به گزارش می متالز، رضا رحمانی که برای شرکت در همایشی به تبریز آمده بود با خبرگزاری فارس آذربایجان شرقی مصاحبه ای انجام داد که بخش های از این مصاحبه را با هم می خوانیم.
در این ارتباط دو نوع نظر کلی وجود دارد. یکی این است که یک عده میگویند وضعیت بسیار نابسامان است و همه چیز از بین رفته و ۸۰ درصد واحدها تعطیل هستند و غیره… عدهای هم میگویند مشکلی وجود ندارد و وضعیت بسیار هم خوب است. اینها نظرات افراطی و تفریطی هستند. صنعت و تولید ما در حال حاضر نه کلا تعطیل است و نه بیمشکل.
بخشی از صنعت ما فعال، پویا، فناورانه، دارای محصولات کیفی، قابل رقابت و حتی در اشل کشورهای روز دنیا هستند و بازارهای صادراتی اروپا را ازآن خود کردهاند. ولی در بخشی دیگر مشکلات زیادی وجود دارد که جنس این مشکلات رشته به رشته، صنعت به صنعت و استان به استان متفاوت است.
مثلا صنعتی ۵۰ سال پیش بنیانگذاری شده و از آن زمان هیچگونه نوسازی انجام نداده و آرندی (R&D) ندارد؛ در نتیجه نمیتواند به بازاریابی علمی و اصولی بپردازد. خوب زمان تغییر کرده و در دنیا و ایران رقبای قدری به صحنه آمدهاند و محصول این کارخانه به فروش نمیرود و طبیعی است که تعطیل شود. در اینجا ضرورت توجه جدی به نوسازی و بازسازی صنایع به اثبات میرسد که دولت در این ارتباط وظایفی دارد؛ اما در جایی لازم است خود مردم یعنی سهامداران و شرکاء چالشهای موجود را برطرف کنند.
مسایل پولی و بانکی و نوسانات ارزی هم تاثیرگذار هستند و واحدهایی وجود دارند که بر اثر نوسانات ارزی نابود شدهاند. واحدی که صادرات ندارد وقتی یک شبه قیمت دلار سه برابر میشود، طبیعتا آسیب میبیند. در واقع نمیتوان نسخه واحدی برای همه واحدهای تولیدی پیچید. صنعت به صنعت باید تحلیل کرد.
اگر بخواهیم وضعیت صنعت استان را مثلا با اصفهان، مشهد، کرمان، یزد، خوزستان و … مقایسه کنیم باید بگوییم ما نسبت به این استان ها وضعیت بهتر و بحران کمتری داریم. اگر در اراک هر روز با تجمع، بحران و مسأله روبهرو هستیم در تبریز این موارد عملا کمتر است. که چند دلیل دارد؛ اولین دلیل روحیه سخت کوشی مردم تبریز و آذربایجان است. دلیل دیگر ارتباطات مطلوب استان ما با کشورهای خارجی و همسایه است. نوع صنایع نیز دخیل هستند. اتفاق دیگری که افتاده این است که مثلا ماشین سازی ما نسبت به گذشته خیلی افت کرده و تقریبا نیمه تعطیل است؛ مشابه این اتفاق برای ماشین سازی و آذراب اراک هم افتاده که بحرانشان خیلی بیشتر است. یا بحران هپکو بیشتر از تراکتورسازی است و مثال هایی از این دست…
از طرف دیگر درست است بلبرینگ سازی، کمپرسورسازی و… دچار مشکل هستند ولی در برابر این اتفاقات نامطلوب، اتفاقات خوبی هم افتاده و همانطور که در سؤال قبل اشاره کردم ما شرکت ایران خودرو را داریم که بحران های ناشی از مسایل ماشین سازی را تا حد زیادی تعدیل کرده است. در مجموع ادعا میکنم جهت گیری درستی حداقل نسبت به توسعه صنعت خودرو و قطعه سازی در استان داشتیم و بحران صنایع در تبریز کمتر از سایر شهرهای صنعتی است.
اولا شرکت مس سونگون به تدریج به تولید ۳۰۰ هزار تنی امروزی رسیده و سال گذشته یک هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان فروش داشت، به هر حال قیمت جهانی مس افزایش یافته و احتمال دارد به قول شما تا آخر امسال به درآمد ۲ هزار میلیاردی هم برسد.
یکی از دلایلی که بنده از یک سال پیش به عضویت هیات مدیره شرکت مس ایران درآمدم همین مسایل معدن مس سونگون بود. آن زمان آقای نعمتزاده از عملکرد هیأت مدیره خیلی ناراضی بود و از من خواست بروم آنجا تا پیگیری پروژه های تولیدی مس از جمله مس سونگون سرعت بگیرد.
