به گزارش می متالز، نشست اقتصاد و نوآوری ایران در دوره تحریم به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با حضور رستم قاسمی وزیر نفت دولت دهم و مسعود براتی کارشناس حوزه تحریم برگزار شد.
در ابتدای نشست رستم قاسمی وزیر سابق نفت با تأکید بر ضرورت استفاده از ظرفیتها و توان داخلی برای مقابله با تحریم گفت: وقتی جنگ تحمیلی تمام شد، دو نگاه بین مسئولان وجود داشت. یک نگاه معتقد بود برای بازسازی کشور نیازمند حضور کشورهای خارجی هستیم و بدون آنها نمیتوانیم کشور را بازسازی کنیم، ولی یک تفکر دیگر نیز وجود داشت که معتقد بود ما میتوانیم با اتکای توان داخلی پیشرفت کنیم و این شعار "ما میتوانیم" اتفاقا جملهای بود که امام خمینی(ره) برای اولین بار بیان کردند.
وی افزود: آنهایی که معتقد بودند ما نمیتوانیم استدلالشان این بود که ما تا به الان کارهایی مثل سدسازی، پالایشگاه سازی و مواردی از این دست را انجام ندادهایم و آنها فکر میکردند چون تا قبل از انقلاب ما خودمان این کارها را نکردهایم و شرکتهای خارجی انجام میدادند، پس ما واقعا توانمندی نداریم. اما تفکر مقابل آنها معتقد بود که ما میتوانیم و "ما میتوانیم" حضرت امام را به "ما توانستیم" تبدیل کردند و در این راستا کارهایی باورنکردنی در سازندگی و بازسازی کشور انجام شد.
قاسمی گفت: آمریکاییها که از جنگ نظامی نتیجه نگرفتند، به دنبال ایجاد یک جنگ اقتصادی تمام عیار علیه ایران رفتند. استدلال مراکز مطالعاتی آمریکایی این بود که در جنگ نظامی تنها بخشی از مملکت آسیب میبیند و درگیر جنگ میشود و انقلابیها نیز در همان نقطه با ما مقابله میکنند، لذا ما باید جنگ اقتصادی ایجاد کنیم که در همه خانهها ورود پیدا کند و همه مردم ایران درگیر آن شوند.
در ادامه نشست رستم قاسمی وزیر سابق نفت گفت: وقتی اوباما تحریمها را علیه ایران اعمال کرد، گفت ما تحریمهای فلجکننده را علیه ایران اعمال کردیم. بر اساس اطلاعاتی که مراکز مطالعاتی آمریکا درباره ویژگی این تحریمها به اوباما دادند، او لفظ فلج کننده را برای این تحریمها عنوان کرد. این مراکز تحقیقاتی به دولت آمریکا گفتند که اگر شما نفت و مشتقات نفتی ایران و بانک مرکزی ایران را تحریم کنید، اقتصاد آنها فلج خواهد شد.
وی ادامه داد: این تحریمها در شرایطی اعمال شد که ما واقعا تجربهای نداشتیم و فکر هم نمیکردیم که این تحریمها با این گستردگی زیاد اعمال شود. چون تا به آن زمان در هیچ کجای دنیا چنین تحریمی اعمال نشده بود و سابقه نداشت که بانک مرکزی یک کشور را تحریم کنند. همچنین وقتی به یکباره فروش نفت و درآمدهای نفتی ما را تحریم کردند، واقعا انتظار این بود که همان حرف آقای اوباما تحقق پیدا کند.
قاسمی گفت: در آن دوران ما واردکننده بنزین بودیم و روزانه 25 میلیون لیتر بنزین وارد میکردیم و تقریبا نصف بنزین موردنیاز کشور از طریق واردات تأمین میشد. با اعمال تحریمها دیگر امکان واردات بنزین وجود نداشت، همچنین صنعت نفت کشور به خصوص در حوزه بالادستی وابستگی زیادی به خارج از کشور داشت.
وزیر سابق نفت گفت: در بالادست صنعت نفت بسیاری از تجهیزات مورد نیاز از کشورهای خارجی خریداری میشد و با اعمال تحریمها حتی کالاهایی که ما از قبل خریده بودیم را به ما تحویل نمیدادند. فروش نفت در یک مقطع زمانی افت شدید پیدا کرد و ما هم واقعا در 3-2 ماه اول تحریم تجربه دور زدن تحریم را نداشتیم. از طرف دیگر شبکه بانکی کشور هم با مشکل مواجه شده بود.
