17 میلیون تنی برای ظرفیت فولاد داریم. ظرفیت تولید فولاد تا پایان سال قبل حدود 29 میلیون تن بود و این رقم تا پایان سال به 31 میلیون تن می رسد. با بهره برداری از فولادهای استانی تا 2 سال آینده، این فرصت ایجاد می شود تا به هدف چشم انداز 55 میلیون تن نزدیک تر شویم. بخش خصوصی نیز در توسعه زنجیره فولاد هم در فولادهای استانی به عنوان شریک ما، هم در شرکت های سهامی عام در بورس و هم بخش های صد درصد خصوصی -که حدود 30 تا 40 طرح بزرگ در صنعت فولاد دارد- در حال احداث است که با این روند اجرای طرح ها، فکر می کنیم به سند چشم انداز از نظر ظرفیت خواهیم رسید. البته به موازات آن باید به سراغ ارزش افزوده بالاتر محصولات، ایجاد صنایع پایین دستی و تکمیل خطوط محصولات واسطه ای، توسعه زیرساخت ها برای واردات مواد اولیه و گسترش شبکه جهانی برای صادرات 15 میلیون تن فولاد به کشورهای هدف برویم.
حتما باید برنامه ای بدن منظور تهیه کنیم. صادرات فولاد ایران حدود 8 میلیون تن خواهد بود یعنی حدود 50 تا 60 درصد اهداف چشم انداز را امسال محقق می کنیم.
همه نوع محصولات اعم از شمش، میلگرد، ورق و غیره است. بازار جهانی روی برخی محصولات فولادی تعرفه هایی می گذارد که روی صادرات برخی محصولات محدودیت ایجاد می کند. اما ما چون زنجیره صنعت را داریم از بخش های دیگر آن برای ظرفیت های صادراتی استفاده می کنیم. کشورهایی اروپایی دامپینگ کمتر از 80 دلاری را روی ورق گرم و سرد برخی کشورها همچون ایران گذاشته اند که شرکت فولاد مبارکه را تحت تاثیر قرار داد. متعاقب آن، این شرکت روی صادرات اسلب متمرکز شد و اکنون رشد بالایی دارد. همچنین، تلاش دارد ورق خود را در بازار داخل و سایر بازارها به فروش برساند. اما در برنامه چشم انداز نیاز به تکمیل زنجیره ارزش جهانی خواهیم داشت به این معنا که شاید لازم باشد یکسری خطوط تولید را در کشورهای هدف فولاد نظیر عمان، عراق ایجاد کنید و از اینجا اسلب ارسال و در این کشورها نورد تولید شود . درنتیجه با این اقدام، علاوه بر ایجاد اشتغال برای بازار هدف، اقدام به ایجاد بازار پایدار به صورت لاین ترن می کنید. این سیاستی است که روسیه سال ها در اتحادیه اروپا اجرا کرده است. اکنون بسیاری از واحدهای نوردی آلمان تحت مالکیت شرکت های روسیه است که از روسیه شمش به این واحدها ارسال می شود و نورد یا محصولات نهایی تحت استاندارد و کیفیت آلمان تولید می شود و سپس به خودرو یا محصولات با کیفیتی تبدیل می شود که در حال صادرات آن است. ما استراتژی را داریم. تفکیک آن باید مشخص شود. مشاور روی آن کار می کند و ما کارگروه صادرات فولاد ایجاد کردیم که می توانیم یکسری اهداف کلان تر را در آن تصویب و پیگیری کنیم.
