به گزارش میمتالز، تقریبا در همین روزها در سال گذشته حذف ارز ترجیحی به استناد حکم جنجالی در قانون بودجه ۱۴۰۱ پیاده سازی شد. از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم در شهریور ماه ۱۴۰۰ از سوی ارکان مختلف تیم اقتصادی دولت (از سازمان برنامه و بانک مرکزی گرفته تا وزارت جهاد کشاورزی) موضوع الزام حذف ارز تامین کالاهای اساسی مطرح میشد که سرانجام این موضوع در لایحه بودجه ۱۴۰۱ گنجانده شد و در نهایت مجلس شورای اسلامی نیز با آن موافقت کرد.
دولت از این اتفاق تحت عنوان جراحی اقتصادی نام برده و تقریبا میتوان گفت شاکله و اسلوب فکری تیم اقتصادی دولت مبنی بر حذف ارز ترجیحی یا همان ارز ۴۲۰۰ تومانی بود. براساس نظر برخی کارشناسان این اتفاق سرآغاز تحولات منفی اقتصادی از جمله شوک تورمی و شوک ارزی در سال ۱۴۰۱ بود. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی سبب شد زنجیرهای از اتفاقات در اقتصاد ایران رخ دهد که در نهایت منجر به تأثیرپذیری همه بخشهای اقتصادی از آن شد.
اگرچه شاید پیش بینی پیامدها و اثرات حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی به طور کامل و جامع، حتی برای صاحب نظران و اقتصاد دانان برجسته کشور هم به میزانی که امروز شفاف شده است، شفاف نبود، اما هشدار گریبان گیر شدن تاثیرات منفی آن به واسطهی حذف بی محابای سیاست ارز ترجیحی بر اقتصاد ایران، تقریبا مورد اتفاق همه بود.
البته لازم به ذکر است، که بر اساس حکم قانون بودجه ۱۴۰۱، دولت مکلف شده بود تا از طریق سازوکار کالابرگ الکترونیک نسبت به بازتوزیع یارانه کالاهای اساسی (در قالب توزیع مستقیم کالا) اقدام کند و در واقع جهش قیمتی کالاهای اساسی را از این محل تا حدودی جبران کند. اما به هر حال تا کنون بهدلیل عدم پیادهسازی سازوکار مربوطه، یارانه نقدی بهصورت مستقیم پرداخت شده و خبری از کالابرگ الکترونیک تا به امروز نیست. در واقع نتنها حکم قانون بودجه ۱۴۰۱ بدرستی اجرا نشد بلکه افت نسبی تقاضای در کالای مصرفی مثل مرغ منجر به کاهش نرخ جوجه ریزی از محدوده ۱۳۰ میلیون قطعه در ماه به حدود ۹۰ میلیون قطعه در ماه و در ادامه کاهش تولید و عرضه و در نتیجه افزایش شدید قیمت در این بازار شد.
شاید آن روزی که صاحب نظران و کارشناسان دلسوزی که مدام از عواقب حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی مینوشتند و هشدار میدادند در قبال کسانی که این طرح را تئوریزه میکردند و راهکاری برای جراحی اقتصاد ایران و عبور از تورمهای پی در پی اقتصاد ایران عنوان میکردند، یک تفاوت دیدگاه عمده وجود داشت. تفاوتی که این دو گروه را از هم جدا میکرد این نکته بود که گروه اول علت العلل مشکل تورم غیر متعارف را از سوی فشار هزینه و از سمت عرضه میدانستند و گروه دوم بر این باور بودند که نقدینگی و فشار تقاضا سبب افزایش تورم در اقتصاد ایران است.
اگرچه گزارشات سلسله واری در خصوص تاثیرات حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی تدوین و نکات مفصلی در خصوص لایههای مبهم و پیچیدهی حذف یکبارهی این سیاست برای اقتصاد ایران مطرح شده است، اما به صورت خلاصه باید گفت، تا پیش از حذف ارز ترجیحی حدود ۱۵ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای اساسی و نهادههای دامی و دارو تخصیص پیدا میکرد. این میزان ارز با نرخ ۴۲۰۰ تومانی عرضه میشد و سرمایه در گردش ریالی متوسط سالیانه اجرای سیاست رقم تقریبی ۶۰ هزار میلیارد تومان بود.
