به گزارش میمتالز، نرخ بهره بین بانکی در حالی طی آخرین روزهای تیرماه ۱۴۰۱ به ۲۳.۳۱ درصد رسید که نسبت به هفته سوم تیرماه رشد ۰.۱۷ واحد درصدی ثبت کرده است. این بالاترین رقمی است که در سال جاری برای نرخ بهره بینبانکی ثبت شده و اعتراض فعالان بازارهای مالی را به دنبال داشته است.
بانکها در پایان دوره مالی کوتاه مدت (روزانه یا هفتگی) با مازاد یا کسری نقدینگی مواجه میشوند که باید آن را به تعادل برسانند. اگر بانکی با کسری نقدینگی مواجه شود باید با استقراض یا وام گرفتن در صدد جبران آن برآید، از سوی دیگر برای به تعادل رساندن مازاد نقدینگی خود نیز باید اقدام به عرضه آن کند. بانکها برای اینکه به بانک مرکزی متوسل نشوند بازاری را به نام بازار بین بانکی تشکیل دادهاند که در آن اقدام به عرضه و تقاضای نقدینگی آن هم بهصورت وام میکنند؛ بنابراین در بازار بین بانکی، انتقال نقدینگی از مؤسسات مالی دارای مازاد به مؤسسات مالی دارای کسری وجوه اتفاق میافتد. بازار بین بانکی موجب میشود که بانکها دیگر برای تأمین نقدینگی و منابع مالی مورد نیاز کوتاه مدت خود به بانک مرکزی مراجعه نکنند که خود این موضوع به بانک مرکزی در جهت کنترل حجم نقدینگی کمک میکند. عمده وامهای بین بانکی دارای سررسید یک هفته و کمتر است و نرخ سود بر مبنای نرخ سود بین بانکی تعیین میشود.
نرخ سود بین بانکی متناسب با عرضه و تقاضا، تعیین میشود بهطوری که با افزایش تقاضا برای دریافت وام بینبانکی یا عدم عرضه متناسب با آن، نرخ سود روند صعودی یا نزولی به خود میگیرد.
برخی کارشناسان و فعالان بازار سرمایه رشد نرخ بهرهی بین بانکی را یکی از دلایلی میدانند که شرایط رکودی بازار سرمایه را تشدید میکند، البته به اعتقاد کارشناسان اقتصادی نرخ بهره بین بانکی بر خلاف نرخ سود سپرده، تاثیر مستقیم روی بازار سرمایه ندارد و به طور غیر مستقیم روی آن اثر گذار است.
به طور کلی میتوان گفت که صاحبان سرمایه برای سرمایهگذاری، بازده آن دارایی را با بازده دارایی بدون ریسک مقایسه میکنند. سپردهگذاری بانکی و خرید اوراق خزانه و اوراق مشارکت نوعی دارایی بدون ریسک است. هرچقدر بازده داراییهای بدون ریسک، پایینتر باشد، انگیزه برای سرمایهگذاری در سایر بازارها از جمله بورس بیشتر میشود. همچنین هر قدر نرخ بازده داراییهای بدون ریسک افزایش یابد، انگیزه افراد برای خروج از بازار سرمایه افزایش مییابد و به این داراییها رو میآورند.
اگرچه نرخ بهرهی بین بانکی تاثیر مستقیم روی بازار سرمایه ندارد، اما افزایش نرخ بهرهی بین بانکی سیگنالهایی برای بازار سرمایه دارد که به مذاق فعالان بازار سرمایه چندان خوش نمیآید. افزایش این نرخ حاکی از عدم موفقیت بانکها در جذب نقدینگی بوده است و میتوان این پدیده را معلول سیاستهای انقباضی بانک مرکزی دانست.
وقتی صحبت از سیاستهای انقباضی به میان میآید طبیعتا اتمسفر اقتصادی کشور، به سمت شرایط رکودی سوق پیدا میکند و بازار سرمایه به عنوان یکی از بازارهای مالی، از این قاعده مستثنی نیست و مشخصا از حال و هوای این روزهای بورس و ارزش معاملات کم رمق آن، میتوان به درستی این موضوع پی برد.
