برای یک تولید خوب در هر صنعتی از جمله فولاد به 6 عامل اساسی نیاز است: اولین عامل، نیروی انسانی است که با توجه به سابقه ایران در تولید فولاد، خوشبختانه در بیشتر نقاط کشور از نیروهای ماهر و مجرب برخوردار هستیم.دومین عامل، ماشین یا دستگاهها و تجهیزات است. درخصوص تجهیزات و ماشینآلات در برخی از قسمتها نظیر آهن اسفنجی و نورد و صنایع بالادستی مثل کنسانتره و گندله به خودکفایی نسبی رسیدهایم، اما همچنان در فولادسازی وابسته هستیم.
مورد سوم متریال یا مواد اولیه است. ایران بیش از 3.4 میلیارد تن ذخیره قطعی سنگ آهن دارد. با برنامهریزیهای اکتشافی و استخراجی خوب ایمیدرو، درآینده قطعا ذخایرمان در این بخش بیشتر خواهد شد، اما لازم است درخصوص معادن به شرکتهای خصوصی توجه بیشتری شود. بنابراین درخصوص مواد اولیه، کشور نسبتا خودکفایی هستیم و باید در مورد واردات قراضه هم برنامهریزیهایی شود. البته به نظر من با توجه به برنامه خوشبینانه تولید 55 میلیون تن فولاد در 1404، درخصوص تامین مواد اولیه اندکی دچار مشکل خواهیم شد که لازم است در این خصوص تمهیداتی اندیشیده شود.سرمایه بهعنوان چهارمین عامل لازم برای تولید فولاد محسوب میشود. اصولا کارخانههای فولادی قبل یا بعد از ایجاد، نیاز به سرمایه زیادی دارند. اساسا سرمایه همچون خون در رگهای صنعت جاری است و فولاد هم صنعتی بسیار سرمایهبر است.
متاسفانه در تامین سرمایه، شرکتها مشکلات فراوانی دارند و سود تسهیلات هم نسبت به متوسط جهانی بسیار بالا است. عدم توانایی بانکها در سرمایهگذاری از دیگر مشکلات اساسی کارخانهها است. همچنین مالیات بر ارزش افزوده و سلیقهای عمل کردن در این خصوص نیز از دیگر مشکلات تولیدکنندگان است. مشکل دیگری که درخصوص تولیدات فولاد یا کارخانههای فولادی مطرح است، تامین اجتماعی یا بیمهها هستند و امیدوارم که دولت درخصوص تامین سرمایه کارخانهها و رفع مشکلات فوق توجه ویژه کند.عامل پنجم هم متالورژی و روش تولید است. برای اینکه تولید خوب و به صرفهای داشته باشیم، باید روش مناسبی هم در نظر گرفته شود و با توجه به مقدار تولید، شیوه تولید و ظرفیت تولید از روش مورد نظر استفاده شود؛ به عبارت دیگر روش تولید ممکن است در هر کارخانه باکارخانه دیگر تفاوت داشته باشد. عامل ششم بازاریابی و مشتری است، برای هر تولیدی مشتری و بازار مهمترین فرآیند کار است که خیلی از شرکتهای بینالمللی قبل از ایجاد به فکر مشتری و بازار هستند.
1- کمبود نقدینگی و نبود سرمایه امروز گریبان بخشی از صنایع را گرفته است، فولاد صنعتی است سرمایهبر، چه در ایجاد و چه پساز ایجاد که همان سرمایه در گردش شرکتها است. با توجه به حجیم بودن سرمایه لازم، معمولا امکان تهیه سرمایه از سوی صاحبان سهام نیست و ناگزیرند که از منابع غیر، نظیر بانک استفاده کنند. توان بانکها در سالهای اخیر برای پرداخت تسهیلات به شدت پایین آمده است. فرض کنیم شرکتی موفق شود از بانکها تسهیلات بگیرد، آیا با شرایط فعلی برگشت اصل و بهره تسهیلات امکانپذیر است؟
آیا مارجین تولید، کلیه هزینههای تولید به علاوه بهره بانک و مالیات بر ارزش افزوده را پوشش میدهد؟ خیر! همه میدانیم در سالهای اخیر قیمت فولاد تقریبا نزولی بوده است و مرتبا کارخانهها کمبود بودجه داشتهاند.
