تاریخ: ۲۰ دی ۱۴۰۱ ، ساعت ۲۳:۲۹
بازدید: ۲۳۳
کد خبر: ۲۸۷۶۷۱
سرویس خبر : معادن و مواد معدنی
شرط توسعه پایدار به واسطه فعالیت‌های معدنی چیست؟

راه عبور از تنگنای معادن

‌می‌متالز - سال‌هاست که کارشناسان اقتصادی به سیاستگذاران توصیه می‌کنند، سعی کنند وابستگی به‌فروش صنایع نفتی و به‌خصوص نفت‌خام را کاهش دهند، زیرا برای همه آشکار است که وابستگی به عرضه این‌چنین تک‌کالایی در بازار‌های جهانی، منجر به ضربه‌های مهلک اقتصادی می‌شود.

به گزارش می‌متالز، از سویی دیگر، ایران در منطقه خاورمیانه رتبه نخست ذخایر معدنی را دارد و در دنیا نیز بین کشور‌های مطرح معدنی است. با همین ارقام، سهم معدن و صنایع معدنی از تولید ناخالص داخلی کشور باید حدود یک‌درصد باشد، اما مسلم است که بخش معدن با توجه به پتانسیل‌های موجود، باید در اقتصاد کشور سهم بیشتری را به‌دست بیاورد و تا حدی در ازدیاد درآمد‌های دولت برای کاهش وابستگی به نفت موثر باشد. در ایران نیز هر صنعتی که بتواند بخش عمده‌ای از مواد اولیه مصرفی خط‌تولید خود را از داخل تامین کند وابستگی کمتری در زمان‌های بحرانی خواهد داشت. از سوی دیگر هم اگر امکان فرآوری این مواد با توجه به دانش فنی، فناوری و تکنولوژی روز در داخل کشور قابل‌دستیابی باشد، می‌تواند خود را به‌عنوان جایگزینی مطمئن در کنار درآمد‌های نفتی مطرح کند.

در واقع، شرط توسعه پایدار به واسطه فعالیت‌های معدنی در کشور‌های درحال‌توسعه که از ذخایر معدنی قابل‌توجهی برخوردارند، توجه همزمان به جنبه‌های مختلف زیست محیطی، جنبه‌های اجتماعی و جنبه‌های اقتصادی در معادن است. مواردی که هرگاه به هریک از آن‌ها توجه جدی نشود، علاوه‌بر اینکه منجر به توسعه پایدار نمی‌شود، موجب عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی آن کشور نیز می‌شود. بخش معدن به‌عنوان زیربنای اقتصادی کشور برای آنکه بتواند به تولید ناخالص داخلی کشور کمک کند، نیازمند فعالیت‌های مطالعاتی و تحقیقاتی جدی است، زیرا منشأ بسیاری از سوتفاهم‌های موجود ماهیت مطالعاتی دارد.

در طول سال‌های گذشته، چندین برنامه پنج ساله توسعه را پشت سر گذاشته ایم. در تمام طول این مدت سیاستگذار همواره آماری منتشر کرده که از فرط تکرار کلیشه شده‌است؛ زیرا پشتوانه مطالعاتی مناسبی ندارد. این آمار که سهم معدن در اقتصاد کشور را برآورد می‌کند محل تردید است، زیرا معلوم نمی‌کند که مبنای محاسبه ارزش افزوده مواد معدنی، متوسط قیمت‌های جهانی روز است یا تعرفه‌های حقوق دولتی؟ البته که این تمام ماجرا نیست. اگر این آمار درست است، پس چگونه نیازمند واردات فولاد می‌شویم که ماده‌اولیه آن صنایع معدنی هستند؟ انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران گزارش می‌دهد که «از ابتدای امسال تا پایان آذر ماه، میزان واردات مجموع مقاطع طویل ۲‌درصد، محصولات فولادی و مجموع مقاطع تخت هریک ۵‌درصد نسبت به میزان واردات آن در مجموع ۸ ماهه ١۴٠٠ بیشتر شده‌است.»