پس از حذف ارز ترجیحی، اما میانگین نرخ تسعیر همان ۱۵ میلیارد دلار به حدود ۲۵ هزار تومان افزایش پیدا کرد، به این ترتیب سرمایه در گردش مورد نیاز نیز از ۶۰ هزار میلیارد تومان به ۳۶۰ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرد، این موضوع تنها مربوط به سرمایه گردش موردنیاز واردکنندگان است، اما همین جا توجه داشته باشیم که این افزایش سرمایه در گردش به کل زنجیره ارزش تولید کالاهای مرتبط با ارز ترجیحی سرایت کرد.
بهطور مثال با گران شدن نهادههای دامی، شرکتها و مصرفکنندگان حلقههای پایین دستی در زنجیره ارزش نیاز شدیدی به سرمایه در گردش پیدا کردند. به هر ترتیب ازآنجا که حذف ارز ترجیحی در گام نخست فعالان اقتصادی مرتبط با نهادههای دامی و دارو را تحت تأثیر قرار داد این گروه از فعالان اقتصادی در صف اول دریافت تسهیلات بانکی قرار گرفتند.
در پی حذف یکباره ارز ترجیحی، آمارهای رسمی به خوبی نشان میدهند تورم مواد غذایی با چه جهشی روبرو شدند و برخلاف ادعای موافقان حذف این ارز، دقیقا نشان از اصابت این ارز به هدف دارد به عنوان مثال امروز راحتتر میشود این ادعا را کرد افزایشهای عجیب غریب قیمت مرغ دقیقا معلول سیاست حذف ارز ۴۲۰۰ است.
باید در اینجا به این نکته اشاره شود که همزمان با اعمال سیاست حذف ارز ترجیحی، سیاست انضباط مالی بانکها با کنترل سفت و سخت ترازنامهی آنها توسط بانک مرکزی (سیاست کنترل ترازنامه) دنبال میشد. در واقع همگام شدن اجرای این دو سیاست دلیلی شد تا از محل نیاز شدید واردکنندگان و زنجیرههای مرتبط به کالاهای اساسی به تامین سرمایه در گردش، سیلی از درخواستهای وام و تسهیلات به سوی بانکها سرازیر شود. اما این پایان ماجرا نبود و سیستم بانکی جدای از سمت داراییها ترازنامه از محل بدهیها نیز تحت فشار مضاعف قرار گرفت.
بر این اساس با توجه به اینکه نیاز به تأمین سرمایه در گردش بنگاهها بهشدت در این بازه زمانی افزایش یافته بود و بانکها نیز دچار محدودیت از طرف سیاست کنترل ترازنامه بودند، در نهایت شاهد رشد نرخ بهره در بازار آزاد بودیم. در واقع نیاز به سرمایه در گردشی که از سیستم بانکی تامین نشده بود به بازار آزاد پول سرایت کرد. بر این اساس نرخ پول در بازار آزاد جهش قابل توجهی داشت که همین موضوع موجب تشدید خروج پول از سپردههای بانکی شد.
این مساله و جذابیت رخداده از محل رشد نرخ بهره در بازار آزاد سبب شد شاهد شوکهای ماهیانه تبدیل شبهپول به پول باشیم. بر این اساس درحالی که در یکی دو سال گذشته نسبت پول به نقدینگی حدود ۲۰ درصد بود از اواخر بهار سال قبل این شاخص، شروع به افزایش کرده در نهایت به محدوده ۲۵ درصد رسید، این نرخ طی یک دهه اخیر یک رقم بیسابقه محسوب میشود و بهزعم تمام اقتصاددانان این وضعیت منجر به افزایش سرعت گردش نقدینگی و در نهایت افزایش نرخ تورم میشود.
بر این اساس فشار به ترازنامه بانکها برای پاسخ به نیازهای تامین سرمایه در گردش و خروج سنگین پول در قالب تبدیل شبه پول به پول که در نمودار بالا قابل مشاهده است منجر به ناترازی شدید سیستم بانکی شد. این موضوع در بازار بین بانکی نیز نمود جدی داشت نرخ استقراض در این بازار به محدوده ۲۴ درصد رسید. مجموع این عوامل منجر به ناترازی بانکها و اجبار آنها برای استقراض گسترده از سیستم بانکی شد. بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی، شاهد افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی در ماههای انتهایی سال گذشته بودیم. بر این اساس بدهی بانکها به بانک مرکزی ۳۴۴ هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به ابتدای سال ۱۳۴ درصد (رشد بیش از دو برابری) رشد کرده است. مشخص است دلیل اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی، ریشه در حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی دارد، چرا که به دنبال حذف ارز ترجیحی، بانکها با انبوهی از درخواست تسهیلات، به منظور تامین مالی سرمایه در گردش روبرو شدند.