مدیریت قبلی شرکت مس دیدگاهی داشتند مبنی بر اینکه کنسانتره را از همه جای کشور به شرکت مس سرچشمه انتقال دهند و در آنجا به مس کاتدی تبدیل کنند؛ چرا که معتقد بودند اگر تولید در یک جا اتفاق بیفتد مزایای خاصی دارد و یک بحث فنی بود. که البته ما با این مسئله شدیدا مخالف بودیم و به همین دلیل قصد داریم کارخانه تولید مس ۱۰۰ هزار تنی را در شرکت مس سونگون راه اندازی کنیم و کنسانتره را همینجا به مس تبدیل کنیم. در مجموع، من در شرکت مس سه پروژه «احداث کارخانه تولید مس کاتدی در سونگون»؛ «استقلال شرکت مس آذربایجان» و «ایجاد شهرکت صنایع پایین دستی مس» را به شکل ویژه دنبال میکنم.
خوشبختانه احداث کارخانه مس کاتدی به مراحل پایانی تحقق خود نزدیک میشود و در صورت تحقق، طالب کنسانتره مس معادن جاهای دیگر کشور هم خواهیم شد. ظرفیت ذوب ما بیشتر از مس استخراج شده در معدن سونگون است و این بدین معنی است که افرادی میتوانند در معادن مس سرمایهگذاری و این معادن را فعال کنند.
تشکیل شرکت مستقل مس آذربایجان در مراحل میانی است و بورس ایراداتی گرفته بود که ما پاسخ همه ایرادات را دادهایم. برای استقلال لازم است همه اموال و دارایی ها منفک شود که این مراحل به تدریج طی میشود. اما تبدیل کنسانتره به مس در اینجا تمام کار نیست. باید روی صنایع پایین دستی مس هم کار کنیم و اگر این سه هدفی که اشاره کردم تحقق یابد خودبهخود همه مسایل حاشیه ای حل میشود.
در سال ۹۷ شاهد استقلال کامل شرکت مس آذربایجان خواهیم بود. استارت راه اندازی کارخانه ذوب زده شده و در طول چند سال میتواند به بهره برداری برسد. در مورد شهرک صنایع پایین دستی مس هم سه نقطه مکان یابی شده و شرکت شهرک های صنعتی با منابع طبیعی و محیط زیست در حال رای زنی هستند و طبق آخرین اطلاعاتی که دارم ظاهرا یک نقطه قطعی شده است. همزمان با روند احداث کارخانه ذوب، مردم میتوانند احداث کارخانجاتی را که مواد اولیه آنها از مس تامین میشود، دنبال کنند. در مجموع تصور بنده این است که بخش عمده ای از مسیر طی شده و امیدواریم در سال های آتی آروزی دیرینه مردم تحقق یابد.
اگر ما راهبرد مشخصی نداشته باشیم و ندانیم کجا میرویم، شکست ما قطعی است. یک ضرب المثل خارجی میگوید، اگر نمیدانی به کجا میروی فرقی ندارد از چه راهی بروی.
در گذشته صنایعی که در کشور ما ایجاد شده بدون برنامه و به صورت موردی بوده و فقط خواسته ایم صنعتی راهاندازی کرده باشیم و هیچگونه آینده نگری نداشتهایم. ایراد بعدی این است که اولویت های بخشی و منطقه ای و اینکه مزیت های منطقه ما چه هستند و در چه صنایعی باید سرمایه گذاری کنیم، لحاظ نشده. ایراد مهم دیگر بی توجهی به آمایش سرزمینی است. ما به عنوان حاکمیت در برابر همه استان ها مسوول هستیم. دولت باید در همه استان ها برای اشتغال، درآمد و توسعه برنامه داشته باشد و بداند در هر جایی نمی توان هر صنعتی را راهاندازی کرد.
به عنوان مثال چندی پیش در یکی از شهرستان ها، کارخانه ای با هدف تولید لامپ تصویر تلویزیون در شرف راهاندازی بود؛ در حالی که امروز عصر دیجیتال و تلویزیونهای پلاسما است؛ در نتیجه کارخانه قبل از افتتاح موضوعیت خود را از دست داد. در قدیم سرعت رشد علم و تکنولوژی تا این حد زیاد نبود. سرعت علم به حدی بالا رفته اگر کمی سهل انگاری کنیم یکی دو ساله ورشکست میشویم. با این اوصاف نیازمند یک استراتژی هستیم که پاسخگوی این مسائل بوده و در مقابل فناوری رفتار و سیاست مناسبی داشته باشد. در آخرین ویرایش استراتژی صنعت و معدن با لحاظ همه این مسایل ۱۲ صنعت و رشته اولویت دار مشخص شده است.