حدود 22 میلیون تن تولید فولاد را بر 80 میلیون تن تقسیم کنید سرانه مصرف مشخص می شود. متاسفانه سرانه مصرف ما به دلایلی نظیر توسعه نیافتن مسکن و عدم توسعه زیرساخت ها که نیازمند فولاد هستند روند نزولی دارد و این روند موجب شده تا نتوانیم به حد رقبا و حد مورد انتظار برسیم. یکی از دلایلی که شرکت ها روی بازارهای صادراتی هم متمرکز شده اند، می تواند نگرانی از رشد بازار داخل باشد. ما برای اینکه بتوانیم 30 میلیون تن فولاد داخل کشور را مصرف کنیم، جی دی پی مان باید به عدد 1000 میلیارد دلار برسد. الان حدود نصف این رقم هستیم. به این معنا که ایران باید رشد 2 رقمی در برنامه بلندمدت 20 ساله داشته باشد تا بتوانیم به این اعداد برسیم. ایجاد مصرف 30 میلیون تنی آسان نیست. دولت باید روی سرمایه گذاری متمرکز شود، فاینانس خطوط بین المللی باز شود، سرمایه گذار خارجی ورود پیدا کند و اقتصاد ایران متحول شود تا بتوان تقاضا ایجاد کرد تا 30 میلیون تن مصرف پایدار ایجاد شود. تولید ناخالص داخلی کشور ترکیه در حال حاضر به رقم 1000 میلیارد دلار نزدیک می شود و تقاضای فولاد آنها به این سمت حرکت می کند اما ما فاصله داریم و دولت روی توسعه صنعتی همچنان باید سرمایه گذاری کند تا تقاضای مصرف فولاد افزایش یابد.
یکی از بزرگترین چالش های صنعت فولاد ما، نبود زیرساخت های مناسب است. اکنون هزینه حمل ریلی 3 برابر استرالیا در تن کیلومتر است. با اینکه قیمت گاز به عنوان دومین کشور گازی جهان باید منطقی باشد، چشم اندازی که دولت در قانون هدفمندی یارانه ها تدوین کرده بسیار تیره است به این معنا که مزیت انرژی ما را در حوزه جی سی سی می گیرد و اگر سرمایه گذار خارجی بخواهد روی صنایع انرژیبر نظیر فولاد و آلومینیوم تصمیم به سرمایه گذاری بگیرد، ایران در ردیف آخر خواهد بود. حتما باید قانون هدفمندی یارانه ها اصلاح شود و کمترین قیمت کشورهای رقیب در منطقه به جای قیمت های بین المللی هدفگذاری شود. روی توسعه زیرساخت های بندری خیلی باید کار شود. در درازمدت واردکننده سنگ آهن خواهیم بود، درنتیجه باید کشتی های بزرگ تر با هزینه جابجایی کمتر و با تناژ اسکله بالاتر و قابلیت تخلیه اسکله سریع تر فراهم شود. شاید مهمترین چالش ما کمبود آب در فلات مرکزی ایران است که متاسفانه کشور ایران دچار خشکسالی شده است. بسیاری از واحدهای فولادی در نواحی خشک ایجاد شده یا در حال ایجاد هستند که برای تامین آب این واحدها در فصول گرم سال، دولت چالش های زیادی خواهد داشت. در بخش سرمایه گذاری، حدود 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز خواهیم داشت تا به هدف 55 میلیون تن فولاد برسیم که این شامل زیرساخت و محصولات جانبی (الکترود گرافیتی، فروآلیاژها، کاتالیست ها و سایر) است. بدون شک موضوع سرمایه گذاری با توجه به محدودیت های فعلی، چالش خیلی جدی است. برای این منظور باید تبادلات ارزی با دنیا و بازارهای هدفمان داشته باشیم. مرسوم نیست خریداران فولاد در بازارهای بین المللی پول نقد پرداخت کنند با توجه به اینکه شرکت های نمی توانند لزوما ال سی از مشتریان دریافت کنند ناچار به تقاضای دریافت صد در صد