به گزارش میمتالز، اگر قرار باشد، سنگآهن، مس، طلا و مانند آن، از یک محدوده کوهستانی به محدودهای دیگر منتقل شود، خیلی مهم نیست که قرار است چند تن بار در روز حمل شود، مهم این است که باید جاده و زیرساختها آماده بهرهبرداری باشند؛ بنابراین بخشی از هزینههای زیرساختها مثل آب، برق، جاده و امثال آن، کمابیش ثابت هستند و خیلی به مقیاس معدن وابسته نیستند.
اما تامین هزینه زیرساخت برای معادن کوچک که درآمدی کوچک ایجاد میکنند، ممکن است آنقدر بالا باشد که کل فرآیند را غیراقتصادی کند. بعضی از این زیرساختها را میتوان بهصورت مشترک ایجاد کرد. برای مثال کارخانههایی که قرار است در یک منطقه ساخته شوند یا واحدهای خردایش آنها یا... هزینههای ایجاد زیرساختها را بین خود توزیع کنند، اما در هر حال بسیاری از زیرساختها لازم است و بههمین جهت هزینه تمامشده در معادن کوچکمقیاس میتواند بالاتر باشد.
اما برای حل چالشهای این حوزه چه باید کرد؟ من بهشخصه با حمایت دولتها از صنایع خاص مخالف هستم. وقتی میگوییم حمایت دولت یعنی اینکه پول نفت را خرج کنیم تا جایی معدن راه بیندازیم.
اگر قرار است پول نفت خرج شود که یک معدن راه بیفتد، به این معنی است که بخشی از اموال مردم را برده و جایی دیگر هزینه راهاندازی بخش دیگری کردهایم، بنابراین دولتها نباید حمایت ویژهای از صنایع ویژه کنند، اما توسعه زیرساختها برای کل کشور، فارغ از اینکه بخش معدن از آن استفاده کند یا بخش کشاورزی یا صنایع دیگر، جزئی از وظایف دولتها است.
وظیفه دیگر دولت در برابر صنایع کوچک، از جمله معادن کوچکمقیاس این است که سنگاندازیهای اضافی نکند.
زیرا هرچقدر که معادن کوچکتر میشود، توان تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی آنها کمتر و سنگاندازی در مقابل آنها بیشتر میشود.
بهعنوانمثال، تعداد زیادی معدن کوچکمقیاس طلا در همه جای ایران پراکنده است. اگر بخواهیم یک کارخانه راهاندازی کنیم، تا اسم سیانور بهمیان میآید، بدون شک درگیریهایی با اداره محیطزیست و منابع طبیعی و دیگر ارگانهای مربوط خواهیم داشت. بهاینترتیب خیلیها اصلا از خیر طلا میگذرند و میگویند این معدن مس است و تنها مس آن را استخراج میکنند. در حالی که ارزش طلای آن بسیار بیشتر از مس است، اما ترجیح میدهند آن طلا را در باطله بریزند و از خیرش بگذرند تا بتوانند معدن را راه بیندازند.
معادن بزرگ طلای کشور ما که بیشتر هم دولتی هستند، بههیچوجه از نظر سطح آلایندگی محیطزیست قابلمقایسه با بخش خصوصی نیستند. یکی از ۲ معدن طلای بزرگ کشور که دولتی است، اصلا واحد فیلتراسیون ندارد و تمام باطله وارد سد باطله میشود و آب دوباره از سد باطله برمیگردد، یعنی حتی یک تیکنر و فیلتر ندارد، در صورتی که تمام کارخانههای خصوصی طلا در کشور فیلتراسیون دارند و باطلهای که تولید میکنند، خشک است و مقدار سیانوری که به محیط وارد میشود، کمابیش صفر است، چون سیانور نرخ بالایی دارد و در کارخانههای خصوصی حداقل میزان آن را مصرف میکنند و باتوجه به اینکه مرحله فیلتراسیون دارند و باطله خشک تولید میکنند، سیانوری که در باطله میماند، بسیار اندک، نزدیک به صفر و حتی زیر استانداردهای بینالمللی است، یعنی در سختگیرانهترین استانداردهای بینالمللی هم، این معادن طلای کوچکمقیاس ما توانایی فعال بودن دارند، اما متاسفانه بهدلیل اینکه کوچک هستند و توان چانهزنی و تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی بالایی ندارند، بیشتر آنها غیرفعال هستند، در حالی که معادن بزرگ که بیشتر دولتی یا نیمهدولتی هستند، بدون توجه به ابتداییترین مسائل محیطزیستی، منابعطبیعی و امثال آن میتوانند کار کنند؛ بنابراین همینکه دولتها زیرساختها را بهوجود آورند، سنگاندازی نکنند و قوانین اضافهای بر شانه صنایع و معادن کوچک نگذارند، معادن کوچکمقیاس در چارچوبی که فرآیند اقتصادی باشد، خودبهخود راه مناسب را پیدا خواهند کرد و آنهایی که در واقع ارزش اقتصادی دارند و میتوانند بهشکلی تولید ثروت کنند، بهطورحتم بهراه خواهند افتاد.
منبع: صمت