به گزارش میمتالز، توسعه زنجیره ارزش فولاد در سالهای اخیر بسیار مورد توجه دولت و سازمانهای مرتبط با بخش معدن قرار گرفته، اما تاکید بر تکمیل زنجیره ارزش در واحدهای مختلف نگرانی دیگری را در بخش معدن و صنایع معدنی ایجاد کرد. در واقع ورود معدنیها به صنعت فولاد و بالعکس میتواند علاوه بر مشکلات در تامین مواداولیه، به رقابت شدید در سهم خواهی میان معدنیها و فولادیها ختم شود، اما شاید بهتر باشد عمیقتر به این ماجرا نگاه کرد. با وضع عوارض صادراتی و محدود شدن حضور فعالان سنگ آهنی در بازارهای جهانی، برای افزایش درآمد، فعالان این بخش به سراغ تکمیل زنجیره ارزش و ایجاد واحدهای فرآوری رفتند.
واحدهای بزرگ سنگآهنی با توسعه کارخانههای تولید کنسانتره و گندله نقش خود را در تامین مواد اولیه صنعت فولاد بیش از گذشته افزایش دادند بهطوری که امروز مجتمع معدنی و صنعتی گل گهر نخستین تولیدکننده کنسانتره در کشور بوده و نقشی ۳۰درصدی در زنجیره ارزش فولاد ایفا میکند.
اما موضوع به اینجا ختم نمیشود، دستیابی به ارزش افزوده بیشتر و افزایش حاشیه سود بیشتر معدنیها را بر آن داشت تا واحدهای خود در طول زنجیره را افزایش داده و به سمت احداث کارخانههای فولادی بروند. چنین استراتژی امروز باعث شد تا واحدهای بزرگ معدنی فعال در حوزه سنگ آهن خود تولیدکننده فولاد شوند.
اما ادامه این روند چه مشکلاتی به همراه دارد؟ در نخستین گام با توسعه فولادسازی در واحدهای معدنی طی سالهای پیش رو و با نزدیک شدن به چشمانداز ۱۴۰۴، شاهد رقابت شدید فولادیها و معدنیها در بازار داخلی و خارجی خواهیم بود. این در حالی است که واحدهای بزرگ فولاد در سالهای اخیر سرمایهگذاری بسیار در زمینه افزایش ظرفیت تولید داشتهاند. به نحوی که بخشی از درآمد ارزی که در سالهای تحریم با تلاش بسیار و بازاریابیهای جدید به دست آمده وارد بخش توسعه و تولید محصولات جدید شده است.
در گام بعدی مساله مواد اولیه مطرح میشود. موضوعی که امروز به دغدغه اصلی صنعت فولاد تبدیل شده است.
با نزدیک شدن به چشمانداز ۱۴۰۴ و تولید ۵۵میلیون تن فولاد، در کنار مشکلاتی همچون تامین زیرساختهای انرژی، حملو نقل، بازارهای صادراتی و… چالشی جدی تحت عنوان مواد اولیه مطرح است. بحران مواد اولیه با نزدیک شدن به چشمانداز ۵۵میلیون تن فولاد میتواند به میزانی برسد که برخی واحدها مجبور به واردات سنگآهن شوند. البته بخشی از این مشکل به دلیل عدم توسعه اکتشافات به موازات اهداف ترسیم شده است، اما با ورود معدنیها به حوزه فولاد، برای آنها اولویت، تامین مواداولیه برای واحدهای خودشان است و به همین دلیل انگیزه فولادیها هم برای ورود به بخش معدن تقویت میشود.
درست در جایی که صنعت فولاد درباره تامین مواد اولیه و توسعه هرچه بیشتر واحدهای معدنی در حلقههای پایین، احساس نگرانی کرد، برنامه ورود به معدن و ایجاد معاونتهای معدنی در شرکتهای فولادی در دستور کار قرار گرفت. شرکتهای بزرگ فولادی همچون هلدینگ فولادمبارکه با سرمایهگذاری در منطقه سنگان که از آن به عنوان عسلویه معدنی یاد میشود و همچنین با احداث واحدهای کنسانتره و گندلهسازی در این منطقه، سعی بر آن دارند تا مواد اولیه را با دغدغه کمتری تامین کنند. البته مدیران فولادی معتقدند باید هر بخشی تنها بر حوزه خود متمرکز باشد، اما با ورود معدنیها به حوزه فولاد آنها نیز برای تامین نیاز به سراغ معدنکاری آمدهاند. اما ادامه این روند به رقابتی ختم میشود که معدنیها را در مقابل فولادیها قرار خواهد داد. سهم خواهی از بازار فولاد با توجه به رشد قیمتهای جهانی و صادرات بیشتر، مشوق خوبی برای حضور معدنیها در این حوزه بود. البته با توجه به عرضه سنگآهن در بورس کالا و نزدیکشدن قیمت معاملات میتوان امیدوار به توسعه هر حلقه تنها در حوزه خود بود. بهنظر میرسد بهتر است سیاستهای وزارت صمت تشویق به توسعه هر تولیدکننده در همان حوزه خودش باشد. در سالهای گذشته دولت بر حلقه فولادسازی متمرکز بود، اما در اینجا نگاه ملی لازم است تا در کنار ایجاد ارزش افزوده بیشتر شاهد توسعه متوازن در هر کدام از حلقههای زنجیره تولید باشیم.
منبع: دنیای اقتصاد