به گزارش میمتالز، بندر خرمشهر بهعنوان بندر نگهداری کالا به سبکی شبیه امروز بهعنوان اولین نمونه آن در ایران مطرحشده. در دهههای۴۰ و ۵۰ پیشرفتها بیشتر شد و جزایر کیش و مینو با الهام از دبی که تجار ایرانی تحتتاثیر رونق تجارت در آن قرار گرفته بودند برای این هدف در نظر گرفته شد. بعد از انقلاب اسلامی در سال۱۳۵۸، با توجه به تنها مادهمصوب شورای انقلاب، کیش از پرداخت عوارض گمرکی و حقانحصار و ثبتسفارش در مورد کالاهای وارداتی معاف شد.
تا اواخر دهه ۶۰ فعالیت مناطقی که با این عنوان شناخته میشدند فاقد هر قانونی بودند تا سال۱۳۷۲ که قانون مناطق آزاد به تصویب مجلس رسید، اما اهدافی که برای این مناطق، نظیر تجربیات خارجی در این زمینه در نظر گرفتهشده بود به باور عموم کارشناسان و سیاستمداران محقق نشد. از جمله سعید محمد، دبیر شورایعالی مناطق آزاد، اخیرا در مورد چرایی سهم پایین مناطق آزاد در تولید گلایه کرد که خیلی از دستگاهها دائما بهدنبال ایجاد قوانین خلقالساعه میروند، ممکن است این قوانین برای حل برخی معضلها مناسب باشد، اما منفعت مناطق آزاد و تولیدکنندگان این مناطق در آنها دیده نمیشود و به همین دلیل تولیدکنندگان این مناطق دائم با چالش مواجه هستند. بر اساس آمارهای وزارت صمت تا پایان سالگذشته ۲۰۸۵ واحد فعال صنعتی در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی مستقر بوده که کمتر از سهدرصد از کل واحدهای فعال صنعتی کشور را تشکیل داده است، اما در کل اهداف تاسیس مناطق آزاد چه بودند و دلیل شکست این طرحها چه بود و چه راهحلهایی میشود برای آن در نظر گرفت؟ گفتگو با دکتر جعفر آهنگران، مدیرعامل سابق منطقه آزاد کیش که سمت معاونت دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد را در سابقه خود دارد در همین زمینه انجام شد.
هدف از تشکیل این مناطق چه در جهان و چه در ایران جداکردن محدوده کوچکی از سرزمین اصلی است که مقررات حاکم بر سرزمین اصلی در تجارت از جمله قوانین حاکم بر صادرات و واردات را حذف میکنند. از لحاظ گمرکی این بخش یک سرزمین خارجی است و هدف عمده آن از سال۱۸۶۰در تمامی جاهایی که در جهان تجربه میشود تاکنون، تمرین پیوستن به بازارهای جهانی است.
نکته این است که تجربه موفق ملزوماتی دارد. این کار اکیدا پیوسته با بازارهای جهانی است و اصلا بدون آن معنا ندارد و هنگامی که ما این شرایط را فراهم نکنیم اصلا ممکن نیست از موفقیت صحبت کنیم. نمیخواهم به جنبه سیاسی این موضوع بپردازم، اما تا وقتی تنش با جهان در این حد است چه طور ممکن است موفقیتی در مناطق آزاد داشته باشیم؟ موفقیت در مناطق آزاد مستلزم حضور بیمه خارجی و بانک خارجی است. اقتصاد بینالملل بهناچار با سیاست خارجی گره خورده است و با توجه به تحریمهایی که مخصوصا از سال۱۳۹۰ حلقه آن مرتبا تنگتر شد، انتظاراتی که داریم مشخصا برآورده نمیشود. اگر شرایط طبیعی بود میشد قضاوت کرد، ولی امروز این قضاوت اصلا معنای مشخصی ندارد. مثلا جذب سرمایه وقتی است که بانک خارجی حضور داشته باشد و با قانون آزادی اصل و فرع سرمایه مشغول کار شود. البته منکر ضعفهای مدیریتی نیستم چراکه این مساله هم تاثیر مستقیمی بر عملکرد مناطق آزاد داشته است.
اول از همه تغییرات مستمر مدیران. یک نمونه از تجربه جهانی را خوب است مطرح کنم. منطقه آزاد جبلعلی که یک تجربه نیمهموفق در جهان محسوب میشود از سال۱۹۸۵ فقط یک مدیر دارد بهنام شیخ احمد بنسلیم. فقط جهت نمونه خوب است حکم آقای سلیم را ببینیم. یک حکم دو خطی است که مبنیبر اعطای اختیار تام مدیریت جبلعلی به او. ما در زمینههای نرمافزاری مشکل داریم. بعد از مدتها هنوز بر سر اتخاذ یک روش واحد به اجماع نرسیدهایم. همچنین توجه کنید که قانون مصوب ما در سال۱۳۷۲ مترقیترین قانون است و هیچچیز از قوانین مشابه بینالمللی کم ندارد، اما بخشینگریها، دخالتهای ناروا و دخالتهای دستگاههای اجرایی، این قانون که هنوز بعد از ۳۰ سال تنه به بهترین قوانین جهان در این زمینه میزند را ناکارآمد کرده است.
ببینید مشکلات ما بهطور کلی بگویم دو جنبه اساسی دارند؛ اول اینکه ما در انتخاب مکانهای مناطق آزاد بدون مطالعه و شتابزده عمل کردیم و بسیاری از مناطق آزاد از نظر مکانی تناسبی با هدف تشکیل منطقه آزاد ندارند. دومین جنبه مرتبط با دخالتهای دستگاههای اجرایی است که باید با اجماع از این دخالتها جلوگیری کرد.
از سال۱۳۹۷ و با آغاز تحریمهای سنگین ایالاتمتحده علیه ایران به دلیل شرایط خاصی که ایجاد شد مثلا بههم ریختن نرخ برابری ارز و مشکلاتی نظیر آن بخشنامههای سرزمین اصلی به مناطق آزاد نیز تسری پیدا کرد. برای نمونه ما در منطقه آزاد ثبتسفارش نداشتیم، ثبت گمرکی داشتیم که ملغی شد. این امتیاز بسیار مهمی بود و نباید آن را دستکم بگیرید. زمانی بود که ما روزانه ۱۵۰ تا ۱۵۵ پرواز به کیش داشتیم که با گرانشدن پروازها و افت شرایط اقتصادی مردم ما حتی جذب گردشگر داخلی را هم از دست دادیم، هرچند هدف اصلی این نبود، اما ظرفیتهای بسیاری از دست رفت، اما باز بهنظر باید جز شرایط بینالمللی و تحریم، به بیثباتی عجیب مدیریتی در این بخش بهعنوان مشکل اصلی نگاه کنیم. در عرض ۸ سال ۴ تا ۵ مدیر عوض شد. در وهله دوم نیز باید به نبود طرح جامع و نقشهراه اشاره کرد.
منبع: دنیای اقتصاد