وی ادامه داد: تحریمها واقعا یک ظلم علیه ملت ایران بود، ولی شما آن جمله اوباما که گفت "تحریمهای فلج کننده را علیه ایران اعمال کردیم" را در نظر بگیرید و با جمله دیگر وی که در زمان شروع مذاکرات هستهای در کنگره آمریکا سخنرانی کرد و گفت "تحریمها دیگر بر ایران اثری نداشت" را مقایسه کنید. اگر این دو جمله را کنار هم بگذارید، یک سؤال اساسی ایجاد میشود؛ این که چه اتفاقی افتاد که تحریمهای فلج کننده به تحریمهای بیاثر تبدیل شدند.
قاسمی گفت: علیرغم تحریمهای فلج کننده آمریکا، بالاترین سطح توسعه در صنعت نفت کشور در 100 سال گذشته مربوط به دو سالی بود که تحریمهای فلج کننده آمریکا علیه ما اعمال شده بود. این حرفها مستند است و کسی نمیتواند مدرکی در رد این قضیه بیاورد. در دولت دهم ما ابرطرح صنعتی جهان را با توسعه 17 فاز از میدان گازی پارس جنوبی آغاز کردیم. تا 16 سال قبل از این اقدام تنها 7 الی 8 فاز از این میدان توسعه پیدا کرده بودند.
وزیر سابق نفت گفت: در آن دوران پروژه توسعه کمی و کیفی همه پالایشگاههای کشور به صورت موازی در حال انجام بود. ما 20 میلیارد دلار در سال 90، حدود 21 میلیارد دلار در سال 91 فقط در شرکت ملی نفت ایران سرمایه گذاری کردیم. تغییر سبد سوخت کشور از بنزین به CNG از جمله اقدامات دیگر در دوران تحریم است که حدود 25 میلیون مترمکعب گاز جایگزین بنزین شد. لذا واقعا اقداماتی انجام شد که آن روز کسی آنها را باور نمیکرد و همه این اقدامات نتیجه زحمات تیم توانمندی بود که به شعار "ما میتوانیم" اعتقاد داشت.
وی تاکید کرد: با این که در اوایل تحریمها با مشکل فروش نفت مواجه شدیم ولی در نهایت در سال 90 و 91 بالاترین میزان فروش نفت را داشتیم. لذا در اوج تحریم ما توانستیم بیشترین میزان توسعه در صنعت نفت و بالاترین رقم فروش نفت را تجربه کنیم. با توجه به تجربه گذشته الان هم میتوانیم تحریمها را خنثی کنیم و این گونه نیست که دست ما برای مقابله با تحریمها بسته باشد.
در ادامه نشست رستم قاسمی وزیر سابق نفت گفت: دولت هرگز تصور نمیکرد که برجام نافرجام شود و سازوکار مناسب برای اقدام متقابل را نیز پیش بینی نکرده بود. آمریکا همه ابزارها برای تحریم ایران را در اختیار دارد؛ یکی از این ابزارها سوئیفت بود و بانکهایی که حرف امریکا را گوش نمیکردند از طریق سوئیفت شناسایی شده و جریمه میشدند.
وی افزود: ما در سالهای 90 و 91 هم تحریم اروپا بودیم، هم تحریم آمریکا بودیم و هم تحریم سازمان ملل. بنده در آن زمان سفرهای زیادی به کشورهای مخلتف برای ایجاد تعامل با ایران داشتم. در یکی از این سفرها با نخست وزیر هند یک ملاقات داشتیم و از ایشان خواهش کردم که رئیس بانک مرکزی هند هم در آن جلسه حضور داشته باشند.
قاسمی ادامه داد: اتفاقا در آن جلسه نیز توافقات خوبی صورت گرفت اما وقتی به صحبتهای رئیس بانک مرکزی هند رسیدیم، ایشان گفت ما آمادگی همکاری داریم اما متأسفانه شما تحریم سازمان ملل هستید و ما هم نمیتوانیم آنها را زیرپا بگذاریم؛ یعنی میخواهم به شما بگویم تحریمهای سال 90 و 91 بسیار شدیدتر از تحریمهای دوره فعلی بود.
