به گزارش می متالز، عصر روز ۳۰ شهریور ماه بود که معاون عملیات بازار شرکت بورس تهران با صدور اطلاعیهای به مدیران عامل شرکتهای بورسی اعلام کرد که با توجه به اهمیت روزافزون الزامات نقدشوندگی بازار و لزوم تنظیم عرضه و تقاضای بازار به موجب آییننامه حفظ ثبات بازار سرمایه و صیانت از حقوق سرمایهگذاران و سهامداران، داشتن رکن بازارگردانی موثر از سوی ناشر و سهامداران شرکتها جزء الزامات پذیرش شرکتها است.
اما سرمایهگذاران در اینباره معتقدند، تجربه نشان داده است، هر تصمیمی در جهت بهبود وضعیت گرفته میشود همیشه نتیجه عکس داشته است. به اعتقاد فعالان بازار اگر ابتدای سال چنین تصمیمی گرفته میشد برای روزهایی که مدام بازار قفل بود و صف فروش جمع نمیشد بسیار کارآ بود اما در شرایط فعلی که بازار مسیر خود را پیدا کرده است، تصمیمی دیرهنگام است.
الهام محبی کارشناس معاملات بورس تهران در اینباره میگوید: بازارگردانها در بهتر شدن بازار منفی تاثیرگذار هستند و جو سنگین فروش را کنترل میکنند. صف سنگین فروش سهام شرکتها در بورس اگر در روزها و هفتههای گذشته با الزام بازارگردانی مواجه بود شاهد تداوم قفل شدن بازار نبودیم.
او ادامه میدهد: صفوف فروش که با توجه به جو بازار به وجود میآید نیاز به بازارگردان دارد. اگر وجود بازارگردانها برای سایر کشورها خیلی مفید واقع نشود برای بازار ما بسیار مفید است.در کشورهای دیگر به دلیل اینکه دامنه نوسان وجود ندارد شاید بازارگردانی تاثیر زیادی نداشته باشد، اما در بورس ما به دلیل محدودیت دامنه نوسان وجود بازارگردان بسیار ضروری است.
به گفته این کارشناس بازار سرمایه،کار بازارگردانها عرضه سهام در زمان صف خرید و خرید سهام در زمان صف فروش است که این کار از قفل شدن صفوف خرید و فروش جلوگیری میکند. محبی در پاسخ به این سوال که آیا وجود بازارگردانها میتواند رانت اطلاعاتی ایجاد کند، گفت: به نظر میرسد تاثیر رانتی که ممکن است بازارگردانها داشته باشند، بسیار کم است.
او در پایان به شرایط فعلی بازار اشاره کرد و میگوید: روزگذشته حقوقیها اجازه فروش نداشتند و به نظر میرسد با اجرایی شدن لزوم داشتن شرکتها به بازارگردان شاهد روان شدن بازار باشیم.
در حالی که قرار است از ۱۵ مهر شرکتها ملزم به بازارگردان شوند که به گفته برخی کارشناسان این اقدام باید از ابتدای سال صورت میگرفت. در همین رابطه حسن برادران کارشناس بازار سرمایه میگوید: معمولا شرکتهای کوچک نیازی به بازارگردان ندارند، اما شرکتهای بزرگ به واسطه بازارگردان باید در مواقع ضروری بازار را متعادل کنند. بهعنوان مثال اگر ایران خودرو بازارگردان حرفهای در اختیار داشت زمانی که سهام این شرکت طی دوماه از ۱۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان رسید، باید بعد ازرسیدن قیمت به ۴۰۰ تومان وارد فازعرضه میشدند تا جلوی رشد حبابی سهام را میگرفت.
او اظهار میکند: بازارگردان حرفهای اگر بتواند جلوی هیجانات کاذب و رشد شارپی قیمتها را بگیرد میتواند بازار را به شیوهای اصولی مدیریت کند.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه بورسهای بزرگ جهان بدون بازارگردان فعالیت میکنند، عنوان میکند: بورسهای بزرگ دنیا حتی دامنه نوسان هم ندارند چه برسد به بازارگردان. بورسهای بزرگ دنیا بازارشان مانند بازار ایران کمعمق نیست. بازار آنها به قدری بزرگ و حجم معاملاتشان وسیع است که با توجه به عرضه و تقاضای واقعی که وجود دارد، نیازی به دستکاری قیمتها توسط بازارگردان ندارند این در حالی که است که بازار سهام ایران بازاری کوچک با عمقی کم است که بازارگردان برای این بازار جواب میدهد.
او میگوید: سیاستگذاران تصمیم گرفتند تا با الزام شرکتها به بازارگردان تعادل را به بورس بازگردانند که عملا در این مقطع نوشدارو محسوب میشود.در حال حاضر بازار سرمایه در وضعیت مناسبی به سر نمیبرد و هرگونه اخباری در مورد بورس ترس سهامداران را بیشتر میکند. برخی از مقامات بورسی برای بهبود وضعیت فعلی جلسات متعددی برگزار میکنند اما همین نشستها و دستورالعملهای به موقع بازار را به چالش میکشد.
حسن برادران بیان میکند: توصیه ما به سیاستگذار این است که مدتی بازار را به حال خود رها کند تا بازار به روال گذشتهاش برگردد. الزام شرکتها به بازارگردان اگرچه تصمیم درستی میتواند باشد اما علنی کردن این مسائل در حالی که حجم بالایی از سهامداران را افراد بیتجربه تشکیل میدهند حواشی زیادی به دنبال دارد و این سیگنال را به سرمایهگذاران میدهد که وضعیت بازار خراب است از اینرو سهامداران را ناخواسته وارد صفوف فروش میکنند.
