به گزارش می متالز، این در حالی است که در هفتههای ابتدایی سال جاری حجم عرضه کاتد مس رقمی نزدیک به ۳ هزار تن بوده ولی روز یکشنبه 23 اردیبهشت و همچنین هفته قبل شاهد عرضه ۲ هزار تنی مس کاتد بودیم که سنگبنای این رشد قیمتی به شمار میرود. این شرایط خود به بررسی دقیقتری نیاز دارد اگرچه ذات تعیین قیمت در حاشیه بازار را باید بهعنوان یک اصل کلی قلمداد کرد.
البته توجه به حجم عرضه، شرایط معاملات، خریداران و حجم تقاضای مؤثر نیز در اولویتهای بعدی قرار میگیرد. صنعت مس و صنایع مشابه عرضهکننده در بورس کالا هماکنون شرایط پیچیدهای دارند ولی مدیریت صحیح این اوضاع میتواند به حمایت کلی از اقتصاد بدل شود. در روزهای سخت فعلی باید تصمیمات بزرگی اتخاذ کرد تا پتانسیل نگرانیها در آینده را تقلیل داده و تمامی صنایع در حوزه تولید و مصرف مس از شرایط عادلانهای برخوردار شوند. توجه به ابزارهای معاملاتی در حاشیه بازار و مخصوصا ابزارهای مالی در بورس کالا یکی از این موارد است؛ اگرچه رصد دقیق رخدادها در این بازار را باید یک اصل مهم به شمار آورد آن هم در وضعیتی که رفتارهای حاشیهای بسیاری در این بازار به وقوع میپیوندد. تجمیع این موارد توجه بیشتر خود فعالان بازار مس را میطلبد آن هم در شرایطی که حمایت از این صنعت در بخشهای مختلف آن میتواند به دورانی طلایی در تاریخ فعالیت سالهای اخیر صنعت مس منتهی شود.
در آمارهای تحلیلی بورس کالا تا هفته منتهی به ۲۱ اردیبهشت سال جاری شاهد دادوستد ۲۶ هزار و ۹۶۰ تن انواع مس بودیم که این رقم به نسبت مدت مشابه هفته قبل از لحاظ حجمی رشد ۲۶ درصدی و از لحاظ ارزش رشدی ۶۰ درصدی را نشان میدهد. این شرایط خود به معنی آن است که میتوان وضعیت معاملاتی در بازار مس بورس کالا را مثبت ارزیابی کرد. این در حالی است که در طول سال ۹۶ حجم معاملات انواع مس در بورس کالا بیش از ۲۵۳ هزار تن بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۳ درصد از لحاظ حجم و ۲۲ درصد از لحاظ ارزش رشد داشته است.این دو سیگنال در بازار مس بورس کالا نشان میدهد که وضعیت داد و ستد این گروه کالایی را میتوان برای سال جاری جذاب ارزیابی کرد. در صورتی که روند رشد حجم معاملات به نسبت هفتههای اخیر باز هم بتواند ادامه داشته باشد، میتواند به بهبود عمومی در این بازار منتهی شود اگرچه انتظار برای تداوم عرضههای گسترده را باز هم باید یادآور شد. در بازار مس شاید عرضههای مس کاتد و یا مفتول مسی مهمترین معاملات در این حوزه مهم از بورس کالا باشد یعنی با رصد معاملات در این دو گروه کالایی به سادگی میتوان جریان غالب در این بازار را شناسایی کرد. عرضه مس کم عیار و یا حتی قراضه مس در اولویتهای بعدی قرار میگیرد. آرامش در بازار مس را باید از بستر عرضهها رهگیری کرد؛ یعنی در صورتی که عرضههای کافی در این بازار وجود داشته باشد، حتی به رغم نوسان قیمت دلار (غیررسمی) میتوان این بازار را مدیریت کرد ولی باز هم توجه به واقعیتهای زیرپوستی آن نیز اهمیت پیدا میکند. بازار مس را باید یکی از بازارهای دشوار از منظر تحلیل به شمار آورد زیرا نوسان قیمتها با تغییر نرخهای جهانی به سرعت تغییر کرده و میتواند حتی از پتانسیل صادرات آهن از بسترهای غیررسمی یا حاشیهای برخوردار شود. بهصورت دقیقتر اگر بهای مس ( به