وزیر سابق نفت گفت: آقای ریچارد نفیو در کتاب هنرهای تحریم نوشته است "ما فکر نمیکردیم مقامات ایرانی برای بی اثر کردن تحریم راهکارهایی که بسیار پرخطر و آتشین هستند را دنبال کنند". به نظر من جنگ اقتصادی تنها واقعیت آن دوران بود و ما باید از آن راه آتشین عبور میکردیم و اتفاقا چون عبور کردیم آقای اوباما گفت دیگر تحریمها بر ایران اثر نکرد.
وی اظهار داشت: هر فردی در دوران تحریم میخواهد پشت صندلی تصمیم بنشیند باید ریسک پذیر باشد و از راههای آتشین عبور کند و در این دولت اگر از راه آتشین عبور میکردیم وضعیتمان بهتر از الان بود. دوره جنگ اقتصادی نیازمند آرایش جنگی واقعی است و این آرایش جنگی باید در عمل قابل اثبات باشد نه در حرف.
در ادامه نشست رستم قاسمی وزیر سابق نفت گفت: ما سه مواجهه با تحریم میتوانیم تعریف کنیم. رویکرد اول رفع تحریمهاست که مقام معظم رهبری گفتند اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم حتی یک ساعت هم نباید تعلل کنیم. رویکرد دوم مقابله با تحریمهاست که از طریق دور زدن تحریمها صورت میگیرد که ما در حال انجام آن هستیم.
وی افزود: رویکرد سوم خنثی سازی تحریمهاست که به نظر بنده کار اصلی و مسیر اصولی برای مواجهه با تحریمها همین خنثیسازی و بی اثر کردن آنهاست. بی اثر کردن تحریمها یعنی این که ما به خودکفایی در نیازهای اساسی برسیم. خودکفایی به این معنا نیست که ما با دنیا ارتباط نداشته باشیم، چون برخی فکر میکنند خودکفایی یعنی این که ما درهای کشور را ببندیم در حالی که اصلاً این طور نیست.
قاسمی گفت: ما الان به توانمندی بی اثر کردن تحریمها رسیدهایم ولی باید آن را به کار گرفت. الان در حوزه صنعت کارهایی در داخل کشور صورت گرفته است که نه تنها با خارجیها در حال رقابت هستیم، بلکه اصلاً از آنها نیز پیش گرفتیم. چرا در ارتباط گیری با دنیا همیشه باید شیر یک طرفه باشد و ما واردکننده باشیم. ارتباط با دنیا تنها واردات نیست، بلکه شامل صادرات نیز هست. فرصتهای بی نظیری در کشور وجود دارد که ما میتوانیم به یک صادرکننده بزرگ تبدیل شویم. خداوند جدول مندلیف را در ایران رها کرده است و باید از این فرصت استفاده کرد.
وزیر سابق نفت گفت: ما حدود 35 میلیارد دلار واردات اجباری داریم که شامل کالاهای اساسی، نهادههای دامی، مواد اولیه کارخانجات و کالاهای وارداتی است. بنده این موضوع را تحقیقا به شما میگویم که میتوان 20 میلیارد دلار از کالاهای وارداتی را داخلی سازی کنیم، در این صورت نیاز به ارز در کشور کاهش مییابد.
وی ادامه داد: یکی از عوامل عمده ایجاد تورم افزایش تقاضا برای ارز و در نتیجه افزایش نرخ ارز است. با کاهش نیازمندی به واردات و تقویت تولید ما میتوانیم تورم ناشی از نوسانات نرخ ارز را کاهش دهیم. همچنین به اندازه 20 میلیارد دلار شعل در کشور ایجاد کنیم، اما برای این کار نیازمند یک تغییر بنیادین در ساختار اقتصادی کشور هستیم.
