به گزارش میمتالز، بیش از بیست خبرنگار از رسانههای مختلف کشور حوالی ساعت ۶ صبح روز چهارشنبه، دوم تیرماه سال ۱۴۰۰ راهی فرودگاه مهرآباد تهران شدند که خود را به پرواز نیم ساعت بعد به مقصد ارومیه برسانند. پروازی که شروع ماموریتی بود که عنوان تور رسانهای برای بازدید از پروژههای ستاد احیای دریاچه ارومیه برایش انتخاب شد و نخستین مقصدش بازدید از تونل زاب در شهرستان پیرانشهر بود.
بازدید از تونل علیرغم تمام خلاها ایمنی و سهلانگاریهایی که از سوی تیم برگزارکننده وجود داشت، به خیر گذشت و به سلامت به پایان رسید؛ مقصد بعدی سد کانیسیب بود که ظاهرا زمان بازدید از آن طبق برنامهریزی انجام شده پیش نرفته بود. بازدیدی که البته هیچ گاه انجام نشد و در میانه مسیر اتوبوس نامناسبی که برای انتقال خبرنگاران به این محل درنظر گرفته شده بود، در جادهای نامناسب واژگون و منجر به مرگ دو خبرنگار ایسنا و ایرنا یعنی مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی و مصدوم شدن دیگر خبرنگاران حاضر در این اتوبوس شد.
تور رسانهای ستاد احیای دریاچه ارومیه که از ساعت ۶:۳۰ صبح همان روز با پرواز از تهران به مقصد ارومیه آغاز شده بود، ۱۲ ساعت بعد و حوالی ساعت ۱۸:۳۰ به مرگ منتهی شد و جامعه رسانهای کشور را در شوک فروبرد. شوکی که خیلی زود و با انتشار تصاویری از نحوه نشستن عیسی کلانتری، رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست در برابر خبرنگاران آسیب دیده در این حادثه با خشم نیز آمیخته شد و اظهارنظرهای بعدی او هم بر شدت این خشم افزود. او حدود چهار روز بعد از حواشی که با نحوه نشستنش ایجاد کرده بود، در مصاحبهای مدعی شد که «اتوبوس انتخاب شده برای خبرنگاران برای مهمانان ویژه بوده و حتی اگر آقای رییس جمهوری یا معاون اول هم میآمد، آن را میآوردند. اتوبوس هیچ مشکلی نداشت و همه ضوابط فنی را داشت و چه کار میکردیم؟ خب راننده در سرازیری آمده و ترمزش خالی کرده است و تصادف اتفاقیست که افتاده است و چه مسوولیتی باید داشته باشیم؟»
رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست به انتقادات مطرح شده درباره نحوه مواجهه و نشستنش در مقابل خبرنگاران بازمانده نیز واکنش نشان داده و گفته بود: «این حرفهای مزخرف را بعضی همکاران شما درمیآورند. نحوه نشستن من مثلا چطور بود؟ نحوه نشستن همیشگی من، همین طور است. چه عذرخواهی؟ برای چه؟ چه اتفاقی افتاده که عذرخواهی کنیم؟» کلانتری هیچگاه بابت آنچه که در ماموریتی با میزبانی سازمان تحت امرش بر سرخبرنگاران آمد عذرخواهی نکرد.