جز محصول نهایی) کمتر از نرخ در مناطق و کشورهای همسایه باشد صادرات این کالا به سرعت صورت گرفته و میتواند نگرانیهای جانبی دیگری را ایجاد کند. در طرف مقابل در صورتی که محصول نهایی به کمک بهای پایین مواد اولیه و همچنین تغذیه واقعی واحدهای تولیدی در صنایعی همچون سیم و کابل یا لولههای مسی و محصولات تولیدشده از آنها، بتواند در بازارهای منطقهای خودنمایی کند، میتوان به سرعت گوی سبقت را از سایر تولیدکنندگان منطقهای ربود و یک موقعیت بسیار جذاب برای صنایع داخلی محسوب خواهد شد. رخدادی که بیش از همه بر حجم تولید در صنایع تکمیلی اثر گذاشته و به اشتغالزایی بیشتر در این حوزه منجر خواهد شد. این مقدمه به این جهت مورد تأکید بیشتر قرار گرفت که ایران در حوزه مس در جهان جایگاه برجستهای داشته و در صورت حمایت از تمامی زیرساختهای تولیدی میتوان حتی شرکتهایی با فعالیت پایینتر یا حتی نیمهتعطیل را هم مدیریت کرد و به افزایش حجم تولید، درآمدزایی و اشتغالزایی آنها کمک شایانی کرد. با توجه به خروج دو کشور عراق و افغانستان از شمول سختگیریهای ارزی، میتوان بازار سیم و کابل مسی در این دو کشور را سفرهای آمادهتر برای تولیدات ایران محسوب کرد. باید بپذیریم که اگر زنجیره ارزش و اشتغالزایی هدف اصلی در اقتصاد این کشور است (همچون آمریکا) باید هزینههای جانبی آن را هم متحمل شد و به نظر میرسد دولت با همین رویکرد مسیر فعالیت خود را برگزیده است.
مهمترین ماده اولیه یا کالا در بازار مس، مس کاتد است و بررسی معاملات آن میتواند اطلاعات مفیدی از این بازار را ارائه کند. بهصورت عمومی در سال جاری حجم عرضه کاتد مس در هفته به استثنای معاملات مچینگ، رقمی نزدیک به ۳ هزار تن بوده ولی این رقم در دو هفته اخیر به ۲ هزار تن رسیده است. این مطلب که البته در روز یکشنبه 23 اردیبهشت هم خودنمایی داشت نشان میدهد یک گام عقبنشینی عرضه خودنمایی کرده است. این به آن معناست که بازار به همین دلیل از یک سیگنال افزایشی برخوردار خواهد شد؛ به خصوص در شرایطی که این روند عرضه ۲ هزار تنی، دو هفته خودنمایی کرده و نگرانی از تداوم آن و حتی کاهش حجم عرضهها یا عدم ثبت معاملات مچینگ، میتواند موجب نگرانیهای اهالی بازار شود. بهعنوان مثال هفته گذشته در برابر ۲ هزار تن عرضه، ۲ هزار تن تقاضا هم به ثبت رسید ولی روز یکشنبه در برابر ۲ هزار تن عرضه، ۹ هزار و ۸۸ تن تقاضا ثبت شد. این وضعیت نشان میدهد بازار از تعادل پیشین فاصله گرفته و پتانسیل تغییر پیدا کرده است. این شرایط یعنی افزایش تقاضا موجب شد قیمتهای نهایی (میانگین موزون) به ۳۱ هزار و ۴۶۰ تومان افزایش یابد؛ آن هم در شرایطی که قیمت پایه ۲۸ هزار و ۶۰۰ تومان بود و البته در هفتههای قبل ثبات داشت. البته ذات رشد قیمتها در حاشیه بازار منطقی و قابل قبول است ولی کاهش ۱۰۰۰ تنی عرضهها را هم نباید نادیده گرفت، زیرا اگر افت عرضه وجود نداشته باشد، بازار هم از حالت تعادل خود خارج نمیشود. با توجه به این شرایط بازگشت حجم عرضهها به روال سال جاری میتواند به حمایت از بازار بینجامد آن هم در وضعیتی که پتانسیلهای صادراتی با حجم بالا و مقاصد پیشین با اما و اگرهای ارزی روبهرو است و چندان هم نمیتوان گفت که اوضاع همچون گذشته متعادل است، اما این مطلب به موشکافی بیشتری نیاز دارد.