یکی از مسایل مورد بحث در صنعت، مقیاس تولید است. همه استان های کشور به دنبال راه اندازی صنایعی مثل خودرو، پتروشیمی و فولاد هستند در حالی که توجیه ندارد؛ باید فضای فرهنگی و اجتماعی در جهت اجماع سازی صنایع و کاهش قیمت تمام شده تولید ایجاد شود و مردم به این باور برسند که هر صنعتی نمی تواند در هر شهری پابرجا بماند و قدرت رقابت داشته باشد. تدوین استراتژی منجر به تشکیل قطب های صنایع مختلف در استانها و با تبادل خدمات متقابل موجب همافزایی آنها خواهد شد.
آقای دکتر شریعتمداری هم تاکید دارند که تدوین استراتژی صنعت و معدن سریعا اتمام یابد و بعد از این با برنامه حرکت کنیم؛ البته سخت ترین مرحله استراتژی نهادینه کردن و اجرای آن در بین مردم است و اینکه مدیران آینده نیز به این استراتژی پایبند باشند.
ما باید در سایر زمینه ها هم استراتژی داشته باشیم. اگر در استراتژی، تبریز قطب صنعت خودرو و مازندران قطب پوشاک و نساجی بود، باید معافیت مالیاتی نساجی و پوشاک را در مازندران و معافیت خودرو را در تبریز اعمال کنیم. اگر تسهیلات میدهیم این موارد و قطبیت ها رعایت شود. احداث دانشگاهها و مراکز پژوهشی هم مرتبط با هر قطب صورت گیرد. برای تحقق این امور و ایجاد هماهنگی میان صنعت و سایر بخش ها فضای رسانهای، فرهنگی و روانی جامعه نیز باید همراهی لازم را داشته باشد.
در هر جا صحبت از یک امکان سهمیه ای و کوپنی باشد، حتما فساد نیز در داخل آن بروز خواهد کرد. ارز در اقتصاد سالم حتما باید تک نرخی و نوسانات آن شفاف باشد و دولت در دو سال گذشته تلاش جدی داشته که ارز را تک نرخی کند که متاسفانه به دلیل برخی مسائل سیاسی، نوسانات، التهابات و شرایطی که به وجود آمده این اتفاق نیفتاد.
ارز ممکن است مثلا از طریق فروش نفت یا صادرات تامین شود که انتقال ارز از این طریق با مشکلاتی مواجه بوده است وگرنه بانک مرکزی اصرار دارد ارز تک نرخی شود.
تک نرخی شدن ارز زمانی امکان پذیر است که به حد کافی موجود باشد و مشکلی از لحاظ تامین ارز نباشد؛ که اگر فردا ارز تک نرخی شود ولی قدرت تامین ارز وجود نداشته باشد، خود به خود ارز تک نرخی همان ارز مبادله ای و دولتی و در بیرون هم قیمت جدیدی ارائه میشود و ارز آزاد شکل میگیرد. یعنی در واقع باید تامین و ثبات تک نرخی بودن ارز را به نحوی مدیریت کنیم.
در شرایط حاضر نیز که با ارز دو نرخی مواجهیم باید حواسمان باشد ارز مبادلهای تبدیل به رانت نشود و آخرین تصمیم دولت این است که ارز مبادله ای برای کالاهای اساسی مثل دارو، مواد اولیه و احتمالا ماشین آلات تعلق گیرد و بقیه از ارز آزاد استفاده کنند.
امروز فروشگاه های زنجیره ای در دنیا متداول شدهاند و ما نمی توانیم جلوی توسعه آنها را بگیریم؛ اما اگر رونق ایجاد شود و مردم به خرید و فروش روی آورند بخش عمده ای از مسایل حل میشود.
طبق آمار ارایه شده از سوی مرکز آمار، درآمد خانوارهای ایرانی در ۱۰ سال منتهی به سال ۹۴ با ۱۰ سال قبل برابر است؛ یعنی در سال ۸۳ درآمد هرچه بوده در سال ۹۴ هم همان است؛ یعنی در این ۱۰ سال تولید افزایش یافته ولی توان خرید مردم ثابت مانده است (درواقع توان خرید مردم کاهش یافته ولی عدد ثابت است)؛ عرضه افزایش یافته ولی طرف تقاضا ثابت مانده و این یعنی رکود.
مهمترین اقدام برای ایجاد رونق نیز، افزایش صادرات است و اگر به این موارد توجه نکنیم آسیب جدی میبینیم. در مجموع باید بگویم ما نمیتوانیم برای حفظ مشاغل قدیمی جلوی رونق کسب و کارهای نوین را بگیریم. مثلا شاهد هستیم اپلیکیشن هایی مثل اسنپ کمکم تاکسی تلفنی های ما را از رده خارج میکنند و ما قطعا نمیتوانیم در برابر این کسب و کارهای نوین مقاومت کنیم و جلوی گسترش آنها را بگیریم؛ بهترین کار این است که خودمان را با شرایط جدید وفق دهیم و برای این شرایط برنامه ریزی کنیم.