پلیس راهور، اما به عنوان متولی بررسی و مدیریت تصادفات نظری بر خلاف آنچه که کلانتری درباره اتوبوس و ایمنی آن بیان کرده بود را اعلام کرد. سرهنگ هادی امیدوار، فرمانده وقت پلیس راه کشور یک روز پس از این حادثه با تشریح تخلفات رخداده در حادثه اتوبوس خبرنگاران اعلام کرد که این اتوبوس فاقد صورت وضعیت و متعلق به کارخانه سیمان بود. او در گفتگو با ایسنا گفته بود: «تا به حال آنچه که از سوی پلیس مشخص شده این است که راننده مسافران را بدون صورت وضعیت سوار و جابهجا کرده یعنی گزارشی ارائه نکرده که مسافران چه کسانی هستند و مسیرش تغییر کرده است. همچنین تخلف دیگر این راننده این بوده که از ترمز کمکی استفاده نکرده است. البته به نظر میرسد مسوول محلی نیز به دلیل آنکه احتمالا اتوبوس رایگان بوده از اتوبوس کارخانه سیمان استفاده کرده در صورتی که در چنین مواردی قاعده بر این است که مسوول محلی باید به پلیس راه و راهداری اطلاع دهد که مسافران اتوبوس چه کسانی هستند و اگر این موضوع را به ما اطلاع داده بودند حتما نسبت به انتخاب اتوبوس و همچنین قرار دادن یک تیم اسکورت برای این اتوبوس اقدام میکردیم.»
فرمانده وقت پلیس راه کشور درباره صورت وضعیت ثبت شده از وضعیت این اتوبوس نیز گفته بود: «راننده این اتوبوس اعلام کرده بود که مسافرانش کارگران کارخانه سیمان هستند و احتمالا، چون اتوبوس رایگان بوده صورت وضعیت را تغییر نداده است. این اتوبوس باید فاصله شهر تا کارخانه را طی میکرده، اما در این ماموریت مسیر آن تغییر کرده است.»
درپی حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاران و البته حادثه دیگری که برای اتوبوس حامل سرباز معلمها رخ داده بود، سردار حسین اشتری، رییس پلیس کشور نیز دستور پیگیری ویژه صادر کرد. در نتیجه این دستور «کمیسیون عالی تصادفات» دو جلسه را برای بررسی این حادثه تشکیل داد و نتیجه بررسیهای آن طی اطلاعیهای اعلام شد؛ این کمیسیون درباره علت تامه حادثه اتوبوس در استان آذربایجان غربی اعلام کرد: «۱- بی احتیاطی راننده اتوبوس به علت عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در پیچ و شیب (نقص ماده ۱۲۹ و ۱۳۰ آیین نامه راهور) و ۲- بی مبالاتی و قصور مسوولین هماهنگی سفر به علت عدم تامین وسیله نقلیه مناسب و آشنا نبودن راننده با شرایط راه و جغرافیای منطقه بدون هماهنگی با ادارات مرتبط با ایمنی ترافیک» منجر به وقوع این حادثه شده است.
این اطلاعیه که صراحتا بر قصور سازمان حفاظت محیط زیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه تاکید داشت، با واکنش ستاد احیای دریاچه ارومیه روبهرو شد و مسعود تجریشی، مجری طرح نجات این دریاچه اعلام کرد که «پلیس دیدگاه «خودش» را درباره حادثه اتوبوس خبرنگاران اعلام کرده و نظر نهایی را «قاضی» میدهد.»
حدود چهارماه پس از این حادثه، اما رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی بار دیگر بر قصور سازمان محیط زیست در ماجرای تصادف اتوبوس خبرنگاران و مرگ ۲ خبرنگار در این حادثه تاکید کرد ودر پاسخ به پرسشی درباره رأی نهایی پلیس در ماجرای حادثه رخ داده برای اتوبوس خبرنگاران گفت: «ما در همین ماجرای اتوبوس خبرنگاران نیز سهم تمام دستگاهها را مشخص کردیم و گزارش نهایی آن را به دستگاه قضایی ارسال کردیم. براساس بررسیهایی که در شورای ترافیک انجام شد، تخلف راننده در وقوع این تصادف محرز شد، اما دیگر بخشها نیز سهم داشتند؛ از جمله نقص فنی اتوبوس و قصور سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان میزبان در تأمین وسیله مناسب برای این مأموریت بود که ما سهم هر کدام را مشخص کرده و به دادسرا تحویل دادیم.»
