به گزارش میمتالز، اواخر تابستان سال ۱۳۹۸، احداث خط لوله انتقال نفت گوره به جاسک و کلیه تاسیسات مربوطه و همچنین تاسیسات ساحلی و فراساحلی مربوط به پایانه صادراتی نفت، به دستور رئیس جمهور وقت، حسن روحانی، آغاز گردید. مطالعات اولیه طرحی با این وسعت، که بیش از دو میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت، در مجموعه شرکت ملی نفت ایران و با محوریت شرکت پایانههای نفتی ایران طی مدت بیشتر از ۵/۳ سال به انجام رسید. هرچند در سال ۱۳۹۲ که اولین زمزمههای ایجاد این پایانه در سفر رئیس جمهوری به منطقه ایجاد گردیده بود، مدت زمان مورد نیاز جهت تکمیل مطالعات اولیه و انجام مطالعات تکمیلی حدود یک سال تخمین زده شده بود.
یکی از مهمترین موضوعاتی که در زمان مطالعه یک طرح میبایستی به صورت خیلی واضح مشخص گردد هدف از ایجاد آن طرح و هزینههای تحقق آن میباشد. هدف از احداث خط لوله انتقال نفت کوره به جاسک، تاسیسات تلمبه خانهها و تاسیسات ساحلی و فراساحلی مربوط به پایانه صادراتی نفت، تمرکززدایی از پایانههای صادراتی، علی الخصوص پایانه صادراتی خارگ و متنوع کردن آنها و ایجاد تمدن نفتی در یکی از محرومترین مناطق کشور و متعاقبا ایجاد اشتغال و شکوفایی اقتصادی و توسعه پایدار در منطقه عنوان گردیده بود.
پیش از پرداختن به ادامه موضوع ذکر این نکته خالی از لطف نیست که یک سال پیش از آغاز به کار ساخت این طرح، ایالات متحده آمریکا رسماً از برجام خارج شده بود و تحریمهای ایران عملا وارد فاز تازهای شده بود به صورتی که صادرات نفت خام ایران به پایینترین حد خود ظرف ۴۰ سال گذشت، یعنی حدود ۷۰۰ هزار بشکه در روز، رسید. با تداوم این موضوع روز به روز میزان ذخایر ارزی کشور کمتر میشد و عملا ارز آوری از فروش نفت که پشتوانه اقتصادی کشور بود نیز در حال فروپاشی مطلق بود.
خام فروشی یکی از شعارهای همیشگی جناب "همیشه وزیر" بوده است و در مصاحبههای خود به صورت آشکار تنفر خود از ساخت پالایشگاه سخن گفته است. مزیت ایجاد هاب انرژی در منطقه وقتی جلوه واقعی به خود میگیرد که کلیه اجزای این زنجیره در کنار یکدیگر ساخته شده و به بهره برداری برسند. عدم تکمیل ساخت مخازن در زمان مقرر، عدم آغاز به ساخت پالایشگاه و پتروشیمی از مواردی است که کلیه اهداف اساسی مجموع را زیر سوال میبرد. به عبارت دیگر زمانی خط لوله گوره به جاسک و این طرح توجیه اقتصادی دارد که در وهله اول ساخت پالایشگاه و پتروشیمی در جاسک آغاز گردد و دیگر اینکه مخازن ذخیرهسازی نفت در منطقه تکمیل شود تا موضوع ایجاد اشتغال صورت واقعی به خود بگیرد.
شعار بومی سازی یکی از شاخصههای اولیه این طرح در زمان معرفی به مردم بود. در آغاز مطالعات مربوطه با این شعار آغاز گردید و پس از بررسیها به این نتیجه رسیدند که امکان تامین کالاها در کشور و تکنولوژی موجود میسر نمیباشد. این موضوع و عدم قطعیت، نشانه عدم تسلط وزیر و مدیران عالی رتبه است که بدون تحقیق و انجام کار کارشناسی موضوعی را مطرح مینمایند و پس از اتمام مطالعات به نتیجهای کاملا متفاوت از قبل میرسند. یکی از مثالهای این موضوع ساخت یکی از SPMها در خارج از کشور میباشد.