دریافت وجه هنگام قرارداد را دارند درنتیجه چالش به وجود می آید و بسیاری از مشتریان این شرط را قبول نمی کنند ضمن اینکه قوانین ما در راستای توسعه صادرات نیست. قوانین ما بیشتر واردات محور است تا صادرات محور. دولت با جوایز صادراتی و بسته هایی که باید توسعه یابد آشنا نیست، باید دانش فنی و قوانین مربوطه ایجاد شود. جوایز صادراتی باید قابل تسویه حساب با مالیات بر ارزش افزوده باشد و ابتدای ماه قابل تسویه باشد نه اینکه به سال آینده و پیش بینی بودجه موکول شود. منتهی با توجه به اینکه قیمت ها در بازارهای جهانی در سطح خوبی است، خود را کمتر نشان می دهد اما اگر قیمت ها کاهش یابد صادرات 10-15 میلیون تن با چالش جدی مواجه می شود. زیرا ممکن است در بسیاری از بازارهایی که الان رقابت پذیر است، رقابت پذیر نباشد. پس زیرساخت های صادراتی یکی از چالش ها است که نیاز است دولت توجه کند. خطوط صادراتی، رایزن های اقتصادی و سفارت خانه ها همراستا با سیاست های صادراتی کشور نیستند طبعا نقش پررنگ تری خواهند داشت. اینها باید جزو زیرساخت ها باشد. وزارت خارجه در خصوص ویزاهایی که با کشورهای هدف باید گرفته شود، تسهیلات ویزایی و روادید نقش پررنگی دارد. اینها جزو چالش هایی خواهد بود که در صنعت فولاد برای رشد صادرات نسبت به کشورهای رقیب مثل ترکیه، روسیه و چین وجود دارد و دولت باید در جهت اصلاح آن حرکت کند. البته عدم رشد تقاضای بازار داخل موجب رشد نیافتن صنعت فولاد است.
این حرف درست نیست. ما الان تراز مثبت تجاری 18 میلیون تن روی سنگ آهن داریم و زمان زیادی داریم که این میزان را در داخل مصرف کنیم یا ذخایر تمام شود. شاید در افق 10 سال به بعد این اتفاق افتد.
برای ارزش افزوده، یک آماری در مورد متوسط قیمت هر تن فولاد به مصرف کننده نهایی وجود دارد. این عدد در آلمان بالای 1000 دلار است. در چین متوسط 600 تا 650 دلار و در ایران حدود 500 دلار است. معنی ارزش افزوده را در آلمان و ژاپن درک می کنید. این کشورها روی تولید فولاد به قدری کار می کنند که متوسط سبد فروششان بسیار بالاست از جمله تولیدات آنها استن استیل، فولاد آلیاژی، لوله بدون درز و غیره است. ما در تولید ارزش افزوده خیلی باید کار کنیم. دانش فنی آنها قابل مقایسه با همه دانش فنی ما که در دهه های گذشته جذب کرده ایم نخواهد بود. گاهی اوقات مجبور می شوید شرکت های بین المللی را خریداری کنید تا بتوانید دانش فنی را کسب کنید و آن را در کشور توسعه دهید. این هم جزو چالش هایی است که خواهیم داشت. این عددها مربوط به سال گذشته است اما به هر حال دو برابر بودن سبد فروش آلمان نسبت به ما حاکی از این است که صنعت فولاد ما با صنعت فولاد یک کشور صنعتی مانند آلمان بسیار فاصله دارد. همین فاصله را نیز در صنعت خودرو و سایر صنایع می بینید. ارزش افزوده در چین 20 تا 30 درصد بالاتر رفته است. وادرات فولاد این کشور در سال 2017 کاهش یافت. چینی ها وارد کننده محصولات فولادی با ارزش افزوده بودند اما این روند رو به کاهش است و روی این صنعت سرمایه گذاری می کنند و در آینده یکی از قدرت های صادرکننده محصولات فولادی با ارزش افزوده خواهند بود.