با کنار گذاشته شدن کلانتری از سازمان حفاظت محیط زیست، علی سلاجقه، رییس جدید این سازمان بر پیگیری پرونده مهشاد و ریحانه تاکید کرد، او در گفتوگویی با ایسنا گفته بود: «ما حتما و با امید خدا وظیفه خودمان میدانیم این موضوع از جنبه حقوقی و دیگر جنبههایی که لازم است، پیگیری کنیم.»
رییس سازمان حفاظت محیط زیست در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان روند پیگیری درباره این موضوع در سازمان ادامه خواهد یافت یا خیر، گفت: صد درصد این اتفاق میافتد و سازمان حفاظت محیط زیست خودش را مکلف میداند که این پیگیریها را ادامه دهد.
خبر حادثه رخ داده برای خبرنگاران محیط زیست زودتر از آنچه که به گوش خانوادههایشان برسد، در میان خبرنگاران دهان به دهان چرخید؛ «مهشاد ماموریت است و میگویند اتوبوسش تصادف کرده، از پلیس راه و هلال احمر پیگیری کن، خداکند خبر اشتباه باشد.» پلیس تصادف را تایید میکند، اما چیزی درباره قربانیان نمیگوید. شاید حادثه فقط جرحی باشد. موبایل مهشاد در دسترس نیست، پیامهای زیادی برایش ارسال میشود؛ «کجایی؟! ماجرای تصادف چیه؟ حالت خوبه؟» پاسخی نمیآید، مشترک مورد نظر هنوز در دسترس نمیباشد.
همسفرانش، اما تلفنشان را جواب میدهند. صدای جیغ و گریه از آن سوی خط به گوش میرسد. «از مهشاد ما خبر دارید؟» سوالی که از همسفرانش پرسیده میشود؛ یکی میگوید مهشاد به بیمارستان منتقل شده و دیگری ابراز بیاطلاعی میکند. خبرنگار دیگر سکوت میکند و آن یکی با بغض میگوید ما رابه بیمارستان آوردند و فکر کنم مهشاد در آمبولانس دیگری باشد؛ هیچکدام حاضر نیستند خبر مرگ دختر جوانی را بدهند که تا همین چند دقیقه پیش مشغول صحبت از عروسیاش در هفته پیش رو بود.
نیم ساعت بعد مقام مسوول در سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر خبر را تایید میکند، خبری که مثل آوار است؛ «دو فوتی حادثه مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی هستند. اینها همکار شما بودند؟» پاسخش را از سکوت پشت خط میگیرد؛ «تسلیت میگویم».
خبرنگارانی که در تحریریه حاضر میشوند، اولین جایی که چشمشان به آن دوخته میشود، میز مهشاد کریمی است. مثل همیشه مرتب و برگه برچسبدار صورتی رنگی که پایین مانیتور چسبیده شده. رویش سوژههایی که باید پیگیری شود با خط خودش نوشته شده؛ «محیط زیست هرمزگان – پروژه یوز – مصرف انرژی – یورو۴ و یورو۵ – گازسوز کردن».
فردای روز حادثه، خبرهایی که هزاران بار در سایتهای خبری، کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرام و توئیتر منتشر شده بود، راه خود را به روزنامه باز میکنند. روزنامه آرمان ملی در گوشه صفحه نخست خود با انتشار تصویری از ریحانه و مهشاد از تیتر «خبرنگارانی که سبز رفتند» برای گزارش این حادثه استفاده کرد. روزنامه آفتاب یزد «فوت دردناک دو خبرنگار» را به صفحه نخست خود آورد و روزنامه اطلاعات هم که در آن زمان زنده یاد محمود دعایی مدیریت آن را برعهده داشت، «مرگ غم انگیز دو خبرنگار در سانحه اتوبوس» را به همراه عکسی از دو خبرنگار فوت شده در صفحه نخست خود منتشر کرد.