عجله برای افتتاح طرح از مهمترین مواردی است که خوشبختانه کمیسیون اصل ۹۰ مجلس بر روی آن دست گذاشته و در آیندهای نزدیک عاملان این موضوع میبایستی در جایگاه متهم از خود دفاع نمایند. موضوع عجله برای افتتاح چه پیامدهایی برای این طرح دارد؟
کمی به عقب برگردیم؛ اتمام مطالعات، برگزاری مناقصه و ابلاغ قرارداد پیمانکاران بخش ساحلی و فراساحلی. یکی از حساسترین نقاط پروژه که موضوعات حساس پدافندی را به دنبال دارد. مطالعات ژئوتکنیک اولیه صورت گرفته بر روی خاک، نشان میداد که خاک توانایی تحمل سازههایی که میبایستی برخی تجهیزات بر روی آنها نصب گردند را ندارد و میبایستی زیرسازی گسترده تری بر روی آن صورت پذیرد. نمونه برداری میبایستی مجددا انجام میشد تا نتیجه مطالعات تفصیلی مشخص و رویه نهایی حاصل گردد. این موضوع زمانبر است و متعاقبا افتتاح طرح را به عقب میاندازد. مجری طرح مخالف انجام مطالعات بیشتر بر روی خاک منطقه است و دستور ادامه ساخت با رویه قبلی را صادر مینماید. این در حالیست که کمی آن طرف تر، پیمانکاری دیگر مشغول شمع کوبی جهت زیر سازی سازههایی است که در برخی موارد حتی سبکتر هستند.
از طرف دیگر خرید برخی از لولهها در بخش ساخت پایانه با تاخیر مواجه شده بود که به دستور مجری طرح از لولههایی غیر از استاندارد پروژه استفاده شده است که میبایستی پس از تامین آنها مجددا جایگزین لولههای کار شده گردند. این یعنی هزینهای دو برابر شاید هم بیشتر که در آیندهای نزدیک به پروژه تحمیل خواهد شد.
ساخت SPMها نیز زمان بر است. از بومی سازی به ساخت در خارج از کشور رسیده ایم که آن هم در زمانی طولانیتر از زمان مورد انتظار مجری طرح است آماده نصب خواهد شد. اصلاح یکی از SPMهای موجود که در زمان پروژه فاز ۱۲ پارس جنوبی ساخته شده بود مطابق با SPM طراحی شده برای جاسک. موضوع جالب توجه اینکه به دلیل طراحی اشتباه، هیچگونه کنترلی بر روی بارگیری فرآورده در زمان حضور نفتکش وجود ندارد و در صورتی که اتفاق خطرناکی به وقوع بپیوندد، قطع پمپاژ حدود ۳۰ دقیقه زمان خواهد برد. تدوین رویه ناایمن جهت کنترل نفت بر روی SPM و در زمان بارگیری موضوعی نبود که میبایستی در این زمان به آن پرداخت. بارگیری نفت با آنهمه ناخالصی و در آن وضعیت، چه بار مالی، فنی و معنوی برای کشور به همراه داشت؟ یکصد هزار متر مکعب نفت و آب از خط لولهای که در محل پایانه از لولههای خارج از استاندارد ساخته شده بود، از SPMای که متفاوت از طراحی مربوط به این پایانه بوده و کنترل گری بر روی آن وجود نداشته گذر کرده و به مخازن نفتکشی هدایت شده که چند روز بعد در پایانه خارگ کلیه سیال بارگیری شده را در مخازن جهت جداسازی نفت از آب تخلیه نموده است؛ که کارنامه رئیس جمهوری استراتژیکتر شود، که کارنامه وزیری از تنوع پروژهها لبریز شود، که سرپرست طرحی تبدیل به مجری طرح گردد و خیلی مواردی دیگر از این قبیل.
حال باید منتظر توقف پروژه و تحمیل هزینههای گزاف به پیمانکاران به دلایل بررسی مجدد موضوعات شویم و در آخر تجهیزات، تاسیسات و لولههایی داریم که عدم استمرار انتقال نفت از آنها منجر به از بین رفتن و فرسوده شدن آنها دارد که راه اندازی مجدد آنها نیاز به صرف هزینههای زیادی دارد که معلوم نیست کدام سازمان مسئول پرداخت آنها میباشد. بماند که موضوع پدافند غیر عامل این طرح همچنان زیر سوال است و بررسی این موضوع که آیا خط لوله خشکی این طرح به صورت صحیحی انتخاب شده است و یا باید از خط لوله دریایی برای این موضوع استفاده میگردید.
آنچه مشخص است تحقق اهداف شخصی از سر و روی این افتتاح زودهنگام این پروژه میبارد؛ از ریاست جمهور گرفته تا وزیر و مدیرعامل و مجری و غیره. در این میان سر مردم بومی منطقه و بقیه مردم ایران خالی از کلاه است که اولیها هرچه منتظر ماندند خبری از ایجاد اشتغال و شکوفایی اقتصادی ندیدند و دومیها هر چه رصد کردند از خودکفایی و توسعه پایدار اثری نیافتند.