به گزارش می متالز، ریزش سنگین بورس درحالی از مردادماه آغاز شده و همچنان ادامه دارد که جمع زیادی از سهامداران تازه وارد به دعوت دولت و شخص رئیس جمهور راهی بازار سرمایه شدند، به امید آنکه ارزش پولشان در اقتصاد تورمی حفظ شود اما در نهایت آنچه عاید بورسی ها و سهامداران آن شد پودر شدن سرمایههایشان در ماههای اخیر بود.
ضرر 70 درصدی مردم در بورس درحالی است که رئیس جمهور به مردم گفته بود همه داراییهایتان را به بورس بسپارید! این گفته حسن روحانی موجب شد تا جمعیت زیادی از مردم به امید حفظ ارزش پول خود وارد بازار سرمایه شوند ولی نکته مهم اینجاست که اتفاقا از روزی که به مردم گفته شد همه چیزتان را به بورس بسپارید سقوط آزاد بورس شروع شد و همچنان هم ادامه دارد.
ریزش سنگین بورس موجب شده تا سهامداران در روزهای اخیر با تجمع در مقابل سازمان بورس و مجلس، صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند ولی تأسف بار اینجاست که اتفاقا در روزهای قرمز بورس، خبری از دولتمردان به خصوص رئیس جمهور و وزیر اقتصاد نیست! آنهم درحالی که آقایان بارها به مردم وعده حمایت از بورس را داده بودند. همین سکوت باعث شده تا سهامداران در اعتراض به وضع موجود بگویند که دولت فقط می خواست کسری بودجه خود را تأمین کند و حال که خیالش بابت انتخابات امریکا راحت شده، بورس را رها کرده و در فکر مذاکره و فروش نفت و .... است.
حمایت مجلسی ها از بازار سرمایه هم در خور تأمل است؛ برخی از نمایندگان مجلس سعی دارند با انتشار پیامهای توییتری حمایت خود را از بورس نشان دهند ولی این توییتها بی فایده است و بورس منتظر علاج جدی است و کار با جلسه و احضار وزیر و ... درست نمی شود و باید ریشه مشکل را یافت.
قطعا همه می دانیم که بورس ظرفیت بالایی برای تقویت تولید و رونق اقتصادی کشور دارد و نباید به زمین بازی سیاسی تبدیل شود بنابراین بهتر است به جای شعارهای سیاسی حمایت از سرمایه گذاران به معنای واقعی انجام شود نه اینکه فقط پشت دوربین ها و در حد اعلام چند جمله شعاری!
تقریباً از مردادماه امسال و به واسطه ریزش بی سابقه بورس کشور، سهامداران بورسی بخصوص تازهواردها که به دعوت دولت راهی بورس شده بودند در شوک رفتار دولت در قبال بورس هستند، مگر می شود دولت مردم را به بورس بخواند و بلافاصله بعد از آن با سیاستهای خواسته یا ناخواسته باعث پودر شدن سرمایه های مردم شود؟
همزمان هم اعلام حرف های تکراری از سوی مسئولین به جای حمایت عملی از بورس، به سوهان روح سهام داران تبدیل شده و فریاداعتراض آن ها را درآورده است.
این درحالی است که دولت می توانست از فرصت پیش آمده حضور مردم برای سرمایه گذاری در این بازار که مقارن با اوج تحریم های ظالمانه آمریکا بود، در مسیر جهش اقتصادی کشور استفاده کند ولی متاسفانه با بی تدبیری این فرصت به راحتی از دست رفت.
اعتراض ها به وضعیت بورس خصوصاً در هفته های اخیر بالا گرفته است و در این بین واکنش ها به اعتراضات سهامداران قابل تأمل است؛ همزمان با ریزش 70 درصدی بورس، وزیر اقتصاد گفته تمام تلاشمان را برای بورس می کنیم! آنطور که مجلسی ها اعلام کرده اند امروز هم به دلیل ریزش بورس، آقای وزیر به مجلس احضار شده است ولی بعید است این جلسه هم عملاً دستاوردی برای سهامداران داشته باشد.
چراکه تجربه ماههای گذشته به خوبی نشان میدهد که نتیجه تلاش های وزارت اقتصاد و تیم اقتصادی دولت نصف شدن سرمایه مردم در بورس و علی الخصوص در صندوق پالایش می باشد، آنهم درحالی که بسیاری از مردم با وعده های وزیر اقتصاد به سراغ خرید پالایش یکم رفتند.
وضعیت قرمز بورس موجب شد تا در هفته های اخیر جهانگیری و روحانی جلساتی را بورسی ها داشته باشند و اتفاقا هر دو مسئولان را از اعلام نظرات غیرکارشناسی در بورس بر حذر دانستند و تأکید کردند که دولت مخالف دخالتهای دستوری در بورس است و ... !