روزنامههای اعتماد، همشهری و پیامما، اما این حادثه را به عنوان عکس یک صفحه نخست خود انتخاب کردند. روزنامه اعتماد عکس صفحه یک خود با تیتر «ارابه مرگ» منتشرکرد. روزنامه پیام ما برای عکس یکی که از محل واژگونی اتوبوس چاپ کرده بود، تیتر «روز تلخ رسانه» را انتخاب کرد و روزنامه همشهری هم با عکسی مشابه دو روزنامه پیام ما و اعتماد تیتر «حادثه مرگبار برای اتوبوس خبرنگاران» را برای گزارش خود منتشر کرد.
روزنامههای ایران با تیتر «درگذشت دو خبرنگار در حادثه واژگونی اتوبوس نقده»، روزنامه خراسان با تیتر «روز تلخ برای خبرنگاران»، روزنامه شرق با تیتر «فوت دو خبرنگار در حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاران»، روزنامه فرهیختگان با تیتر «خبر آخر: غم»، روزنامه وطن امروز با تیتر «اهالی رسانه عزادار شدند» و روزنامه جام جم با تیتر «پایان تلخ یک گزارش» این حادثه را در بخشی از صفحه نخست خود به چاپ رساندند.
خبر این حادثه دستکم در صفحه نخست روزنامههای جمهوری اسلامی، جوان، رسالت، شهروند، قدس، کیهان، مردمسالاری، ابتکار و سازندگی نیز جایی نداشت.
شورای شهر پنجم تهران در آخرین جلسات خود نامگذاری دو خیابان به نام مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی را به تصویب رساند و بر این اساس دو خیابان لادن غربی و شرقی در خیابان پیروزی به نام مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی نامگذاری شد.
همزمان گروهی از خبرنگاران و فعالان فضای مجازی نیز در شبکههای اجتماعی از جمله توئیتر و اینستاگرام به این موضوع واکنش نشان داده و خواستار برخورد با عاملان و مقصران این حادثه شدند. بیش از ۲۰۰ خبرنگار و فعال مدنی نیز نامهای مشترک را به امضا رسانده و خواستار روشن شدن تمام ابعاد این حادثه شدند. امضا کنندگان این نامه از دستگاه قضا و دولت که هر دو روزهای پایانی ریاستشان را پشت سر میگذارند خواستند که در فرصت باقیمانده با عاملان این حادثه برخورد قضایی کرده و تمامی مقصران و عاملان این فاجعه تلخ را در دادگاهی علنی محاکمه کنند.
در بخشی از این نامه آمده بود: «باید شائبه ارتباط میان کارخانه سیمان و سازمان محیطزیست مشخص شود، چرا رییس سازمان حفاظت محیطزیست و هیچ یک از مسوولان این سازمان حاضر به عذرخواهی و استعفا نشدهاند؟ چرا اتوبوس مذکور فاقد صورت وضعیت بوده و در نهایت چه کسانی با قصور خود این حادثه را رقم زدهاند. تردیدی نیست که برخورد قاطع با عاملان اصلی این حادثه میتواند به نقطهای عطف در جلوگیری از دیگر حوادث رانندگی و پاسخگو کردن مدیران دستگاهها و نهادهای مسوول در این زمینه باشد تا دیگر شاهد استفاده از عباراتی، چون خطای انسانی و غفلت راننده در توجیه حوادث جانسوز ترافیکی نباشیم.»
این حادثه گرچه تلخ بود، اما توجه به آن زنگ خطر دیگری را نیز به صدا درآورد و آن زنگ خطر ایمنی ناوگان حمل و نقل عمومی بود. ایمنی که فرسودگی این ناوگان تهدیدی جدی برای آن بود و حتی انتقاد سردار هادیانفر، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی را نیز درپی داشت؛ او در این باره گفته بود: «۳۷ میلیون وسیله نقلیه سبک و سنگین در کشور در حال تردد است که از این تعداد حدود ۱۲ میلیون دستگاه نیز موتور سیکلت است، اما متاسفانه حدود ۳۲ درصد از این وسایل فرسوده است و همانطور که گفتم روند اسقاط نیز مناسب نیست. حدود ۸۰ درصد موتورسیکلتها و حدود۸۰ درصد ناوگان حمل ونقل عمومی ما نیز فرسوده است که این یک هشدار جدی است و در تصادفات نیز موثر است. تولید خودروی ناایمن، خودروهای فرسوده، کمبود ناوگان امداد هوایی و ... از جمله دلایل تصادفات رانندگی و عوامل موثر بر آن است.»
