به گزارش میمتالز، محسن شیری بابادی در ارتباط با اهمیت برنامهریزی استراتژیک در سازمان، عنوان کرد: به طور کلی، تغییر و تحولات سریع محیط کسبوکار، درهمتنیدگی عوامل سیاسی، قانونی، اقتصادی، فناوری، اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار بر سازمانها و ظهور نیروهای جدید رقابتی در دنیای امروزی، برنامهریزی استراتژیک و تدوین استراتژیهای چندجانبه در سطوح مختلف سازمانی را بسیار مهم کرده است. برنامهریزی استراتژیک روشی سازمانیافته، سیستماتیک و هماهنگ به منظور دستیابی به اهداف مشخصی در سازمان تلقی میشود. تاکید و تمرکز بر برنامهریزی استراتژیک به مدیران کمک میکند تا تصویر و درک روشنی از ماموریت و اهداف سازمان خود داشته باشند و فعالیتهای سازمانی را زیر چتر استراتژی منسجمی هماهنگ سازند. یکپارچگی و داشتن همافزایی و تمرکز در برنامهریزی، تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی، از موارد مهمی هستند که بسیاری از مدیران در قالب سیستمهای مدیریت استراتژیک آن را دنبال میکنند.
وی افزود: برنامهریزی استراتژیک کمک میکند تا اهداف و برنامه زمانی رسیدن به آنها را تنظیم و بر نحوه عملکرد و تصمیمگیری در سازمان تمرکز کنند. اگر این برنامهریزی به درستی انجام شود، عملیات را بهبود میبخشد، تمرکز ایجاد میکند، اولویتها را مشخص میسازد و همکاری در تمام سطوح سازمانی برای رسیدن به هدفی مشترک را افزایش میدهد. همچنین برنامهریزی استراتژیک درست، اهداف سهامداران، کارکنان و تامینکنندگان را هماهنگسازی و همچنین تمرکز مناسبی بر مشتریان و جامعه ایجاد میکند. علاوهبراین، این برنامه میتواند وضعیت کنونی، برنامه آینده و روشهایی برای اندازهگیری موفقیت در سازمان را تعیین کند.
مدیر استراتژی و تعالی سازمانی شرکت فولاد خوزستان در راستای برنامهریزیهای استراتژیک شرکتها، مطرح کرد: امروزه سازمانها در هر اندازهای که باشند، با تغییر و تحولات سریعی مواجه هستند و باید فعالیتهای خود را طوری برنامهریزی و هدایت کنند که در محیط رقابتی به موفقیت دست یابند و تداوم حیات داشته باشند. در صورت تدوین و اجرای درست برنامهریزی استراتژیک، شرکتها میتوانند در بازار رقابت جهانی موقعیت خود را بهبود و ارتقاء دهند و در مسیر کسب موفقیت و سودآوری گام بردارند. برنامهریزی استراتژیک عوامل کلیدی محیطی را تحلیل میکند و برای رسیدن به هدف از کوتاهترین راه ممکن، راهحلهای مناسب ارائه میدهد. به عبارت دیگر، برنامهریزی استراتژیک فرایند تعیین اهداف سازمان و تصمیمگیری درباره طرحهای جامع عملیاتی و اجرایی برای تحقق آن اهداف است و در مدیریت سازمان، تمرکز بر فعالیتها برای رسیدن مقاصد استراتژیک و چشمانداز سازمان نقش بسزایی، ایفا میکند.
شیری بابادی ادامه داد: شناخت نقاط قابل بهبود و قوت درونسازمانی و فرصتها و تهدیدهای برونسازمانی، استفاده درست از ابزارها، تکنیکها، سیستمها و روشها و لحاظ کردن ترتیب اولویت آنها، چرخه عمر سازمان، انتخاب خط مشیهای مطلوب و برنامهریزی شده و بهکارگیری استراتژیهای اثربخش بر اساس مدل تصمیمگیری منطقی و اقتضایی، بدون شک مسیر تحقق اهداف و برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را به خوبی هموار میکنند و سازمانها را در کسب موفقیتهای بزرگ و سرآمدی در کسبوکار رهنمون میشوند.
وی در خصوص چشماندازهای شرکت فولاد خوزستان، بیان کرد: رسالت شرکت فولاد خوزستان تولید انواع محصولات فولادی تخت و طویل برای عرضه به بازارهای داخلی و صادراتی است و تبدیل شدن به یکی از بزرگترین شرکتهای فولادی یکپارچه در کشور و منطقه با توانایی تولید ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تن محصولات فولادی در افق ۱۴۱۰، چشمانداز مهم شرکت فولاد خوزستان به شمار میآید. این شرکت در راستای تحقق این چشمانداز، اهداف استراتژیکی خود را با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن «BSC» در نقشه استراتژیک لحاظ کرده است. مهمترین این اهداف شامل فروش بهینه محصولات فولادی، افزایش بهرهوری منابع، مدیریت اثربخش بهای تمامشده، افزایش رضایت و وفاداری مشتری، تحویل به موقع و پایدار محصولات، ارائه محصولات با کیفیت مطلوب، ارائه محصولات متنوع، توسعه بومیسازی و حمایت از تولید داخل، تولید پایدار محصولات فولادی، بهینهسازی مصرف حاملهای انرژی و آب، مدیریت اثربخش فناوری و نوآوری، مدیریت اثربخش پروژههای افزایش ظرفیت، تحول در ایمنی و بهداشت محیط کار، حفاظت از محیط زیست و بهبود مدیریت پسماند، توانمندسازی سرمایههای انسانی، ارتقای اثربخشی و یکپارچگی نظام مدیریت، توسعه شایستگیهای رهبران و تامین اقتصادی و پایدار منابع مالی است.