او در ادامه با اشاره به بیثباتی تصمیمات مسوولان خاطرنشان میکند: اخبار حمایتی مسوولان از بورس عملی نشد و بازار در وضعیتی قرار دارد که هیچ کاری نکردن بهتر از اقدامات بیثبات و چند روزه است.تصمیمات کوتاهمدت سازمان،بازار را به محل آزمون و خطا تبدیل کرده و هر تصمیمی که برای این بازار اتخاذ میکنند بعد از چند روز منتفی اعلام میشود. در مورد موضوع بازارگردانان شرکتها نیز وضعیت به همین منوال است و هنوز اعلام نکردهاند چه شرکتهایی باید بازارگردان داشته باشند.
این کارشناس بازار سرمایه ضمن بیان اینکه بازارگردانان با استفاده از رانتی که به دست میآورند میتوانند قیمتها را دستکاری کنند، تاکید میکند: همه سهمها یک بازارگردان نامحسوس دارند، اگرچه ممکن است تحت عنوان بازارگردان فعالیت نکنند اما سهامداران عمده این شرکتها در مواقع ضروری استراتژی خاصی را به کار میبرند.
او با اشاره به نوسانات اخیر شاخص خاطرنشان میکند: نگرانی همچنان در بازار موج میزند و چند سهم بزرگ لیدر بازار هستند. تا این سهام با ریزش مواجه میشوند بقیه سهام نیز وارد صف فروش میشوند اما این روند موقتی است و از دو هفته دیگر بازار متعادل میشود.
بازارگردانی، حرفهای تخصصی است که اگر از نظر علمی، فنی و کارشناسی انجام نشود، تاثیر معکوس بر بازار میگذارد. این را محمد شکوری کارشناس بازار سرمایه میگوید و اظهار میکند: با توجه به اینکه میزان سرمایهگذاری در بورس رشد سرسامآوری را تجربه کرده اما نهادهای وابسته به بازار سرمایه نتواستند با این سرعت رشد کنند، از این رو نیاز بازار به بازارگردانهایی که بهصورت تخصصی وارد عمل شوند یک نیاز اساسی محسوب میشود.
او عنوان میکند: شرکتهایی هستند که چند سال است با بازارگردانهای خبره و حرفهای کار میکنند، اما وقتی صحبت از کل بازار میشود قضیه وارد فاز دیگری شده و سازمان بورس با وضع قوانین سختگیرانه باید جلوی رانتهایی که ممکن است بازارگردانان از این طریق بهدست میآورند را بگیرد. بارها دیده شده منابعی که صرف بازارگردانی شده در جهت منافع افراد خاصی استفاده شده و منجر به ایجاد رانت شده.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه بازارگردانی بد وضعیف بازار را بدتر میکند، هشدار میدهد: اگر بازارگردانی بهصورت ضعیف و جهتدار انجام شود از جذابیتهای بازار سهام میکاهد و موجی از بیاعتمادی سهامداران را به راه میاندازد، این در حالی است که از پیشنیازهای توسعه بازارآتی بازارگردانی سالم با نظارت و دقت کافی است.
او در ادامه میگوید: زمانی که بازار با رشد معاملات رو به رو شد، سازمان بورس با استفاده از بازارگردانان حرفهای میتوانست جلوی رشد حبابی برخی قیمتها را بگیرد و شیب قیمتها را کنترل کند، اما آن رشد شارپی و این اصلاح طولانیمدتی که بازار را درگیر کرده باعث شده با بازاری هیجانی و غیرمنطقی مواجه شویم.
محمد شکوری عنوان میکند: سرمایهگذاران فعلی بورس را عامه مردم تشکیل میدهند و برخی کانالها با فریب سهامداران تازهوارد به دنبال منافع خودشان هستند، اما اگر بازارگردانان حرفهای در بازار فعالیت کنند میتوانند با ایجاد فضای علمی، ریسک خرید و فروش سهام توسط مردم عادی را پایین بیاورند. بازار از ضعف بازارگردانی ضربه خورد و شرکتهای بزرگتری هم که در این مدت از بازارگردان بهره میبردند به دلیل عملکرد ضعیف آنها نسبت به حجم معاملات نتوانستند شرایط را مدیریت کنند.
این کارشناس بازار سهام میگوید: سازمان بورس به دلیل اینکه متولی بازار سهام است، هرازگاهی با تشکیل جلسات پی درپی و دستورالعملهایی که صادر میکند به دنبال این است که بحران بورس را حل وفصل کند، اما واقعیت این است که با وجود این حجم از دادوستدها سازمان بورس نمیتواند نبض بازار را در دست بگیرد. همانطور که دیدیم در این مدت سازمان به واسطه هماهنگی با حقوقیها نیز نتوانست جلوی تنشهای بازار را بگیرد.
محمد شکوری در پایان تاکید میکند: با وضعیت فعلی بازارگردانان به حداقل ۵۰هزارمیلیارد تومان منابع و دوبرابر این میزان سهام نیاز دارند تا بتوانند بازار را مدیریت کنند بنابراین با یک دستور که بازارگردانان وارد بازار شوند نمیشود بازار را کنترل کرد.