در ادامه نشست مسعود براتی کارشناس حوزه تحریم گفت: تحریم به عنوان اصلیترین ابزار سیاست خارجی دولت آمریکا علیه ایران استفاده میشود. آمریکاییها برای اثرگذاری تحریمها، کارهای مطالعاتی و دانشی زیادی انجام دادند و این کارها به صورت مستمر در حال انجام است. همان طور که میبینید تحریمهای 15 سال گذشته نسبت به تحریمهایی که از اول انقلاب اسلامی داشتیم کاملا متفاوت است و این موضوع به دلیل تمرکزی است که آمریکاییها برای اثرگذاری تحریم در حوزه دانشی و عملیاتی داشتهاند.
وی گفت: تحریم یک ابزاری است که در میان مدت (3 الی 4 سال) میتواند به صورت مؤثر اعمال شود. به دلیل این که نگهداشت ساختمان تحریم برای تحریمکننده بسیار سخت بوده و هزینه زیادی در پی دارد. به همین دلیل از تحریم در یک بسامد زمانی خاص استفاده میشود.
براتی افزود: سیاست آمریکا این است که یک کشور را تحریم میکنند و سپس تلاش میکنند در این بازه زمانی 3 الی 4 ساله به توفیقات سیاسی مورد نظر دست پیدا کنند و بعد تحریم در مسیر کم رنگ شدن قرار میگیرد. در ادامه آمریکاییها مجددا فشارهای ناشی از تحریم را به پیک میرسانند تا مجددا به دستاورد سیاسی دست پیدا کنند و این دور باطل برای کشور تحریمشده تکرار میشود تا آن کشور از پا بیفتد. هدف از نوسانات تحریمی جلوگیری از اصلاح ساختاری در اقتصاد برای مقابله با تحریمهاست.
این کارشناس حوزه تحریم اظهار داشت: اگر توجه کنید الان دوباره تحریم رو به کم رنگ شدن است مگر این که مجددا آمریکاییها پیک بعدی تحریم را بر ما اعمال کنند. تحریم بیشتر از این که خودش قدرت داشته باشد، روی گسلهای اقتصادی کشور سوار میشود و هدفگیری گسلهای داخلی را با دقت انجام میدهد. اگر گسل داخلی انرژی داشته باشد تخلیه میشود و فشار بسیار زیادی در نتیجه این اقدام به اقتصاد کشور وارد میشود و اگر این گسل پر انرژی نباشد، تخلیهای نیز صورت نمیگیرد.
وی افزود: اجازه دهید با ذکر یک مثال این موضوع را توضیح دهم؛ در دی ماه 96 شبکه صرافیهای ایران در کشور امارات ضربه خورد که این موضوع ناشی از اعمال قانون کاتسا و تاسیس مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریست در عربستان بود. البته افرادی که از داخل اطلاعات شبکه صرافی ما را لو داده بودند، در وارد شدن ضربه به شبکه صرافی ایران نقش داشتند.
براتی گفت: در این بین هر چند ضربه وارده به شبکه صرافی ایران خیلی جدی نبود، اما این فشار ناشی از تحریم بر یک گسل پر انرژی بر اقتصاد ایران سوار شد. در زمان بروز این اتفاق، حجم نقدینگی سرسامآوری توسط نظام بانکی ما خلق شده بود و از 500 هزار میلیارد تومان به 1800 هزار میلیارد تومان رسیده بود. در نتیجه با اعمال یک محرک تحریمی، یک انفجار بزرگ در اقتصاد ایران ناشی از گسل به وجود آمده از خلق نقدینگی رخ داد.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: اما شما اتفاق دی ماه 96 را با خرداد ماه 98 مقایسه کنید که در این دوره بانک مرکزی ایران پس از خروج آمریکا از برجام، تحریم تروریستی میشود. ضربه این تحریم نسبت به تحریم سال 96 بزرگتر بود، اما بر روی گسلی سوار شده بود که انرژی زیادی نداشت، در نتیجه انفجاری در اقتصاد کشور رخ نداد. این موضوع نشان میدهد که تحریم یک محرک است و بر روی گسلهای اقتصادی کشور سوار میشود و به خودی خود انرژی ندارد.