همزمان با پیگیری و مطالبه برای ارتقا ایمنی ناوگان حمل و نقل عمومی در کشور، مطالبه برای برخورد با عاملان و مقصران حادثه اتوبوس خبرنگاران نیز ادامه یافت. نتیجه این پیگیریها در اول اسفند سال ۱۴۰۰ از سوی قوه قضاییه اعلام شد؛ «هیات کارشناسی بررسی پرونده سانحه اتوبوس خبرنگاران در نقده راننده را مقصر دانسته و سه نفر از مدیران متهم پرونده را مجرم نشناخته است.» نتیجهای که مورد اعتراض خانوادههای کریمی و یاسینی قرار گرفت و حالا در تازهترین خبر سخنگوی قوه قضاییه در تاریخ ۳۱ خردادماه ۱۴۰۱ در تازهترین اظهارات درباره پرونده واژگونی اتوبوس خبرنگاران گفت: «دوم تیرماه سال گذشته واقعه تصادف اتوبوس خبرنگاران در آذربایجان غربی همه را متأثر کرد و عدهای مصدوم و دو نفر فوت شدند. اقداماتی که در حوزه تقصیر و قصور میپذیرد قابل بحث است. در دادسرای عمومی استان مربوطه، پروندهای تشکیل و به عنوان دو فقره قتل غیر عمدی ناشی از بی احتیاطی در رانندگی بررسی شد. اظهار نظر کارشناسی پرونده در هیأت سه نفره صادر و با اعتراض به آن به هیأت ۵ نفره کارشناسی ارجاع شد و نظر هر هیات مبین تقصیر راننده بود. متعاقبا با جلب دادرسی و کیفرخواست، این پرونده به دادگاه کیفری دو ارسال خواهد شد و حکم قانونی صادر میشود.» او در خصوص مسوولیت مسوولان محیط زیستی نیز گفت: «در خصوص این افراد، قرار منع تعقیب صادر شده است. برای اشخاص دیگری که در حوزه محیط زیست و دریاچه مسوولیتی داشتند که در پرونده بوده است مسوولیتی دیده و احراز نشده و برای آنها قرار منع تعقیب صادر شده است.»
خانواده کریمی و یاسینی، اما مطالبات و ابهامات دیگری دارند، در مراسمی که روز گذشته به مناسبت اولین سالگرد فوت این دو خبرنگار برگزار شد، پدر ریحانه یاسینی گفت: «روایت این روزهای ما تلختر از زهر است. صبح و شب برای ما تفاوتی ندارد و دیگر چیزی از بالا و پایین دنیا نمیفهمیم. امروز ما و خانواده آقای کریمی، هر کدام خانوادهی سهنفرهای هستیم که در تاریکی عمیقی فرو رفتهایم. باور کردن اینکه صدای مهشاد و ریحانه عزیز به ما نمیرسد سخت است. ما به این لحظات عادت نمیکنیم و هنوز کابوس میبینم. چرا باید جان بچههای ما قربانی پانصد هزار تومان صرفهجویی در پروژهای شود که هزینه زیادی برایش صرف شده و همچنان میشود؟ چرا باید اتوبوس فاقد کمربند باشد؟ اتوبوس را از کارخانه سیمان به امانت گرفتند، پیشنهاد عبور از جاده ناامن دادند. از رییس وقت سازمان محیط زیست عیسی کلانتری سوالها این است چرا کسی برای عذرخواهی حتی یک تلفن ساده نکرده و هزار چرای دیگر که به قامت اندوه بر قلب ما مینشیند.»