همانگونه که عنوان شد بهای مس کاتد در معاملات یکشنبه به بیش از ۳۱ هزار تومان رسید؛ آن هم در شرایطی که قیمتهای ابتدای سال جاری بیش از ۳۳ هزار و ۸۰۰ تومان بوده یعنی هنوز هم نرخهای بازار به نسبت ابتدای سال شرایط بهتری دارد. همین سیگنال موجب شده تا حتی واسطهگری و سفتهبازی جذابیت بیشتری داشته باشد و البته احتمالا بازار قیمتهای بیش از ۳۳ هزار تومان را بهعنوان یک ملاک قیمتی و حتی چراغ راهنما برگزیده است. این شرایط یعنی رشد نرخ اگرچه به خروج برخی واسطهها از بازار منجر شده و جذابیت سفتهبازی و حتی صادرات را کاهش میدهد ولی باز هم به معنی افزایش قیمت مواد اولیه برای خریدار واقعی است.
تحلیل بازار مس چندان دشوار نیست ولی نکته مهم مدیریت تولید در صنایع مصرفکننده مس است، زیرا مشخص نیست دقیقا چه رخدادی در این بازار روی خواهد داد. حتی در صورتی که حجم عرضه کاتد مس با احتساب معاملات مچینگ در بورس کالا به نزدیکی ۳ هزار تن هم برسد باز هم آرام آرام تقاضای بیشتری به بورس کالا وارد شده و بهای مس باز هم افزایش مییابد ولی واقعیت آن است که این روند دقیقا در حاشیه بازار و تقابل عرضه و تقاضا محقق شده و هیچ نقدی به فرآیندها وارد نبوده است. با توجه به این شرایط حتی در صورت رشد نسبی حجم عرضهها باز هم شاهد رشد تقاضا و افزایش قیمتها خواهیم بود و مصرفکننده واقعی مهمترین برنده این شرایط بود و عرضهکننده نیز از منافع بیشتری برخوردار بوده است.باید بپذیریم که بازار در نهایت باید نرخ را تعیین کند و مکانیزم بازار خود بهتر از هر مدیری میتواند معاملات را مدیریت کند و بیشترین منفعت را برای فعالان خود به همراه داشته باشد.
در بازار مس چون عرضهکنندگان محدود هستند سادهترین ادعا انحصاری بودن بازار است و همین، دست تصمیمسازان اقتصادی را برای اعمال مدیریت و سختگیریهای جانبی باز میگذارد. این موضوع در نهایت به تداوم اعمال نفوذهای جانبی منجر شده و با اصل بازار آزاد در تضاد خواهد بود بنابراین اگر بپذیریم که قرار است با مکانیزمهای موجود در بازار و بهخصوص بورس کالا به مدیریت بازار بپردازیم شرایط بهتر از قبل خواهد بود. شرایط فعلی در اقتصاد داخلی، نرخ ارز و وضعیت صادرات چندان هم جذاب نیست بنابراین شاید زمان آن رسیده باشد که برای مدیریت این بازار یک بار برای همیشه آنهم در یکی از سختترین روزهای آن تصمیمات بزرگ گرفت و بخش مهمی از نوسانات را در همین حاشیه بازار و ابزارهای مدیریتی آن پوشش داد.