حالا صرف‌نظر از درستی یا نادرستی این آمار، سوال اصلی اینجاست که چرا سهم معدن در اقتصاد کشور در ۲۰ سال‌گذشته در حد یک‌درصد متوقف مانده‌است؟ به‌ویژه در حوزه معادن فلزی مانند مس، سنگ آهن، سرب، روی و زغال‌سنگ وضعیت معادن کشور قابل‌مقایسه با ۲۰سال‌گذشته نیست. مواد اولیه بسیاری از صنایع به‌خصوص صنایع استراتژیک کشور شامل صنایع فولاد و صنایع زیربنایی عمرانی نظیر سنگ آهن و زغال‌سنگ از محل همین منابع تامین می‌شود، پس باید محاسبه کرد که چنانچه تهیه این مواد و مصالح معدنی قرار بود از محل منابع ارزی کشور تامین شود، آیا مطالعه‌ای صورت‌گرفته که ارزش اقتصادی و در کنار آن تبعات سیاسی و اجتماعی آن چه میزان بوده و ارزیابی دقیقی برای آن وجود دارد؟ سوالاتی از این دست معضلی است که رفع آن، نیاز جدی توسعه در بخش معدن به‌شمار می‌رود. فقدان آمار و ارقام واضح و شفاف و طبقه بندی شده، امکان هرگونه برنامه ریزی توسعه‌ای را در این بخش سلب می‌کند، زیرا تنها ارائه آمار و ارقام خام و کار نشده و بدون طبقه بندی چاره ساز نیست.

ارائه آمار‌هایی مانند اینکه تعداد معادن فعال کشور چند واحد است، چه مشکلی از برنامه ریزی را حل می‌کند؛ آیا ارزش اقتصادی مس با سنگ‌لاشه قابل‌مقایسه است؟ جمع کردن فله‌ای این دو کنار هم، برنامه ریزی برای معادن را برهم می‌ریزد. باید اذعان کرد که فقر مطالعات و تحقیقات میدانی و عملیاتی در حوزه‌های مختلف معادن و صنایع معدنی کشور یک مشکل بنیادی است که جبران آن نباید بیش از این‌ها به تاخیر بیفتد. گردآوری و تحلیل داده‌های آماری، ارکان اساسی هر فرآیند تصمیم سازی و تصمیم‌گیری اند که بر ماهیت تصمیم‌ها تاثیر می‌گذارند. البته باید توجه داشت تدوین استراتژی جامع بخش معدن و التزام به آن می‌تواند در رفع ریشه‌ای بسیاری از مشکلات پیش‌روی فعالان این بخش اثرگذار باشد، اما بر اساس تجزیه و تحلیل محیط کسب‌وکار، شاید بتوان کشورمان را در گروه کشور‌های با فضای کسب‌وکار بازدارنده محسوب کرد.

به این منظور بخشی از منابع، امکانات و فعالیت‌های مدیران و صاحبان بنگاه‌های اقتصادی، صرف خنثی‌کردن موانع محیطی می‌شود، لذا فقدان برنامه ملی توسعه، عدم‌تدوین سند برنامه ملی توسعه بخش معدن در قالب برنامه‌ای استراتژیک و بلندمدت در ذیل سند استراتژیکی توسعه صنعتی کشور، آسیب‌های جدی به فرآیند اعتمادسازی برای جلب مشارکت و سرمایه داخلی و خارجی، شفافیت مناسبات میان دولت و بخش‌خصوصی و ثبات قوانین و مقررات حاکم بر فعالیت ها، وارد می‌سازد که نتیجه آن عدم‌تمایل سرمایه گذاران به بخش فرآوری است که؛ در واقع ارزش افزوده و تامین اشتغال مولد در این بخش خواهد بود.