وی گفت: یکی از نقصهای جدی ما این است که علی رغم این که مهمترین مورد اعمال تحریمهای آمریکا بودیم، کمترین کار دانشی را نیز در حوزه تحریم انجام دادیم که این موضوع خودش را در توافق برجام به خوبی نشان داد. در این توافق، دولتمردان ما اصلاً متوجه نشدند که چه چیزی را باید از طرف مقابل بگیرند و مابهازای آن چه چیزی را باید بدهند، در نتیجه وقتی شناختی از تحریمها نداشتند، با سادهانگاری فکر میکردند تحریمها برداشته میشود و با این فکر خام جلو رفتند.
براتی گفت: علی رغم این که ما باید تحریم را بشناسیم، اما تمرکز بر حل چالش گسلهای اقتصادی کشور در اولویت بالاتری قرار دارد. یکی از این گسلها به نظام بانکی ما برمیگردد. نظام بانکی ایران اگر اصلاح نشود، بدون تعارف ما ضربه بعدی را نیز خواهیم خورد. در سالهای 97 و 98 انرژی نقدینگی تخلیه شد و اگر نظام بانکی کشور در دوره فعلی که تحریمها کمرنگتر شده است اصلاح نشود، ظرف دو سال آینده باید آماده انفجار بعدی در اقتصاد ایران باشیم.
این کارشناس حوزه تحریم تاکید کرد: در همین یک سال گذشته حجم خلق نقدینگی که به واسطه کسری بودجه دولت و عملیات بانکی ایجاد شده است، اعداد عجیب و غریبی است. در نتیجه آمریکا دوباره با یک طراحی جدید برای فعال کردن این گسل وارد عمل میشود. در این بین یک سری الگوهای تکراری مثل محدود کردن فروش نفت ایران و محدود کردن دسترسی ایران به منابع ارزی محرکهای قویای برای انفجار بعدی ایجاد میکند.
وی اظهار داشت: اگر شما در طول این مدت تولید داخل را تقویت نکنید، این ضربه کاریتر خواهد بود، لذا ما برای خنثی سازی تحریم باید نقاط ضعف داخلی را برطرف کنیم که بحث اقتصاد مقاومتی ناظر بر همین موضوع توسط مقام معظم رهبری بیان شده است. اگر در جنگ اقتصادی ضعف خود را برطرف نکنید دشمن حتماً به شما آسیب میزند.
مسعود براتی کارشناس حوزه تحریم گفت: در بخش اول صحبتهایم به دو عامل تحریم و گسلهای اقتصادی اشاره کردم اما در اینجا باید به یک عامل دیگر نیز اشاره کنم که آن مدیریت مسئولان دولتی است. در دوران قبلی تحریم واقعا تجربه کافی برای مقابله با آن وجود نداشت و تحریمهای فلج کننده پارادایم جدیدی بود که بعد از فتنه 88 تشکیل شد و فضایی ضد ایرانی را در دنیا به وجود آورد.
وی ادامه داد: در این راستا آمریکا رسماً علیه اقتصاد ایران اعلام جنگ جهانی کرد، اما چرا جنگ جهانی؟ چون تمام نظامهای بزرگ اقتصادی دنیا و بانکهای جهانی با آمریکا همراه شدند و آمریکا قوانینی وضع کرد که اگر هر یک از مؤسسات مالی این تحریمها را علیه ایران رعایت نکنند، جریمههای سنگین خواهند شد. اتفاقات برخی از بانکها نیز دچار این جریمهها شدند.
براتی گفت: اما موضوع مدیریت نیز در مواجهه با تحریمها خیلی مهم است. این که شما در تکانههای اقتصادی چه عکسالعملی داشته باشید به مدیریت برمیگردد و یک مدیریت مبتنی بر شناخت تحریم میتواند فشار ناشی از تحریمها را نیز کاهش دهد و آنها را به سمت بی اثر شدن سوق دهد، اما شما ببینید سال 97 که ما تحریم شدیم بانک مرکزی ما چه اقداماتی انجام داده است.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: در حالی که با اعمال مجدد تحریمها کشور دچار محدودیت ارزی شده، بانک مرکزی به جای آنکه از منابع ارزی خود صیانت کند تصمیم میگیرد که با عرضه فراوان ارز، بازار ارز را کنترل کند. با این اقدام غلط بانک مرکزی، حدود 20 میلیارد دلار از منابع ارزی کشور از بین رفت. این مدیریت ضعیف دقیقا در پازل تحریمهای آمریکا بود و دیدیم که نتیجهای جز خسران نداشت.