نرخ سود یا نرخ بهرهی بین بانکی بر اساس عرضه و تقاضا در بازار بین بانکی تعیین میشود. این طور که از شواهد به نظر میرسد و همانطور که از صحبتها و اقدامات تیم اقتصادی دولت مشخص است، اولویت اول دولت کنترل تورم و به تبع آن کنترل حجم نقدینگی در کشور است.
اوراق بدهی اوراقی یک از راهها برای تامین بودجه مورد نیاز برای پیادهسازی طرحها و پروژههای خاص است که توسط دولت منتشر میشود. این اوراق علاوه بر تامین مالی شرکتها، در جهت کاهش ریسکهای سرمایهگذاری پرتفو یا سبد سرمایهگذاری سرمایهگذاران بازار سرمایه کاربرد بسیار دارد.
بانکها طبق تکالیف بالادستی موظف هستند که اوراق بدهی منتشر شده توسط دولت را بخرند، بنابراین در راستای این اقدام منابع نقدینگی بانکها کم میشود. بانک مرکزی به عنوان بازیگر در بازار بین بانکی نقش تنظیم کنندهی این بازار را ایفا میکند یعنی اگر بانکها نیاز به تامین مالی داشته باشند به باز خرید اوراق از آن بانکها میپردازد. به نظر میرسد بانک مرکزی به هر دلیلی دچار محدودیت برای بازارگردانی در بازار اوراق شده است و بازخرید اوراق بدهی از بانکها را کاهش داده است؛ بنابراین وقتی بانک مرکزی برای اعمال سیاستهای ضد تورمی و انقباضی خود و محدود کردن ارائهی تسهیلات توسط بانک ها، از خرید اوراق بانکهایی که نیاز به تامین مالی دارند، سر باز زند، این بانکها برای دسترسی به منابع مالی مورد نیاز، مجبور به استقراض از بانکهای دیگر در قالب بازار بین بانکی هستند.
در نتیجه وقتی تقاضای بانکها برای استقراض در بازار بین بانکی بالا میرود، به تبع آن نرخ بهره یا سود بین بانکی افزایش پیدا میکند.
دیگر دلیلی که برای افزایش نرخ بهره میتوان به آن اشاره کرد افزایش نرخ سپرده قانونی بانکهای متخلف نزد بانک مرکزی است.
نرخ سپرده قانونی، به مبالغی که بانک مرکزی از سپردههای بانکهای تجاری برای حل بحرانهای مالی و ورشکستگی و نظایر آن به منظور کمک به بانکها در جهت رفع مشکل دریافت میکند، گویند. از سوی دیگر دریافت ذخیره قانونی از ایجاد بحران نقدینگی و ناتوان شدن بانکها در شرایط هجوم مردم به بانکها جلوگیری میکند.
وقتی نرخ سپرده قانونی بانک ها، نزد بانک مرکزی افزایش پیدا کند، طبیعتا بخش بیشتری از منابع بانکها باید تحت عنوان سپرده قانونی نزد بانک مرکزی گذاشته شود، بنابراین منابع مالی بانکها در این صورت کم شده و بانکهایی که نیاز به منابع داشته باشند باید به سمت بازار بین بانکی و استقراض از دیگر بانکها روند.
بانک مرکزی یکی از ابزارهایی که برای کنترل موتور تولید تورم در پیش گرفته است، کنترل ترازنامههای بانکها است. بر همین اساس چندی پیش طبق اعلام رئیس کل بانک مرکزی، سیاست بانک مرکزی برای کنترل رشد نقدینگی از طریق محدود کردن رشد ترازنامه بانکها وارد فاز دیگری شده است. بر این اساس سیاست محدود کردن رشد ترازنامه بانکها از این پس با تقسیم کردن بانکهای کشور ازنظر کفایت سرمایه به دو دسته ضعیف و قوی، سختگیری بیشتری بر رشد ترازنامه بانکهای ضعیف اعمال خواهد کرد.