در غیاب مطالعات کارشناسی و آمار طبقه بندی شده در بخش معدن، همان‌گونه که می‌بینیم تصمیم‌های خلق الساعه و شوک آور، جایگزین خواهند شد. مانند افزایش حقوق دولتی معادن کشور، ممنوعیت به یکباره واردات ماشین‌آلات معدنی یا وضع تعرفه عوارض صادرات؛ تصمیماتی که در یک لحظه گرفته می‌شوند و به یک آن لغو می‌شوند. این تصمیمات نه تن‌ها گره گشای بخش معدن نیست، بلکه کلاف سردرگم معدن را به‌مراتب پیچیده‌تر از قبل خواهد کرد. متاسفانه بهره وری معادن به علت سطح پایین فناوری در سطح بسیار نازلی قرار دارد. رشد منفی کیفیت تولید و بهره وری صنعتی به‌عنوان محور و مرکز ثقل تولید ارزش افزوده، آشکارا نشان می‌دهد شاخص بهره وری در این حوزه وضعیت مناسبی ندارد و درمیان رشد پایین با ارزش افزوده بسیار نازل گرفتار شده‌است؛ زیرا تغییر عمده‌ای در شاخص‌های دانش و فناوری، به‌ویژه در حوزه تامین و تدارک ماشین‌آلات سنگین معدنی و مکانیزاسیون معادن کشور به‌وجود نیامده است، به‌طوری‌که استخراج و فروش مواد معدنی به‌صورت فعلی، تخصیص این منابع را به‌نفع عوامل غیرمولد و به زیان عوامل مولد تغییر داده‌است.

کشور ما طیف بسیار گسترده و متنوعی از انواع گروه‌ها و گونه‌های ارزشمند معدنی به‌ویژه در حوزه کانی‌های فلزی مانند مس، سرب و روی و سنگ آهن و مولیبدن و انواع مرغوب سنگ‌های تزئینی را در اختیار دارد. علاوه‌بر این ایران حدود ۱۷‌درصد از کل ذخایر گاز طبیعی دنیا را داراست. مجموع همه این عوامل برای هر سرمایه گذار خارجی یک مزیت مطلق با جاذبه‌های غیرقابل چشم پوشی به‌شمار می‌رود.

در بازار رقابت آمیز بین‌المللی و امروزی که حلقه رقابت در آن هر لحظه تنگ‌تر می‌شود، رقابت بر سر دست یابی سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی یک چالش سخت و نفس گیر است که موفقیت در آن مستلزم دیپلماسی‌سیاسی و اقتصادی در آن واحد است، زیرا سرمایه‌گذاری خارجی یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های تصاحب فناوری مدرن، مدیریت پیشرفته و اتصال به بازار‌های بزرگ به‌شمار می‌رود کهنگی و مستهلک‌شدن تجهیزات و ماشین‌آلات معدنی همراه با نقایص مدیریتی، مهارتی و آموزشی کارکنان در همه حوزه‌های معدنی کشور یک واقعیت است که نمی‌توان به آسانی از کنار آن گذشت. از سوی دیگر امروز شرکت‌های معدنی بزرگ جهان به معدن‌کاری دیجیتال روی‌آورده اند. معدن‌کاری دیجیتال نیز نیازمند اینترنت پرسرعت است، اما امروز، همین که سری به یکی از موبایل فروشی‌های میدان ولیعصر بزنیم، آگهی‌های خرید فیلترشکن را می‌بینیم که ادعا می‌کنند اینترنت پرسرعت و بدون محدودیت به‌کاربران ارائه می‌دهند.

عبور از این تنگنا مستلزم تدوین یک سیاست صنعتی است که با عقلانیت خود موجب فراهم ساختن فضای مناسب برای جذب سرمایه‌گذاری شود. البته نخست لازم است سیاستگذار بداند که نقش و جایگاه اصلی متولی امور معادن، برنامه ریزی، سیاستگذاری و نظارت است، نه تصدیگری، چراکه تشکل‌های معدنی جایگاهی خاص را در اقتصاد کشور یافته اند، لذا باید امور اجرایی را به بخش‌خصوصی و تشکل‌های واقعی واگذار کنیم تا فرصت مطالعات و تحقیقات کلان اقتصادی این بخش را از دست ندهیم.

منبع: دنیای اقتصاد

مطالب مرتبط
عناوین برگزیده