تاریخ: ۰۸ بهمن ۱۳۹۹ ، ساعت ۱۳:۲۶
بازدید: ۱۱۶
کد خبر: ۱۵۷۲۲۹
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
بحرالعلوم، کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد:

گره زدن تحولات آینده بازارسرمایه با رییس جدید بورس اشتباه است

می متالز - استعفای حسن قالیباف اصل از ریاست سازمان بورس و انتخاب محمدعلی دهقان دهنوی به عنوان جانشین وی، از جمله تحولاتی است که توجه سهامداران، فعالان بازار و ذینفعان بورس با دربرگیری ۶۰ میلیون نفری را به خود جلب کرده است. بازار سرمایه، به ‌عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان اقتصاد کشور، اکنون شرایطی ویژه‌ای را تجربه می‌کند؛ در چنین فضایی، ارزیابی‌ها و گمانه‌زنی‌ها درباره چشم‌انداز آینده بازار آغاز شده است و به‌ویژه فعالان بازار، درصدد برآورد آینده بازار هستند تا بر مبنای آن، نحوه فعالیت‌های آینده خود را برنامه‌ریزی کنند.
گره زدن تحولات آینده بازارسرمایه با رییس جدید بورس اشتباه است

به گزارش می متالز، در همین زمینه گفت و گویی با محمدمهدی بحرالعلوم، کارشناس بازار سرمایه و مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک مسکن داشته است که در ادامه می‌خوانیم:

 ارزیابی شما از تغییر ریاست سازمان بورس چیست؟

 ابتدا باید از همه روسا و مدیران ادوار مختلف سازمان بورس، قدردانی کرد که مانند دوندگان تیم دو امدادی، هر یک، سهم و نقشی در ارتقای جایگاه و اعتبار بازار سرمایه داشته‌اند و این بازار را با وجود همه افت ‌و خیزهایش به یکی از فراگیرترین و معتبرترین بازارهای تاریخ اقتصاد ایران تبدیل کرده‌اند؛ زیرا این بازار حداقل، با معیار آمار مجموع سهامداران به نسبت کل جمعیت کشور، حتی در جهان، کم‌نظیر است. در این میان، باید سپاسی ویژه از دکتر قالیباف اصل داشت که در یکی از پرچالش ترین دوره‌های بازارسرمایه، مسئولیت سنگین ریاست سازمان را پذیرفت و با حداکثر توان برای صیانت از منافع سهامداران کوشید و فشار زیادی را متحمل شد؛ اما تأثیرگذاری متغیرهای اغلب غیربورسی، شرایط بازار را به ‌گونه‌ای رقم زد که ایشان، مصلحت را در استعفا دیدند. ضمن آرزوی موفقیت برای ایشان، امیدوارم، نهادهای مختلف از تجارب ارزنده‌شان، همچنان بهره‌مند شوند.

 و رییس جدید سازمان بورس ...

دکتر محمدعلی دهقان، هنوز فعالیت خود را آغاز نکرده‌ و طبیعی است که قضاوت درباره عملکرد وی، زود هنگام است؛ اما باید پذیرفت، دهقان دهنوی در دوره حساسی، مسئولیت این بازار را پذیرفته‌ است. مروری بر کارنامه او نشان می‌دهد که از اساتید شناخته‌ شده دانشگاهی و مؤلف کتاب‌ها و مقالات متعددی است. بنابراین، اشراف تئوریک کافی به بازار سرمایه دارد. دهقان دهنوی از منظر «اجرایی» نیز، سوابق طولانی در پست‌های مدیریتی رده‌بالا دارد که آخرین آن‌ها، معاونت وزیر اقتصاد است و طبیعتاً، در دوران طولانی مدیریت ارشد خود، چالش‌های بزرگ اجرایی و راهکاریابی برای مهار آن‌ها را تجربه کرده‌ است؛ از طرفی به دلیل تعامل قابل‌ توجه با نهادها و مقامات کشور، از مزیت ایجاد هم‌افزایی برای غلبه بر مشکلات برخوردار است. بنابراین، تجمیع توانمندی‌های علمی و مدیریتی ایشان، نکته‌ای قابل‌ اتکا در انتخاب رئیس جدید سازمان بورس است.