رئیس کل بانک مرکزی درباره کنترل رشد مقداری ترازنامه بانکها و برنامههای انضباطی این بانک گفت: رشد مقداری ترازنامه بانکها از ۱.۵ تا ۲.۵ درصد در نظر گرفته شده است. بر این اساس برای برخی بانکها ۱.۵ درصد و ۲.۵ درصد برای بانکها بسته به شرایط آن بانک و شاخصهای موجود در نظر گرفته شده است.
علی صالحآبادی تاکید کرد: بانکی که این مهم را رعایت نکند مشمول سپرده قانونی بالاتر میشود و مواردی را داشتیم که سپرده قانونی آنها تا ۱۳ درصد میتواند افزایش یابد.
بر اساس این گزارش، تغییر فرمان ماشین خلق پول بانکها با تمرکز بر بانکهای بیانضباط و ضعیف ازنظر کفایت سرمایه، ضمن تداوم و حتی بهبود کنترل رشد نقدینگی، همزمان به اصلاح نظام بانکی و انضباط بیشتر بانکها در مدیریت دارایی و بدهی منجر میشود.
وی درباره نرخ سپرده قانونی بانکها اظهار کرد: براساس مصوبه جلسه چهارم مرداد ماه شورای پول و اعتبار نرخ سپرده قانونی بانکهای متخلف در گذشته حداکثر بین ۱۰ تا ۱۳ درصد بود که در حال حاضر از ۱۳ درصد به ۱۵ درصد درباره بانکها و موسسههای مالی که مقررات بانک مرکزی بهویژه در کنترل ترازنامه بانکها را رعایت نمیکنند، افزایش یافت.
وی ادامه داد: بانک مرکزی در راستای مدیریت تورم برای هر بانک در چارچوب سیاستهای پولی خود، کنترل مقداری ترازنامه را در دستور کار دارد و مشخص است که ترازنامه هر بانک، متناسب با اهداف کلان اقتصادی چه مقدار باید رشد کند.
اخیرا جلسهای در بانک مرکزی تحت عنوان کنترل نرخ بهره بینبانکی و مهار تورم به صورت همزمان و یکسان شدن سیاست اعمالی و اعلامی و انعکاس آن به فعالان اقتصادی، برگزار شد که مجید عشقی رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار با علی صالح آبادی رئیس کل بانک مرکزی در این خصوص به گفتگو پرداختند.
پس از اتمام این جلسه مجید عشقی رئیس سازمان بورس در مصاحبهای گفت: با تاکید بر اینکه سازمان بورس بر این موضوع تاکید دارد که سود بین بانکی طبق تاکید مصوبه ستاد اقتصادی دولت به میانگین ۲۰ درصد برسد، بانک مرکزی هم سیاستهایی دارد که باید مدنظر قرار بگیرد. نرخ سود بین بانکی از ابتدای سال جاری افزایشی بود، اما در جلسهای که با رئیس کل بانک مرکزی داشتیم قرار شد روند صعودی آن متوقف شود.
وی ادامه داد: همچنین در جلسه مذکور قرار شد سود بین بانکی روند نزولی بگیرد و به زیر ۲۰.۵ درصد برسد. درمورد سود بین بانکی بحثهای دیگری هم وجود دارد. درواقع دغدغه تورم مطرح است و دیدگاههای مختلفی درمورد میزان اثر افزایش نرخ سود بانکی روی نرخ تورم وجود دارد. این دیدگاهها در بحثهای کارشناسی پیشمی رود.
به نظر میرسد که سیاستگذار پولی در تصمیم سختی بین ادامه اعمال سیاستهای انقباضی (کنترل تورم) و رونق گرفتن بازار سرمایه مانده است. ازطرفی ادامه پیدا کردن روند صعودی نرخ بهره بین بانکی به طور غیر مستقیم سبب تشدید رکود بازار سرمایه میشود و از سوی دیگر توقف روند صعودی نرخ بهره بین بانکی با سیاستهای انقباضی بانک مرکزی هم خوانی ندارد.
حال باید دید بانک مرکزی در این برهه مهم و حساس کدام مسیر را در پیش میگیرد؟ آیا اعمال سیاستهای انقباضی برای کنترل تورم ادامه پیدا میکند یا رونق بازارها و خروج از فضای رکودی را در پیش میگیرد؟
منبع: خبرگزاری تسنیم