او همچنین گفت «حالا که در آستانه یکسال زندگی نکردن ایستادهایم تنها اتفاقی که میتواند مرهمی برای جراحتمان باشد، شناسایی و مجازات مسببان واقعی این اتفاق است. اگر بتوان ایمنی ایجاد کرد، اتفاقهایی مثل قطار مشهد، یزد یا ریزش ساختمان مترو پل آبادان رخ نمیدهد که در همین جا به خانوادههایشان تسلیت عرض میکنم. ریحانه و مهشاد از دست رفتند و زندگیهای زیادی از معنا خالی شد و خالی میماند. ما خانوادههای ریحانه و مهشاد بر این باوریم که مجازات همه مسببان این حادثه خانمانسوز میتواند جلوی از دست رفتن ریحانهها و مهشادهای دیگر را بگیرد. شاید که دیگر چراغ هیچ خانهای مثل چراغ خانه ما خاموش نشود.»
ابوالفضل کریمی، پدر مهشاد کریمی هم در این مراسم با انتقاد از روند پیگیری پرونده دو خبرنگار از دست رفته، به بیان برخی از مطالبات و ابهامات خود در روند رسیدگی به این پرونده پرداخت و گفت: «میخواهم در رابطه با پروندهای صحبت کنم که یک سال است به نتیجه نرسیده و فقط وعده و وعید بوده و آخر هم به این نتیجه رسیدهاند که راننده مقصر است. مثل تمام مسائلی که در کشورمان اتفاق میافتد مثل هواپیمایی که سقوط میکند و میگویند خلبان مقصر است و ساختمانی که فرو میریزد و میگویند سازنده مقصر است. نمیگویند ما مقصریم و عذرخواهی نمیکنند که نتوانستند ایمنی جان مردم را در این چند سال تامین کنند. من متعجبم که چطور نظریه اولیه کارشناسی را که در آن پنجاه ـ پنجاه مقصر اعلام شده بود، رد شده و به ما اعلام میشود که این قبول نیست و ما نظریه بعدیها را قبول میکنیم. اگر قبول نیست چطور سخنگوی وقت قوه قضائیه موضوع را در رسانهها اعلام کردند؟ پس این موضوع چه زمانی میخواهد پیگیری شود؟ ما اگر پیگیری میکنیم میخواهیم برای بقیه چنین اتفاقهایی تکرار نشود. تا کی میخواهیم دست گلهای خودمان، جوانانمان را به این راحتی از بین ببریم؛ فقط به خاطر ندانم کاری. آقایی که دستور داده از این جاده برو تبرئه شده؛ قاضی که چنین حکمی را داده چه فکری کرده است؟ چطور دستور داده از اینجا برو و سرعتت را هم بیشتر کن. اصلا شما کارشناسی بلد نیستید، حداقل ظاهر اتوبوس را که میتوانستند نگاه کنند. اتوبوس را از کارخانه سیمان گرفتهاند. من به مدیرکل محیطزیست گفتم نامههایی که بین شما و محیط زیست رد و بدل شده را به دست قاضی برسانید تا بتواند درست نتیجه بگیرد، اما اینکار را انجام ندادند. یکی نیست بگوید محیط زیست با کارخانه سیمان چه ارتباطی با هم دارند؟! اینها که متضاد هم هستند؛ چه طور از کارخانه سیمان اتوبوس گرفتند! یعنی گرفتن چهار تا ون که پارسال کرایهاش روزی ۲۰۰ هزار تومن بود، انقدر سخت بود؟! نرفتند ببینند ظاهر اتوبوس چه شکلی است. اصلا صندلی دارد! صبح به راننده بنده خدا گفتهاند برو فرودگاه ما مهمان داریم راننده فکر میکرده است اینها مهمانان کارخانه سیمان هستند، اما سر از پیرانشهر درآورده است؛ پلیسها چطور اجازه دادند بدون صورت وضعیت برود؟ صد و خوردهای کیلومتر راه است؛ اینها همش سوال است.»