مدیر استراتژی و تعالی سازمانی شرکت فولاد خوزستان در ادامه اظهار داشت: شرکت فولاد خوزستان، با برنامهریزی استراتژیک، سیاستهای بازاریابی و فروش را ترسیم میکند و با اولویت پاسخگویی به تقاضاهای بازار داخل و گشایش بازارهای هدف صادراتی جدید، امکان تحقق اهداف استراتژیک تولید و فروش محصولات را فراهم میآورد. همچنین این شرکت، با توجه به فناوری و سبد محصولات به منظور تداوم کسبوکار خود، با پیشنهاد ارزش مناسب برای مشتریان و اتخاذ استراتژی تعالی عملیاتی تلاش کرده است تا با ارائه محصولات متنوع با کیفیت مورد انتظار مشتریان، تحویل به موقع و با قیمتهای رقابتی، سهم خود از بازار را افزایش دهد. شرکت فولاد خوزستان، از طریق توسعه صادرات همزمان با کاهش نرخ مصارف و مدیریت هزینهها و ایجاد شراکتها و توافقنامههای دو و سهجانبه برای استفاده از ظرفیتهای نوردی موجود و ورود به بازارهای جدید و همچنین با تداوم نوسازی و ارتقای راندمان خطوط تولید و سرمایهگذاری در بالادست و تکمیل زنجیره ارزش، توانسته است در فضای کنونی تابآور باشد و پایداری خود را از طریق دستیابی به اهداف تعیین شده حفظ کند.
شیری بابادی در ادامه ضمن اشاره به عوامل موثر در تحقق برنامهریزی استراتژیک، تصریح کرد: سازمانها برای بقا در محیط پویای امروزی باید قدرت تطبیق و انعطافپذیری داشته باشند و این امر برای تمامی سازمانها از جمله شرکت فولاد خوزستان، حائز اهمیت فراوانی است. لازمه هر گونه تصمیمگیری و برنامهریزی استراتژیک، شناخت وضعیت موجود از طریق بررسی عوامل محیط درونی و بیرونی است. بررسی محیطی ابزاری است که سازمان از آن برای جلوگیری از غافلگیریهای استراتژیک و حصول اطمینان از سلامتی بلندمدت و حفظ چابکی بهره میبرد. تحقیقات نشان میدهند که بین بررسی محیطی و سودآوری شرکت رابطه مستقیمی وجود دارد. وظیفه تحلیگران محیطی شناسایی فرصتها، تهدیدها و همچنین نقاط قوت و ضعف و نیز مد نظر قرار دادن دقیق تأثیرات متغیرهای محیطی بر تمامی ارکان سازمان است.
وی ضمن اشاره به برخی از عوامل مهم در برنامهریزی استراتژیک، اذعان کرد: برخی از عوامل موثر در اجرا و تحقق برنامهریزی استراتژیک شامل مهیا کردن زیرساختهای فرهنگی سازمان، بهرهگیری صحیح از ساختار کمیتهای و تیمهای تخصصی، تقویت حوزه تحقیق و توسعه، ارتقای چابکی سازمانی، انتقال استراتژیها به سطوح عملیاتی و جلب مشارکت کارکنان، ارتقای بهرهوری فرایندهای سازمان و جلوگیری از روزمرگی در فعالیتها به خصوص در تیم رهبری است. همچنین در تیم رهبری سازمان ثبات، وجود رهبران مجرب، با دانش و متعهد و نیز اراده و اهتمام برای اجرای برنامههای استراتژیک بسیار اهمیت دارد.
مدیر استراتژی و تعالی سازمانی شرکت فولاد خوزستان در پایان یادآور شد: داشتن ساختار مناسب، یکپارچه و نظاممند تصمیمسازی، توانایی مدیریت کردن تغییرات، وجود یک فرایند مشخص برای تعریف، اولویتبندی و تخصیص بودجه برای اقدامات و پروژهها، تامین به موقع و کافی منابع مالی مورد نیاز، برداشته شدن تحریمهای ظالمانه و برقراری ثبات نسبی در محیط کسبوکار، از دیگر عوامل موثر در تحقق برنامههای استراتژیک در سازمان به شمار میآیند. در این مسیر، سازمانها میتوانند از ابزارهای مختلف مدیریتی مانند مدیریت ریسک، مدیریت دانش، مدیریت فناوری، مدیریت نوآوری و...، به کارگیری سیستمهای اطلاعاتی و اتوماسیون یکپارچه، مدیریت عملکرد جامع و انجام ارزیابیها و ممیزیهای دورهای داخلی و شخص ثالث استفاده کنند.
منبع: فلزات آنلاین