بهعنوان مثال شاید هماکنون یکی از بهترین دورهها برای راهاندازی معاملات کشف پریمیوم در بورس کالا باشد آن هم در وضعیتی که دولت دلار ۴۲۰۰ تومانی را بسیار جدی گرفته و به شدت از آن حمایت میکند. این وضعیت به معنای آن است که میتوان بخشی از نیاز مصرفکنندگان بزرگی را که همیشه مشتریهای اصلی مس در بازار بوده و هستند از این طریق تامین کرد و سایر عرضهها را برای کشف نرخ راهی بازار کرد تا مصرفکنندگان کوچکتر هم بتوانند نیاز خود را از بورس کالا تامین کنند. این شرایط عمومی موجب خواهد شد روند عمومی تغذیه بازار همچون گذشته تداوم یافته و همچنین با اعمال معاملات کوچکتر در بازه زمانی محدود، شرایط کلی در معاملات کشف پریمیوم را تجربه کرد؛ اگرچه از هماکنون مشخص است که این روند عمومی معاملات موفق خواهد بود ولی باید به جوانب آن هم توجه کرد.
معاملات کاتد مس در بورس کالا بهعنوان یک چراغ راهنمای جدی برای بازار مفتول هم ایفای نقش کرد و رشد نرخهای مهمی در این بازار هم به ثبت رسید. این وضعیت عمومی نشان میدهد که رشد قیمتها در زنجیره مس هم تزریق شده و میتواند به سایر صنایع مرتبط هم منتهی شود. رخدادی که قطعا مفید به فایده برای بازار نخواهد بود و تداوم آن به اعتراضات بیشتری در بین اهالی بازار و حتی ردههای مدیریتی منجر خواهد شد. این در حالی است که باز هم باید تاکید کرد که کشف نرخ باید در حاشیه بازار صورت بپذیرد ولی به شرطی که روند عمومی در بازار با مدیریت عرضه یا تحریک تقاضا و افزایش اجتنابناپذیر قیمتها همراه نشود. بهعنوان مثال در بازار مفتول شاهد تغییر در حجم عرضهها یا نوسان شدید قیمتهای پایه نیستیم ولی باز هم التهاب در بازار کاتد به این بازار هم سرایت کرد؛ اگرچه موارد جانبی را هم نمیتوان نادیده گرفت.
در ادامه باز هم باید عنوان کرد که بازار مس یا بازارهای مشابه شرایط متعادل و منطقی و حتی مطلوبی را تجربه نمیکنند و مشخص نیست که این روند تا کجا ادامه یابد و چه دادههای حاشیهای جدیدی به این بازار وارد خواهد شد. از سوی دیگر هنوز بخش مهمی از واقعیتهای این بازار مغفول مانده ولی در کوتاهمدت روشن خواهد شد که چه مسیری طی و چه اهدافی ترسیم شده است. این موارد نیاز به ترسیم یک استراتژی را برای بازارهای مختلف برجسته میسازد آن هم در شرایطی که بسیاری از بازارها و صنایع همچون بازار و صنعت مس با محدودیتهایی روبهرو هستند و همگی از یک شرایط عمومی تبعیت میکنند. این در حالی است که شرایط کلی در بازار مس متفاوت است زیرا میتواند به منافع سرشاری برای فعالان حاشیهای و حتی تجار در لایههای میانی منجر شود. با توجه به این وضعیت یعنی در صورت وجود صادرات مس به شیوههای مختلف به بازارهای همسایه، قطعا تولیدکنندگان بیش از همه مستحق صادرات هستند و باید این شرایط هم در نظر گرفته شود.