به گزارش میمتالز، خام فروشی اصطلاحی است که کم و بیش در هر حوزه و هر صنعتی ممکن است آن را شنیده باشید، اما احتمالا در زنجیره فولاد بارها نام خام فروشی به گوشتان خورده است. خام فروشی به معنای فروش محصولات ابتدایی هر زنجیره تولید است. اینکه چرا خام فروشی انجام میشود و اصلا چه مزیتها و معایبی دارد موضوعی است که بسیاری از اقتصاددانان و معامله گران بازار در برهههای زمانی مختلف با آن مواجه هستند. به این معنی که خام فروشی معادن و فولاد تعاریفی دارد، اما سود و یا زیان بر بودن آن گاهی بستگی به شرایط و زمان انجام آن تغییر میکند؛ بنابراین نمیتوان گفت سیاست ثابتی مبنی بر انجام یا عدم انجام آن وجود دارد.
خام فروشی در تیتر بسیاری از جراید روزنامهها و سایتهای خبری زمانی مطرح میشود که قصد انتقاد به نوع فروش محصولات اولیه وجود دارد. وقتی صحبت از خام فروشی میشود منظور این است که مواد اولیه محصولاتی که میتواند در داخل شهر، کشور و یا منطقهای بر روی آن ارزش افزوده اعمال کرد، بدون هیچ گونه تغییری به مشتریانی فروخته میشود که میتوانند سود بیشتری از این خرید ببرند.
برای مثال در ابتدای زنجیره فولاد، در بخش معادن شاهد تولید سنگ آهن، زغال سنگ و کک هستیم. این مواد که برای تولید شمش فولاد استفاده میشوند به کارخانههای فولادسازی فروخته میشوند و آنها با انجام فرایند ذوب ریزی سنگ آهن را به شمش فولاد که میتواند بیلت و بلوم برای محصولات طویل و یا اسلب فولادی برای محصولات تخت باشد، تبدیل میکنند.
با همین مرحله تبدیل سنگ آهن به شمش یک مرحله ایجاد ارزش افزوده بر روی محصول اولیه رخ داده است. حال تصور کنید، شمشی که میتواند به محصولات طویل و تخت تبدیل شود و در طی زنجیره تولید چندین بار به ارزش آن افزوده شود، با کمترین حاشیه سود ممکن به کشوری دیگر فروخته شود. در چنین شرایطی هر چند سود کمی عاید معدن داران شده است، اما از یکسو زنجیره تولید فولاد دچار کمبود مواد اولیه شده و از طرفی سودی که میتوانست در جیب تولیدکنندگان ایرانی برود، حال در جیب تولید کنندگان خارجی رفته است.
خام فروشی به همین مرحله محدود نمیشود. از آنجایی که شمش خود ماده اولیه برای تولید میلگرد، تیرآهن، نبشی و ناودانی، قوطی و پروفیل و انواع ورق است اگر بجای مصرف در خط تولید نوردکاران به کشورهای دیگر فروخته شود، بازهم خام فروشی در زنجیره فولاد رخ داده است.
اگر در صنعت فولاد فعال باشید، حتما شنیده اید که گاهی برای خام فروشی مدافعینی وجود دارند و این را حق طبیعی معدن دار میدانند که محصول خود را با ارز دلار به خارجیها بفروشد بجای فولادساز داخلی.
اما نکتهای که سیاستمداران به آن اشاره میکنند، تنها سود دلاری نسبت به ریالی نیست. مشکل را تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا بر صنعت فولاد ایران میدانند. آنها معتقدند اگر تحریم صادرات فولاد محصولات ایرانی وجود نداشت، هیچ گاه خام فروشی نمیکردیم و یا حداقل با نسبت کمتری به آن تن میدادیم. اما حالا که محصولات ایرانی تنها از طریق میانبرهای سیاسی قابلیت فروش به معدود کشورهای همسایه از جمله عراق، افغانستان و پاکستان را دارد، برای دریافت سود بیشتر ناچار به خام فروشی هستیم.
از نظر بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، اقتصاد ایران وابستگی زیادی به منابع تجدید ناپذیر خود دارد. از جمله این منابع تجدید ناپذیر همین معادن هستند. سرعت بالاتر فروش محصولات معدنی نسبت به فولاد ۳ مشکل عمده برای اقتصاد ایران ایجاد میکند.
مشکل عمده و اول، سوء استفاده خریداران خارجی از رکود محصولات معدنی ایران است. قضیه به این صورت است که رکود در بازار فولاد ایران بهانهای برای زیر قیمت خریدن همین خام فروشی است. چراکه بهرحال سهمی از ظرفیت تولید فولاد ایران بخصوص در شرایطی که تورم بیداد میکند و قدرت خرید داخلی بشدت افت کرده است، بیشتر از مصرف داخلی است و باید بخشی از آن صادرات شود. اما متاسفانه شرایط صادرات آسان نیست و باید تحریمها دور زده شوند و نهایتا خیلی از همین کالاها هم با تخفیفهای بالا فروخته شوند؛ بنابراین خریدار خارجی از این موضوع سوء استفاده میکند و با کمترین حاشیه سود محصولی که میتوانست در چرخه تولید فولاد به یک محصول با ارزش بالا تبدیل شود، آنرا خریداری مینماید.
مشکل دومی که برای اقتصاد ایران بوجود میآید این است که بازگشت دوباره قراضه فولادی به چرخه فولاد نیازمند صرف هزینه بالاتری بری ایران خواهد بود. برای شفاف شدن مشکل دوم بهتر است بدانید که زنجیره فولاد خوراک اولیه خود را از دو طریق تامین میکند. روش اول سنگ آهن و گندله و روش دوم ذوب مجدد ضایعات آهن است. حال تصور کنید که محصولات میانی و نهایی فولاد که قرار بود در داخل ایران تولید و به مصرف برسند، حال در کشور دیگری تولید شده است و ما با خام فروشی در زنجیره فولاد، منابع تامین قراضه خودمان را هم محدودتر کرده ایم و حال باید قیمت هر کیلو ضایعات آهن بالاتری بپردازیم.
مشکل سومی که در نتیجه خام فروشی حاصل میشود، از بین رفتن اشتغال است. اشتغال نیروی کار ایرانی با حذف یا محدود شدن هر مرحله از زنجیره تولید یک صنعت پویا، میتواند ضربه سنگینی به آن کشور بزند؛ بنابراین بجای اینکه نقدینگی حاصل از ابتدای زنجیره صرف تولید و اشتغال در همان زنجیره شود، به بانکها داده شده و یا صرف صادرات محصولات معدنی میشود.
با اقداماتی که وزارت صنعت، معدن و تجارت در سالهای اخیر پیشنهاد داده است، میتوان با حذف معافیتهای مالیاتی از صادرات بی رویه محصولات معدنی جلوگیری کرد. بدین ترتیب این حوزه مجبور خواهد شد محصول خود را به فولادساز داخلی بفروشد و رونق تولید مجددا به زنجیره داخلی بازگردد.
منبع: آرتان پرس