 چشم‌انداز بورس را در دوره ریاست جدید چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 ابتدا باید ذهنیت گره زدن تحولات آینده بازار سرمایه را با انتخاب هر رئیس جدیدی اصلاح کنیم. ماهیت بورس، طوری است که هرچند، توانمندی رئیس سازمان بورس می‌تواند در تقویت و گسترش آن مؤثر باشد، اما واقعیت این است که از روسای بورس نمی‌توان انتظار معجزه داشت؛ زیرا فارغ از نوسان‌هایی که ذات بازار سرمایه است، متغیرهای متعددی که اغلب آن‌ها غیربورسی هستند نیز در تعیین وضعیت شاخص‌ها تأثیرگذار هستند. نه ‌فقط در ایران بلکه در همه بورس‌های جهان، عواملی نظیر سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی، نرخ رشد، حمایت یا عدم‌حمایت جدی از تولیدکنندگان، نرخ ارز، تحولات اساسی در حوزه دیپلماسی، همگرایی یا واگرایی وزارتخانه‌های مرتبط با مدیران ارشد بازار سرمایه و ... همواره نقش کلیدی در روند صعودی یا نزولی شاخص‌های بورسی داشته‌اند و دارند.

بنابراین، هرچند، مدیریت دهقان دهنوی در تعیین سمت ‌و سوی آینده بازار مؤثر است، اما باید پذیرفت، بازگشت بازار پیچیده سرمایه به دوران طلایی خود، در گرو تعامل و هم‌افزایی همه نهادها و مقامات مرتبط در بورس است. بنابراین، یکی از مطالبات اصلی بازار از  رئیس جدید سازمان بورس این است که هم‌زمان با به ‌کارگیری توانمندی خود در مدیریت سازمان، در مسیر ایجاد فضای عزم ملی، به‌ویژه در سطح نهادها و مقامات جهت حمایت حداکثری از بازار سرمایه، نهایت تلاش خود را انجام دهند و با توجه به وزن بالای بورس در اقتصاد کلان کشور و دارا بودن ۶۰ میلیون سهامدار و فعال بازار، باید امیدوار بود، نهادها و مقامات هم درچارچوب منافع ملی و در دوران فشارهای تحریمی، تقویت بورس و همیاری رئیس جدید بورس را در اولویت مطلق خود قرار دهند. در همین چارچوب، رئیس سازمان بورس، باید عضو جلسات هیات دولت شود.

پیشنهاد حضور رئیس سازمان بورس در جلسات دولت، متکی به چه استدلال و منطقی است؟

 اگر این واقعیت آشکار را انکار نکنیم که بازار سرمایه بسیار فراگیر و مهم شده و به بازار پول تنه  می‌زند، آنگاه باید بپذیریم همان‌طور که رئیس بانک مرکزی در جلسات هیات دولت حضور دارد، رئیس سازمان بورس هم، به‌عنوان بالاترین مقام سازمانی که ۶۰ میلیون سهامدار و فعال بازار را شامل می‌شود، باید عضو جلسات هیات دولت شود و حضور منظم و فعالی داشته باشد تا هیچ مصوبه و تصمیمی، طرحی بدون بررسی پیامدهای مثبت و منفی آن بر بازار سرمایه از هیات دولت، خارج نشود. در این چارچوب؛ همفکری‌ها و تعامل‌های لازم با سایر اعضای کابینه در حداقل زمان ممکن و از طریق مذاکرات مستقیم انجام و از هد ررفت زمان، پیشگیری شود.

چالش‌های اصلی بازار سرمایه، در حال حاضر چیست؟ و چگونه می‌توان آن‌ها را به حاشیه راند یا مهار کرد؟

 پاسخ به این پرسش نیازمند بحث مفصلی است که در مجال گفت‌وگوی ما نیست؛ اما به طور خلاصه باید بگویم، همان‌طور که در بالا اشاره شد، بورس، بازار پیچیده و متأثر از متغیرهای متعددی است که اغلب آن‌ها، خاستگاه غیر بورسی دارند. براین اساس، بخش زیادی از چالش‌های کنونی بازار هم ریشه در همین متغیرها دارند. به طور مثال، تصور بورسی موفق، بدون داشتن استقلال، نه ‌فقط دشوار بلکه امکان‌ناپذیر است و این واقعیت حتی در قوانین مصوب کشورمان هم، موردپذیرش و تأکید مکرر قرار گرفته است؛ اما به‌ویژه در ماه‌های اخیر شاهد بوده‌ایم، باوجود همصدایی نهادها و مقامات درباره اهمیت بورس، برخی از آنان مطالبات مستقیم یا غیرمستقیمی از سازمان بورس داشته‌اند که نه‌ تنها، مستند قانونی ندارد، بلکه حتی با فهرست مأموریت‌های رسمی سازمان نیز همخوان نیست. این موضوع، از چالش‌های محوری بازار سرمایه است که در افت شاخص‌ها و دامن زدن به بی‌اعتمادی سهامداران، نقش مهمی داشته است. بنابراین، به رسمیت شناختن استقلال بورس و پایبندی جدی نهادها و مقامات به چنین استقلالی، پیش‌شرط به حاشیه راندن یا مهار اغلب چالش‌های بورسی است.