قبلاً هم حسن روحانی در خصوص بازار سرمایه و سپردن تمام امور مردم به بورس در زمان ریزش بورس (در 26 مردادماه در جلسه ستاد اقتصادی) گفته بود: کارشناسانان بازار سرمایه، نوسانات تصحیح کننده در بورس را امری عادی و طبیعی می دانند اما در عین حال باید از ناهماهنگی در اظهارنظرها و اقدامات اجتناب نمود.
با این وجود اما ظاهراً آقای روحانی و تیم اقتصادیشان در دولت هیچ اعتقادی به حرف های خود ندارند و مصداق بارز آن هم ناهماهنگیهای وزرا در مورد عرضه پالایش یکم، قیمت گذاری دستوری فولاد، نرخ ارز و ... است.
به اعتقاد کارشناسان اقتصادی و فعالان بازار سرمایه، آنچه در یک هفته اخیر باعث شده تا بورس رنگ قرمز بگیرد، وعده دلار 15 هزار تومانی از سوی رئیس جمهور بود آنهم در حالیکه هیچیک از مولفههای اقتصادی در زمینه افزایش ارزش پولی تغییری نکرده است. وعده دلار 15 هزار تومانی به امیدآزادسازی منابع بلوکه شده ایران در کره جنوبی درحالی از سوی روحانی به مردم داده شد که اتفاقا دیدار اخیر تیم ایرانی با طرف کرهای دستاورد چندانی نداشت و هیات کره ای به ایران پیشنهاد داده بود بجای پولهای بلوکه شده، امبولانس و کیت کرونا بدهد!
نگاهی به اظهارات و اقدامات به اصطلاح حمایتی دولت از بورس در ماههای گذشته نشان میدهد که تحلیل تکنیکال شاخص از سوی آقای واعظی مسئول دفتر روحانی و بیان حمایت 1600000 واحدی شاخص، دخالت وزارت صمت در قیمت گذاری محصولات فولادی در بورس کالا و افزایش سود بین بانکی و اوراق بهره باعث تشدید ریزش بازار شده است.
نکته مهم دیگر که در گزارش اخیر بانک مرکزی از وضعیت سپرده های بانکی آمده، افزایش 40.7 درصدی مانده سپرده ها در پایان مهرماه 99 نسبت به مدت مشابه سال قبل است که نشان میدهد نقدینگی بار دیگر به سمت بانکها رفته و تمایلی به حضور در بورس ندارد و این اصلاً نشانه خوبی برای بازار سرمایه نمی باشد.
دریکی از بحران های بورسی مشابه که بواسطه دعوت گسترده مردم به حضور در بازار سرمایه از سوی دولت ها در سال 2014 در کشور چین برای توسعه بازار سرمایه بوجود آمد، دولت آن کشور راه حل هایی را برای حل بحران بکار برد که یکی از آن ها، کاهش نرخ سود سپرده های بانکی بود.
کاهش نرخ سود سپرده بانکی از آن جهت اهمیت دارد که یکی از مشخصه های کشورهای توسعه یافته؛ پایین بودن نرخ سود بانکی می باشد، کاهش نرخ سود، نقدینگی را به سمت تولید و به تبع آن به سمت اشتغال زایی هدایت می کند.
متاسفانه کشور ما یکی از کشورهایی است که بالاترین نرخ سود سپرده بانکی را به سپرده گذاران پرداخت می کند و یکی از نشانه های پرداخت نرخ سود بالا در اینگونه کشورها بحران رکود تورمی می باشد.
به گفته کارشناسان اقتصادی و فعالان بازار سرمایه، اگر دولت واقعا دنبال راهی برای نجات بورس است، الان باید از ابزارهای پولی کمک بگیرد و نسبت به کاهش نرخ سود بانکی اقدام کند.
با کاهش نرخ سود بانکی در کنار اجرای سیاست های مکملی چون قانون مالیات بر عایدی سرمایه که به تازگی در مجلس تصویب شده است و همچنین شفافیت تراکنش های مالی، امکان هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه وجود دارد؛ بورسی ها معتقدند این سیاست باعث رونق دوباره بازار سرمایه می شود و از التهاب بازارهای مسکن، خودرو و ارز جلوگیری خواهد کرد.
بازگشت اعتماد از دست رفته سرمایه گذاران در بازار سرمایه نیازمند سرعت عمل در اجرای راه حل هایی می باشد که نتیجه آن در تابلوی معاملات بازار بورس نشان داده شود و باعث بازگشت آرامش به بازار و حاکم شدن فضای منطقی در آن باشد.