وی گفت: در سال 97 که ترامپ از برجام خارج میشود، ما میدانیم که تحریمها برمیگردد و یکی از مهمترین تحریمها نیز مربوط به فروش نفت است. پس قطعا انتظار ما این است که تیم وزارت نفت برای این فضا آماده باشد، حال شما به انتصابات وزیر نفت در آن دوران نگاه کنید که چه افرادی مسؤول فروش نفت میشوند. افرادی که نه توانی دارند و نه تجربه کافی.
براتی گفت: نگاه اصلی دولت یازدهم و دوازدهم این بود که تحریم را نمیتوان خنثی کرد و چارهای جز مذاکره نداریم. این یعنی دولت نه تحریم را میشناسد و نه جرأت و جسارت مقابله با آن را دارد. در نتیجه این تفکر ما در یک برهه زمانی روزانه کمتر از 45 هزار بشکه نفت میفروختیم و اوضاع کشور واقعا فاجعه بود، اما آیا واقعا نمیتوانستیم کاری انجام دهیم؟ چرا! میتوانستیم.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: بنده نمیدانم جناب مهندس قاسمی چقدر صلاح میدانند که در مورد این بحثها صحبت کنیم، اما ما واقعا میتوانستیم صادرات نفت را افزایش دهیم، ولی عرضه و توان مدیریتی وجود نداشت.
وی ادامه داد: در مواجهه با یک تحریم بانکی اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که کاری انجام شود که دیگر نیازی به نظام بانکی وجود نداشته باشد، پس ایران باید به سمت تهاتر نفت با کالا حرکت میکرد. این راه بدیهیترین و آسانترین راه بود ولی از سال 97 و بازگشت مجدد تحریمهای نفتی تا همین سه ماه گذشته دولت اصلاً اقدامی برای تهاتر انجام نداد و هم اکنون با تأخیر زیاد و با فشار مجلس این کار در حال پیگیری است.
براتی گفت: در دوره قبلی تحریمها تهاتر یکی از اقدامات اصلی برای دور زدن تحریم بود. در این دوران هم وزارت نفت، وزارت صمت و بانک مرکزی باید سازوکار تهاتر سیستماتیک را ایجاد میکردند. ولی متأسفانه وزارت نفت شانه خود را زیر بار این مسؤولیت قرار نمیدهد. وزارت نفت از نفت برای تهاتر استفاده نمیکند.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: در حال حاضر دولت بیش از 200 هزار میلیارد تومان به بخش خصوصی بدهکار است. در بودجه 98 تصویب شد که هر بخش خصوصی که از دولت طلبکار است میتواند ما به ازای طلب خود، نفت خام تحویل بگیرد تا به این صورت در فروش نفت و کاهش بدهیهای دولت نیز کمک شود، اما شما گزارش تفریغ بودجه سال 98 را مطالعه کنید که نوشته است این حکم حتی یک ریال هم ما به ازای عملکردی نداشته است.
وی خاطر نشان کرد: سؤال این است آیا کسی نبود که بخواهد بدهی خود را با نفت تهاتر کند؟ من حداقل در چند نوبت مصاحبه از فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء را خواندهام که میگفت ما چندین بار تقاضا کردیم که به ازای طلب خود نفت تحویل بگیریم، ولی این تقاضا را رد کردهاند. یعنی معلوم میشود که وزارت نفت یا تمایل به فروش نفت ندارد و یا چابکی لازم را ندارد.
براتی گفت: دولت یازدهم و دوازدهم بر مبنای یک ایده کاملا شکست خورده حرکت کرد و قصد داشت مذاکره کند تا تحریمها خنثی شود. این رویکرد اساسا خودمتناقض است، زیرا وقتی شما از خود ضعف نشان میدهید و حاضر میشوید به آمریکا امتیاز بدهید که تحریمها را بردارد، در واقع به مؤثر بودن آنها اعتراف کردهاید. حال آمریکا چرا باید این اسلحه خود را زمین بگذارد؟ معلوم است که این کار را نمیکند و تازه تحریمها را جدیتر خواهد کرد، در نتیجه راهکار خنثی سازی تحریمها در مذاکره نیست.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: البته واقعا انتظاری هم از این دولت نیست، زیرا این دولت مانند یک بچه مثبت تا یک سال بعد از خروج آمریکا از برجام به تمامی تعهدات خود در قبال برجام پایبند بود. واقعا هر کسی این وضعیت را ببیند میخندد که چرا ایران یکطرفه در حال انجام تعهدات است در حالی که هیچ تحریمی لغو نشده است. مهمترین پشتوانه حقوق بین الملل اصل اقدام متقابل است، ولی حقوقدانهای دولت این را نمیدانند.