 برخی از مقامات تأکید دارند، به علت شرایط خاص ایران در شرایط فشار تحریم حداکثری و ضرورت تثبیت قیمت‌ها، حداقل در شرایط کنونی امکان اجرایی کردن کامل استقلال بورس وجود ندارد. این‌گونه ارزیابی را چه میزان واقع‌بینانه می‌دانید؟

این استدلال، قابل‌تأمل است و طبیعی است که فشارهای تحریمی و پیشگیری از گرانی هم از اولویت‌های کشور است، اما چند نکته را نباید فراموش کنیم. نخست اینکه خروجی تقویت بورس، تقویت بخش تولید است که پیامدهایی مانند افزایش عرضه، کنترل قیمت‌ها، افزایش اشتغال و ... دارد. هر میزان، شرکت‌های بورسی تقویت شوند، به همان نسبت ارزش سهام آن‌ها هم بالاتر می‌رود و سهامداران که اکثریت آن‌ها را همین مردم تشکیل می‌دهند، از بازده سهام بیشتری برخوردار می‌شوند که به بهبود تأمین معاش آنان یاری می‌رساند.

نکته دوم هم اینکه اگر مواردی هم وجود دارد که دخالت در بورس را ضروری و اجتناب‌ناپذیر می‌کند، باید سیاست‌گذاری‌ها در این موارد، دقیق، کارشناسی، کارآمد و ضد رانت باشد و در تعامل سازنده با مدیران ارشد بورسی تصویب و اجرا شود. خطر بالقوه اینجاست که در غیاب دقت و کارشناسی مورد نیاز، مواردی غیرضروری و حتی نالازم، مشمول ضرورت دخالت در بورس شناخته شوند که نفعی برای مردم، سهامداران و شرکت‌های بورسی نداشته باشد و ناخواسته، زمینه‌ساز برخی رانت‌خواری‌ها و سوءاستفاده‌ها شود و درنهایت هم سازمان بورس، روی صندلی اتهام نشانده شود و بابت وضعیت نابسامان بازار، مورد بازخواست قرار گیرد.

نقش سهامداران و فعالان بازار در حرکت بورس به ‌سوی ارتقای شاخص‌ها چیست؟

جهش سهامداران و فعالان بازار به رقم خیره‌کننده ۶۰ میلیون نفر طی دوره نسبتاً کوتاهی، افتخار و مزیت بورس ایران است اما به همان نسبت، می‌تواند چالش‌زا هم باشد، زیرا اکثریت زیادی از این تعداد با بازار پیچیده بورس، آشنایی کافی ندارند و با نوسان‌های ذاتی این بازار، خو نگرفته‌اند. متأسفانه، نهادهای مسئول هم‌زمان امکانات لازم برای فرهنگ‌سازی و آموزش دادن به سهامداران جدید را نداشته‌اند. بنابراین، اگر گام‌های ضروری برای جلب و تقویت اعتماد آنان به بورس برداشته نشود، ممکن است آنان در دوره‌های فرود شاخص‌ها، تصمیم‌های هیجانی بیشتری بگیرند و با تشکیل صف‌های فروش، ناخواسته، به زیان منافع خود و دیگر سهامداران بورس عمل کنند. کنار تدابیر دولت و سازمان بورس برای حفظ منافع سهامداران و گسترش فرهنگ‌سازی بورسی، شایسته است، سهامداران نیز آگاهی بورسی خود را هرچه بیشتر افزایش دهند و از مشاوره کارشناسان مجرب و معتمد بورسی استفاده کنند تا بستر مناسب برای بهبود شاخص‌ها و صعود روند سوددهی سهام آنان مهیا شود.

  

عناوین برگزیده