به گزارش می متالز، در میان ۶۱ کشور قاره آفریقا با جمعیتی افزون بر ۱.۳ میلیارد نفر، آفریقای جنوبی توسعهیافتهترین اقتصاد این قاره محسوب میشود که رشد ۳.۱ درصدی را در دو سال اخیر تجربه کرده است و با این رشد در فهرست ۵۰ کشور ثروتمند جهان قرار گرفته است.
آفریقا برای حل مشکل بیکاری به چهارمین انقلاب صنعتی چشم دوخته و کیپتاون میخواهد در این مسیر پیشرو باشد. اما در این میان آنچه حائز اهمیت است این که ساختار حاکمیتی در قاره سیاه باید میان سیاستهای توسعه و به طور کلی آینده آفریقا و تلاش برای ایجاد همبستگی بینالمللی تمایز ایجاد کند و در کنار این مساله توجه به مدلهای مناسبتر توسعه غیرقابل اجتناب است.
روزنامه لا نوول ابزروتوآر فرانسه در نگاهی به روند نامتناسب سرمایهگذاریها در قاره آفریقا در می ۲۰۱۵ مینویسد: نیجریه، آفریقای جنوبی، مراکش، الجزایر، تونس، لیبی و موریتانی به نسبت آفریقای مرکزی و غرب آفریقا از رونق بیشتری برخوردارند. قاره آفریقا از حیث برخورداری از منابع طبیعی بویژه زیر زمینی بسیار غنی است اما این محصولات بر اساس قراردادهای بسیار ضعیفی که سود چندانی عاید آفریقاییها نمیکند به صورت فرآوری نشده صادر میشوند. به همین دلیل این روش منافع بسیار کمی در وضعیت اقتصادی کشورهای آفریقایی دارد که قطعا بهرهبرداری مناسب از تمامی این منابع، مدیریت خوب اقتصادی و نیز توزیع عادلانه ثروتها برای کاهش جمعیت فقیر قاره آفریقا کافی خواهد بود.
اکنون و پس از گذشت ۵ سال از گزارش این روزنامه فرانسوی، روند سرمایهگذاریها در قاره آفریقا همچنان ثابت بوده و به غیر از آفریقای جنوبی و نیجریه دیگر کشورهای این قاره از قطار توسعه عقب ماندهاند.
به زعم «پتروس دو کوک» مدیر کل تحقیقات برندِ آفریقای جنوبی، این کشور بهترین پایگاه برای تقویت زیرساخت گروه کشورهای آفریقایی است. او امیدوار است که سیاستمداران بتوانند از تکقطبی شدن تجارت در آینده پیشگیری کنند.
آفریقای جنوبی بزرگترین معادن سنگهای قیمتی همچون طلا و الماس در جهان را در خود جای داده و همین مزیت، بسیاری از اروپاییان را به این منطقه سوق داده است اما اگر چه بازیگران محلی و بینالمللی از توافق موسوم به تجارت آزاد آفریقا استقبال خوبی کردهاند، تجارتهای مسلط کنونی، بر بازار مشترک آفریقا هم سلطه خواهند یافت که به عقیده دو کوک، با یک رویکرد درست سیاسی میتوان از چنین مسالهای درآینده پیشگیری کرد.
از نگاه «لیونس اندیکومانا» پژوهشگر در حوزه آفریقا، در حالی که برخی کشورهای آفریقایی درگذشته به سطح خوبی از رشد و رونق اقتصادی رسیدهاند، اما معمولا قادر به مراقبت از این وضعیت رونق اقتصادی برای مدت زمان طولانی نبوده اند. او، ترقی، شکست، بیثباتی و ناپایداری را شاخصههای کلیدی مشخصکننده وضعیت توسعه اقتصادی آفریقا در دوران پس از استعمار میشمرد و معتقد است به نظر میرسد که عمده کشورهای قاره آفریقا از دهه ۱۹۶۰ به بعد، دستکم دو مورد از این عوامل را تجربه کردهاند.
به بیان او، بیتردید یکی از مولفههای دخیل در بیثباتی رشد اقتصادی کشورهای آفریقایی، وابستگی بالای این کشورها به تجارت مواد اولیه و محصولات معدنی بوده است.
از نگاه این پژوهشگر به دلایلی همچون ناامنی، بیثباتی شدید حکومتها و در نتیجه مقررات اقتصادی و نیز وجود ریسک ابتلا به بیماریهای خطرناک ، کشورهای آفریقایی سهم بسیار ناچیزی از جذب سرمایهگذاری بینالمللی بخش خصوصی دارند و این کشورها به دلیل کم بودن حجم کمکهای بینالمللی، چارهای جز دریافت وامهای خارجی ندارند. به ویژه بحران رشد اقتصادی در قاره آفریقا در دو دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، بیشتر کشورهای قاره را به دریافت وامهای خارجی سوق داد.
«آلن مابانکو - Alain Mabanckou» نویسنده و محقق فرانسوی – کنگویی در حوزه توسعه در کنار مولفههایی چون بهرهبرداری مناسب از منابع و ظرفیتها برای دستیابی به توسعه در آفریقا معتقد است: مدلهای توسعه دیگری نیز وجود دارد که بیشتر مناسب آفریقا هستند. کمک عمومی برای توسعه باید ویژگیهای فرهنگی در آفریقا را در نظر بگیرد تا منجر به ترغیب ظهور مدلهای توسعه خاص این قاره شود.
او میگوید معیارهای توسعه توسط قدرتهای اقتصادی غالب تدوین می شود. به عنوان نمونه این که چه کشوری در گروه ۷ و یا گروه ۲۰ باشد توسط قدرت های برتر تعیین می شود. با این حال چنین معیارهایی لزوما تطابقی با معیارهای توسعهای از دید آفریقا ندارد.
این نویسنده فرانسوی - کنگویی معتقد است: آفریقا از ظرفیتی که بتواند بدین طریق معیارهای خاص خود را به دیگر کشورها تحمیل کند برخوردار نیست و حضور رژیمهای خودکامه هیچ کمکی به قاره آفریقا نمیکند. از دید مابانکو، مفاهیم توسعه و خودکامگی در تضاد با هم هستند اگرچه چین یک قدرت بزرگ گریزناپذیر و هند قدرت در حال ظهور، استثناهای این قاعده هستند.
او میگوید: نگاه آفریقا به الهامگرفتن از دیگر کشورهای نوظهور بویژه آمریکای لاتین است اما این نکته که مدلهای دیگر توسعه مناسبتر برای قاره آفریقا وجود دارد یک حقیقت است .