به گزارش می متالز، محمدعلی چمنیان، نایبرئیس کمیسیون کسبوکارهای دانشبنیان اتاق ایران به مناسبت هفته جهانی کارآفرینی، به تشریح مهمترین موانعی پرداخت که مانع از توسعه کسب و کارهای مولد در ایران میشود.
چمنیان بر این باور است که تا پانزده سال گذشته، ادبیات کارآفرینی و اصطلاحاتی مانند استارت آپ، نوآوری و دانشبنیان تا اندازه امروز مرسوم نبودند و از این بابت شاهد ایجاد یک پیشرفت در اکوسیستم نوآوری کشور هستیم. او توضیح میدهد: کمتر شرکتهایی جسارت داشتند تا وارد این حوزه شوند؛ اما خوشبختانه در حال حاضر ادبیات این حوزه به خوبی جا افتاده است و از طرفی دولت هم کارآفرینان و شرکتهای استارت آپی را به رسمیت میشناسند و حمایتهایی در سطح خرد و کلان از فعالان این حوزه دارد.
او میگوید: به رغم تحولاتی که در چند سال اخیر در حوزه استارت آپها افتاده، هنوز تا رسیدن به نقطه ایدهآل فاصله زیادی داریم. مجموع حمایتها به معنای آن نیست که شرکتهای دانشبنیان مشکلی ندارند. بلکه بخش عمدهای از مشکلات کارآفرینان جوان در فضای استارت آپی این است که برخی بنگاههای اقتصادی بزرگ آنها را به عنوان رقیب میبینند و بر این باورند که دولت به جای حمایت از این گروه، باید منابع مالی خود را صرف دفاتر و بنگاههای تولیدی از پیش موجود کند.
راهحل این مشکل چیست؟ نایبرئیس کمیسیون کسبوکارهای دانشبنیان اتاق ایران تاکید میکند: اختلاف نظرها طبیعی است اما به نظر من برای گذر از این دیدگاه سنتی، بهتر است شبکهسازی موثری انجام دهیم تا صنایع قدیمی از خدمات شرکتهای دانشبنیان استفاده کنند. در حال حاضر راهحل بسیاری از مشکلاتی که کسبوکارهای قدیمی ما در حوزههای مختلف اعم از بازاریابی تا ایدهپردازی دارند، به دست کسب و کارهای نوین حل میشود. فقط کافی است تا ارتباط موثری بین این دو کسبوکار ایجاد کنیم. ضمن اینکه برای برقراری این ارتباط، بخش خصوصی نقش موثری میتواند ایفا کند و باید این نگاه را جا بیندازد که پایداری و از آن مهمتر کاهش هزینههای کسب و کارهای سنتی، وابسته به میزان خدماتی است که آنها میتوانند از کسب و کارهای نوین بهره گیرند.
نایبرئیس کمیسیون کسبوکارهای دانشبنیان، ضعف در نظام آموزشی را از دیگر موانعی عنوان میکند که نتوانسته است چندان در فضای کارآفرینی و رشد کسب و کارهای مولد موثر عمل کند. او در همین زمینه میگوید: با توجه به اهمیت نقش نظام آموزشی در اشتغال، به نظر میرسد مهمترین رسالت نظام آموزش عالی در هر کشوری تربیت نیروی انسانی کارآمد، خلاق و کارآفرین است. اما متاسفانه اکوسیستم کارآفرینی کشور از نبود نیروی کار ماهر رنج میبرد و علت اصلی این است که سیستم آموزشی ما نتوانسته است مطابق با نیازهای روز صنعت و تولید، نیروی ماهر تربیت کند؛ به عبارتی اقتصادمحور باشد و بر همین مبنا تدریس کند. حتی در بخشهای غیرتولیدی هم، این ضعف احساس میشود. بنابراین بخش عمدهی از منابع مالی شرکتها صرف آموزش به نیرویی میشود که از دانشگاه فارغالتحصیل شده است. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته، کارآفرینی به صورت پایه از ابتدای نظام آموزشی تدریس میشود.