2- شرایط نابرابر رقابت بین بخشخصوصی و بخش دولتی نیز مشکل دیگر است.
هرچه شرایط سختتر میشود اثر نابرابری بین بخش دولتی و خصوصی آشکارتر میشود و بخشخصوصی آسیبپذیرتر است.
3- رکود، چنانکه در ابتدای این بحث اشاره شد یکی از پارامترهای لازم برای تولید خوب بازار و مشتری است. آیا در سال 96 امکان ایجاد بازار در داخل و صادرات فراهم است؟
4- وضعیت بانکها بسیار نگرانکننده است و روز به روز تضعیف میشوند. دولت و بدهکاران بزرگ بانکی بدهی خود را به بانکها ندادهاند. به احتمال قوی در سال 96 نیز با توجه به انتخابات (متاسفانه در کشور ما 6 ماه قبل و 6 ماه پس از انتخابات تصمیمات سازنده و اساسی گرفته نمیشود) امکانپذیر نیست، بنابراین پرداخت تسهیلات سختتر خواهد شد.
5- مالیات بر ارزش افزوده: شرکتها توان پرداخت مالیات بر ارزش افزوده را ندارند. صنعتی که در حاشیه ضرر است چگونه امکان پرداخت مالیات بر ارزش افزوده را دارد؟
تهدیدهای خارجی: هند افزایش 120 میلیون تن، ترکیه رسیدن به 80 میلیون تن و چین نیز افزایش 85 میلیون تن دیگر فولاد را در دستور کار دارند، بنابراین صادرات آنها افزایش مییابد که رقیب ایران خواهند بود.
6- ایران تولید 55 میلیون تن را تا 1404 هدفگیری کرده است. فرض کنیم تولید ایران به 50 میلیون تن و سرانه مصرف از حدود 220 کیلوگرم فعلی به 300 کیلوگرم برسد و جمعیت به 90 میلیون نفر، به این ترتیب 27 میلیون تن محصول مصرف میشود و باید 23 میلیون تن صادر شود. ملاحظه میشود که رسیدن به این هدف بسیار سخت است، چرا که به پارامترهای بسیاری نظیر مواد اولیه، بازار، صادرات و ... وابسته است.راهکارهای لازم درخصوص کمکردن چالشها یا بر طرف کردن آنها به جواب و حل چالشهای فوق برمیگردد.
اگر بتوانیم یکی، دو گزینه مهم چالش را کم کنیم سایر چالشها خود به خود حل میشوند.چنانچه بازارها نظیر ساختمان و بودجه عمرانی دولت فعال شوند و همچنین دولت بدهی خود را به بانکها و شرکتهای خصوصی بپردازد، به عبارت دیگر بانکها امکان پرداخت تسهیلات داشته باشند و محصولات تولیدی کارخانهها مشتری داشته باشد از این «رکود» خارج میشویم و رشد اقتصادی کشور افزایش مییابد. دولت متوسط رشد را در برنامه ششم 8 درصد در نظر گرفته است. تنها راه رسیدن به این رشد خارج شدن از شرایط رکود است. در ضمن با توجه به اینکه ایران در موقعیت استراتژیکی قرار دارد و دارای ذخایر عظیم انرژی است و کشورهای همسایه مانند عراق، افغانستان و همچنین کشور سوریه و یمن در آینده به مواد اولیه نیاز دارند بهتر است شرکتها دید «توسعه صادراتی» داشته باشند تا توان رقابت با ترکیه، چین و هند را داشته باشند.
احمد سعدی/ مدیرعامل مجتمع فولاد البرز غرب