همانطور که در نمودار زیر مشخص است با تشدید فشارها بر سیستم بانکی از دو محل فشار به سمت داراییها و بدهیها از مهر ماه شاهد روند رو به رشد بدهی بانکها به بانک مرکزی هستیم که یکی از مهمترین عوامل تداوم رشد پایه پولی در سال ۱۴۰۱ قلمداد میشود.
امروز حدود یک سال از حذف ارز ترجیحی میگذرد، در این مدت نرخ تورم نقطهای در پایان اسفند ماه حدود ۶۴ درصد بوده و نرخ ارز در بازار آزاد نیز حدود ۷۰ درصد رشد کرده است. تیم اقتصادی دولت دچار تحولات جدی شده و از رئیس کل بانک مرکزی تا وزیر جهاد کشاورزی برکنار شدهاند. این جراحی پر هزینه قرار بود موتورهای تولید تورم را در کشور خاموش کند، اما به نوعی موتورهای تورمی از محل فشار به منابع بانکی و نرخ ارز تقویت شدند. در ادامه به عنوان جمع بندی مرور نکات زیر خالی از لطف نیست.
۱- اخیرا بانک مرکزی در گزارشی که در خصوص آثار پولی و تورمی و همچنین بررسی وضعیت شاخصهای کلان اقتصاد کشور منتشر کرده به بررسی عوامل تورم در سال گذشته پرداخته است. در بخشی از آن گزارش عنوان شده: در خصوص تحولات تورمی سال ۱۴۰۱ مقتضی است، مجموعه اتفاقات و اقدامات سیاستی، به طور خاص حذف ارز ترجیحی در سال ۱۴۰۱ مورد توجه قرار گیرد. همچنین در ادامهی این گزارش آمده است: سهم قابل توجهی از تورم سال ۱۴۰۱ به اجرای تکلیف قانونی طرح مردمیسازی یارانهها و حذف تخصیص ارز ترجیحی ارتباط دارد.
۲- به دنبال اجرای این سیاست و پیامدهای منفی آن، شاهد تغییرات گسترده در تیم اقتصادی دولت سیزدهم خصوصا افرادی که در اجرای این سیاست نقش مستقیمی را ایفا میکردند، بودیم. در اوایل زمستان و بعد از شوک اول جهش نرخ ارز صالح ابادی رئیس کل وقت بانک مرکزی که از مدافعان حذف ارز ترجیحی بود برکنار شد. نکته جالب توجه اینکه محمد رضا فرزین در حالی جایگزین صالح آبادی شد که دقیقا با دستور کار تثبیت و سیاست ارز ترجیحی این بار با نرخ ۲۸۵۰۰ سکان هدایت بانک مرکزی را در دست گرفت. این سوال بارها در افکار عمومی مطرح شد که اگر سیاست ارز ترجیحی در شرایط تحریم اقتصادی یک معزل است چرا بعد از چند ماه از حذف، در شکل جدید بازتولید شد.
این پایان کار نبود و در فروردین ماه و در آستانه سالگرد حذف ارز ترجیحی وزیر جهاد کشاورزی بعد از وقوع بحران در تامین بازار برکنار شد. در این بین اشاره به جا به جایی آبرومندانه رئیس سازمان برنامه و بودجه به عنوان مهمترین حامی سیاست حذف ارز ترجیحی حائز اهمیت است.
۳- در پایان باید به این نکته نیز اشاره کرد که اجرای سیاست حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، منجر به تجدید نظرهای گسترده در خصوص منشا تورم بالا در اقتصاد ایران شد و به طوری که حتی چهرههای صاحب نظر و شناخته شده جریان متعارف اقتصاد نیز در اظهار نظرهای جدید خود، نوسانات ارز را عامل اصلی تورم عنوان کردند. به عنوان مثال اخیرا هاشم پسران تاکید کرده:افزایش حجم پول نه عامل تورم بلکه نتیجه تورم است، یعنی عوامل اصلی کاهش نرخ ارز و تورم یک مقدارش خارجی است و بعد عوامل داخلی پیدا میشود.
در واقع اجرای این سیاست تا حدقابل قبولی ثابت کرد که افزایش نرخ ارز علت العلل شوکهای تورمی در اقتصاد ایران و همچنین محرک اصلی بازارها و قیمت کالاها است و نشان داد بکارگیری سیاست تثبیت نرخ ارز یا در ابعاد کوچکتر سیاست ارز ترجیحی، میتواند ترمزی برای تورمهای مزمن و دامن گیر ایران باشد.
منبع: خبرگزاری تسنیم