او از کارشناسهای این پرونده هم انتقاد کرد و افزود: کارشناسی اعلام کرده که شما از این مساله بگذرید بیمه، دیه شما را میدهد. یعنی چه این حرف؟! یعنی ما بچههایمان را، جوانانمان را در این روزگار با این مشقت بزرگ کنیم که برویم دیه بگیریم؟ برای بچههای خودتان هم چنین حرفهایی میزنید؟ یک کارشناس هم گفته ما صلاحیت نداریم در این مساله دخالت کنیم، اگر صلاحیت نداری پس برای چه آمدی و چرا کارشناس شدی؟ کارشناس باید در هر سطحی نظر دهد و افراد هم سوال کنند. ما چرا باید برای این ندانم کاریها و سوء مدیریت تاوان پس دهیم؟ چرا تاوانش را مردم باید پس دهند؟ تا کی؟ چه کسی میخواهد جوابگوی مردم باشد؟ داغ دل من و آقای یاسینی را چه کسی میخواهد از بین ببرد؟ منی که با دست خودم جهاز بچهام را چیدم. شاید در این دنیا قاضی از سر تقصیراتشان بگذرد، چون هماستانی هستند و حق هم دارند چشم پوشی کنند، اما در آن دنیا جواب خدا را چه میخواهند بدهند؟ هر طلبی داشته باشم میبخشم، اما این را هیچوقت نمیبخشم.
علی سلطانمحمدی که قرار بود درست چند روز پس از این حادثه با مهشاد کریمی ازدواج کند، هم در سخنانی با انتقاد از روند رسیدگی به پرونده مرگ دو خبرنگار ایسنا و ایرنا و نیز با اشاره به دشواریهای این پرونده، عنوان کرد: یکی از چیزهایی که گرهگشا است این است که نامهنگاریهای این سفر کاملا منتشر شود. جایی شنیدم که آقای سلاجقه گفتند اگر خانوادهها درخواست کنند این نامهها منتشر میشود. ما نامه نوشتیم و به شما تحویل دادیم. چند خواسته کوچک است برای به سرانجام رسیدن پرونده، نه فقط برای اینکه ما دل خودمان را بخواهیم خنک کنیم. این دو نفر رسانهای بودند اگر نتوانیم حقشان را بگیریم کدام رسانهای میتواند ادعا کند که احقاق حق میکند؟ این داستان نیاز به یک جسارت رسانهای دارد. رسانهها باید از فضای پوشش خارج شوند و وارد فضای مطالبه شوند. هر چند من خودم در این فضا کار کردم و محدودیتها را میدانم، ولی حداقل در این مورد که یک صنف اعضای خودش را از دست داده انتظار رویکرد جسورانهتری را داریم. سه تا چهار ارگان درگیر این پرونده هستند. محیط زیست، پلیس راهور، کارخانه سیمان، باید جواب بدهند. این کار سخت است، ولی حداقل از رسانههایی که خانوادهای این دو نفر بودند انتظار میرود که جسورانهتر پیگیر این موضوع باشند.
حالا باید دید، مطالبه خانواده کریمی و یاسینی درباره این پرونده به کجا ختم میشود، انتظاری که وجود دارد، این است که دستکم به پرسشها و درخواستهای آنان پاسخی منطقی و قانعکننده داده شود. ازسوی دیگر مطالبه جدی درباره ایمنی وسایل نقلیه و به خصوص ناوگان حمل و نقل عمومی وجود دارد، اتوبوسهایی که یک روز نامشان در تصادفی با خبرنگاران، روزی دیگر با سربازان، دانشجویان و ... گره میخورد. لازم است در این خصوص نیز وزارت راه، پلیس راهور و ... تمهیدات جدی اتخاذ کنند تا از تردد اتوبوسهای فرسوده جلوگیری شود.