به گزارش میمتالز، حال این بحران در بخش پولی باشد یا در بخش مالی و بازار سرمایه. جدای از اینکه نقش موثر بانک مرکزی ایران در وقوع بحران بازار سرمایه با خروج غیر متعارف منابع نقدینگی بازار توسط دولت و فشار بالای عرضه اوراق بدهی دولتی قابل چشم پوشی نیست، ذات حضور بانک مرکزی حل چنین بحرانهایی است. حل بحران به معنی مثبت کردن بازار نیست بلکه به معنای برگرداندن اعتماد، آرامش و ثبات در سیاستهای کلان اقتصادی همچون نرخ ارز، نرخ تورم انتظاری و نرخ بهره بر مبنای صلاحدید کلی اقتصاد است. بدون شک بانکهای تجاری با ورود به عملیات بازار باز اوراق بدهی دولتی میتوانستند تا حد بسیار زیادی فشار وارده بر بدنه صندوقهای سرمایه گذاری و الزام آنها مبنی بر خرید اوراقی که دولت حراج میکند، حل کرده و به انضباط مالی بانکها در رعایت سقف سود سپردههای بانکی نیز نظارت کند. اما آنچه در میدان عمل شاهد آن هستیم حمایت تمام عیار ریاست بانک مرکزی از بانکها در جهت حل مشکلات با استفاده از بازار سرمایه به عنوان محلی برای حل بحران بانکها است که به هیچ عنوان رنگ و بوی حمایت از بازار سرمایه ندارد و در این روش حل بحران منافع ۵۷ میلیون سهامدار در خطر نابودی قرار گرفت. لازم به ذکر است که اندازه بازار سرمایه ما در شرایط فعلی آنقدر بزرگ شده است که بدون شک در سالهای آینده نقش راهبردی اقتصاد ایران از بانک محوری به سمت بورس محوری تغییر جهت خواهد داد و قطعا بازهم شاهد این تقابل و رقابت بین بازار پول و سرمایه در سالههای آتی نیز خواهیم بود. در این برهه نقش موثر مجلس محترم شورای اسلامی در تدوین قوانین موثر که شأن بازار سرمایه را در اقتصاد به درستی تبیین کند بیش از گذشته حس میشود.
محمد مهدی سماواتی، دکتری حقوق مالی دانشگاه تهران و فعال بازار سرمایه