در ادامه مسعود براتی کارشناس حوزه تحریم گفت: از زمانی که آقای رستم قاسمی در حوزه فروش نفت فعال شدند میزان فروش نفت ایران افزایش یافته است و الان بالای یک میلیون بشکه نفت میفروشیم. این موضوع نشان میدهد که اگر مدیریت معقولی کار را به دست بگیرد، مقابله با تحریمها امکان پذیر است. اما نکته اصلی اینجاست که اگر ما نتوانیم فکری به حال وابستگی به درآمدهای نفتی کنیم، سیکل معیوب اقتصاد کشور همچنان باقی خواهد ماند.
وی گفت: یک سیکل معیوب در کشور وجود دارد که ضد تولید و درونزایی است. در این سیکل شما نفت را میفروشید، وقتی نفت را فروختید پولش را میخواهید برای کشورداری هزینه کنید. برای تبدیل دلارهای نفتی به ریال باید این دلارها را به واردکنندگان بدهید و بدین صورت کشور دچار بیماری هلندی می شود. این چرخه معیوب از زمانی که نفت وارد اقتصاد کشور شد به طور جدی شکل گرفت.
براتی گفت: در این چرخه وقتی که شما واردات را تقویت میکنید چه اتفاقی میافتد؟ اولا تولید داخلی از مزیت خارج میشود و در حوزههایی که میتوان تولید داخل داشت این تولید پا نمیگیرد. ثانیاً شما یک طبقه بازرگان را در کشور تقویت میکنید که منفعتشان در تولید نیست، بلکه در واردات است و این طبق بازرگان آرام آرام بزرگ میشود، زیرا اعداد و ارقام واردات بسیار بزرگ است. وقتی این طبقه قوی میشود نامش میشود، اتاق بازرگانی و هنگامی که شما میخواهید به سمت تولید داخلی حرکت کنید میبینید که اتاق بازرگانی مانع اصلی این کار است.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: بحث بنده یک بحث نهادی است؛ یعنی به دلیل این چرخه معیوب، نهادهایی در فضای اقتصادی کشور ایجاد میشوند که مانع مقابله با تحریمهای امریکا از طریق تقویت تولید داخل هستند. برجام از منظر اقتصاد سیاسی به شدت معنادار است. برجام به گونهای تنظیم شد که شما نفت را بتوانید بفروشید، اما از درآمدهایش نتوانید آن طور که میخواهید استفاده کنید.
وی توضیح داد: یعنی طبق برجام کشور نمیتواند متناسب با سیاستهای اقتصادی خود از این درآمدها بهره ببرد. مثلاً شما میخواهید صنعت کشور را توسعه دهید و نیاز به تجهیزات سرمایهای دارید ولی برجام به راحتی اجازه واردات آنها را نمیدهد اما برای واردات کالاهای مصرفی کاملا فضا را مهیا میکند.
براتی گفت: تحریم به خودی خود یک پدیده کوتاه مدت است، اما از منظر کلان و بلندمدت نظام سلطه دوست دارد که ایران اقتصادی وابسته داشته باشد و صرفا مصرف کننده باقی بماند. به همین دلیل حتی در برجام نیز بحث تداوم وابستگی ایران را جاگذاری کردند. ما برای خنثی سازی تحریم باید به سمت یک اقتصاد کاملا مستقل حرکت کنیم و به خودکفایی در حوزههای اصلی برسیم و با کشورهای همسایه وابستگی متقابل ایجاد کنیم، اما برجام را به گونهای تنظیم کردند که کشور را به سمت وابستگی بیشتر به قدرتهای بزرگ سوق دهد.