در شرح وظایف ستاد فولاد، بررسی موقعیت واحدهای فولادی در حال احداث وجود دارد اما لغو مجوزها جزو وظایفش نیست. لغو مجوز ساختار خاص خودش را دارد و در معاونت دیگری در وزارتخانه پیگیری می شود که اتفاقا آن معاونت جزو ستاد فولاد است. وقتی دولت برای اجرای طرح مجوز می دهد، خود را متعهد می کند تا از آن طرح حمایت کند. فرآیند لغو به سادگی نخواهد بود زیرا بسیاری از سرمایه گذاران منابع مالی را از بانک جذب می کنند و اقدام به سرمایه گذاری می کنند و طبعا وقتی مجوزی لغو می شود این سئوال پیش می آید که پول سرمایه گذاری شده را که دولت باید تعهد بازپرداخت آن را قبول کند چه می شود و بعید است که دولت چنین ریسکی را داشته باشد. امیدواریم از این به بعد مجوزهایی که صادر می شود متناسب با شرایط باشد و وقتی که از افق چشم انداز عبور کرده ایم مجوز جدید صادر نشود. شاید بهتر باشد ستاد فولاد روی این موضوع متمرکز شود و ابتدا جلوی صدور مجوزهای بی رویه را بگیرد و سپس مجوزهای اجرایی نشده را اولویت بندی کند و تلاش کند روی تغییر مکان با آنها مذاکره کند و چنانچه به نتیجه نرسید مجوز را لغو کند و سپس طرح هایی که بیش از 50 درصد پیشرفت دارند، روی رقابت پذیری شان کار کند. این روش ساده تر از این است که دولت روی طرح هایی متمرکز شود که 70-80 درصد پیشرفت دارند و یک چالش بزرگ در حوزه آب و زیرساخت ها و درنتیجه رقابت پذیری در آینده برای کشور پیدا خواهند کرد.
وقتی طرح های فولاد استانی تصویب شد، قرار بود با استفاده از منابع داخلی سازمان و ارزهای دولتی پیش رود و راه اندازی شود.اما با توجه به کمبود منابع این موضوع لغو شد و از سال 88 این طرح ها تقریبا راکد بود. بعدها که قرار شد از خط اعتباری فاینانس چین استفاده شود، ایمیدرو با مشکل پیش پرداخت این اعتبارات اسناد مواجه بود که با مذاکرات صورت گرفته،این سازمان مجوزاتی گرفت مبنی بر اینکه دولت پیش پرداخت ها را تامین کند اما پس از مدت کوتاهی این مجوز لغو شد که این امر موجب از دست دادن زمان شد و درنتیجه مجبور شدیم برای واحدهای احیای مستقیم، مشارک بگیریم تا بتوانیم از محل پولی که از واگذاری این واحدها به دست می آوریم، پیش پرداخت ها را تامین کنیم. پس از گشایش اعتبارات اسنادی نیز می بایست از میان پیمانکارانی که قبلا انتخاب کرده بودیم و کار می کردند و اینکه یک پیمانکار خط چین حتما باید چینی باشد کنسرسیومی تشکیل دهیم که هم بتوانیم پیمانکار ایرانی را طبق قرارداد نگه داریم و هم اینکه به دلیل فاینانس، پیمانکار چینی داشته باشیم. تشکیل کنسرسیوم و متقاعد کردن پیمانکار ایرانی برای ورود به کنسرسیوم و حتی اینکه از چه تجهیزاتی استفاده کنند زمان برد. خوشبختانه در این مدت رفع تحریم داشتیم و مجبور شدند یکسری مذاکرات در مورد اینکه تجهیزات از چینی صرف به چینی- اروپایی تغییر دهند صورت گیرد. این روند موجب شد تا با تاخیر در استفاده از فاینانس و درنتیجه تاخیر در ساخت طرح ها مواجه شویم. خوشبختانه این طرح ها مسیر خوبی را در پیش گرفته و امیدواریم دیگر طرح ها را با سرعت بیشتر اجرا و تاخیرات پیش آمده جبران شود.
واحد فولاد سازی بافت به «گندله سازی» و واحد فولاد سازی سبزوار به واحد تولید «استیکر میل» (یک نوع ورق سرد و گرم) تبدیل شده است. این 2 تغییر به تصویب شورای اقتصاد رسیده است.