این کارشناس حوزه تحریم گفت: مگر استدلال آقای زنگنه درباره قراردادهای IPC چه بود؟ ایشان میگفت ما باید برای شرکتهای خارجی جذابیت ایجاد کنیم تا آنها در میادین نفت و گاز ما سرمایه گذاری کنند و بدین صورت بین ما و آنها وابستگی متقابل ایجاد شود، اما آیا این تحلیل درست بود؟ خیر، دیدیم وقتی آمریکا امر کرد، شرکت توتال خیلی زود ایران را ترک کرد و معطل نکرد.
وی ادامه داد: یک سری تفکرات غلط در کشور وجود دارد که مانع مقابله با تحریمهای نفتی میشود. بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا بر روی ایجاد نهادهای بین المللی متمرکز شد و مثلث شوم بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی را ایجاد کرد و بعدا نهادهای دیگری مثل FATF نیز ایجاد شدند. کارکرد این نهادها چیست؟ به اعتقاد بنده مهمترین کارکرد این سازمانها هدایت کشورها به سمتی بود که مستقل نشوند و این موضوع حداقل برای ایران قابل اثبات است.
براتی گفت: شما تمام توصیههای صندوق بین المللی پول را در طول 50-40 سال گذشته لیست کنید و ببینید آیا به درون زایی اقتصاد منتج میشود یا به وابستگی. مثلاً مورد مسکن مهر را خدمتتان توضیح میدهم. سؤال اساسی این است که چه کسی به ما گفت که مسکن مهر بد است؟ و بر چه مبنایی برخی مسئولان کشور نیز این طرح را مزخرف خواندند؟
این کارشناس حوزه تحریم گفت: شما میتوانید گزارش سال 93 صندوق بین المللی پول را بخوانید که دولت یازدهم را به خاطر تعطیل کردن مسکن مهر تشویق کرده است. مورد دیگر مرتبط با موضوع FATF است. کاملا روشن است که FATF مکمل تحریمهای آمریکا در داخل کشور است. آقای سیف، رئیس سابق بانک مرکزی در فروردین 95 در CFR آمریکا میگوید ما با صندوق بین المللی پول صحبت کردیم و قرار شد یک توافق جدی با FATF داشته باشیم تا انشاءالله مشکلاتی که آمریکا ایجاد کرده است حل شود.
در ادامه مسعود براتی کارشناس حوزه تحریم گفت: کشوری که به پول نفت معتاد شده است، قدر ظرفیتهای فکری خود را نمیداند. لذا شما میبینید که یک چرخهای بین مسؤولان کشور ایجاد شده که وقتی توصیههای نهادهای بین المللی به ایران انجام میشود، حتی اجازه بررسی و تحلیل به نیروهای نخبه نیز داده نمیشود. در حالی که دولت آمریکا بیشترین استفاده را از ظرفیت نخبگانی خود برای اعمال فشار تحریم انجام میدهد، اما دولت ایران در تلاش است که نیروهای نخبه خود را از صحنه حذف کند.
وی ادامه داد: مثلاً درباره قرارداد IPC همه میدانند که این قرارداد در لندن نوشته شده بود، چقدر ما سر قرارداد IPC با وزارت نفت بحث کردیم و توصیه کردیم که یک بند بنویسند و اشاره کنند "اگر تحریمها مجددا اعمال شود، شرکت توتال باز هم متعهد به انجام کار است" وگرنه این شرکت با اولین اشاره آمریکا از کشور خارج میشود.
براتی در پایان گفت: اما دوستان وزارت نفت میگفتند نه این طور نیست و اگر تحریمها برگردد، قرارداد ما با توتال مصون خواهد ماند و دیدیم که آنها یک قرائت غلط از برجام داشتند. آقای زنگنه و ظریف باید بابت این خسارتها به مردم ایران پاسخگو باشند. کجای برجام نوشته بود که اگر قراردادها منعقد شود و سپس تحریمها برگردد، این قرارداد مصون خواهد ماند. این تحلیل غلط را چه کسی در دامن ایرانیها گذاشته بود. شاید واژه خیانت برای این کار کمی درشت باشد اما قطعا این تحلیلهای نادرست یک کج فهمی بزرگ بود و خسارت بزرگتر برای کشور در پی داشت.