به گزارش میمتالز، ماراتن «خانهاولی»ها در تهران براساس برآورد جدید از سطوح متوسط «درآمد سالانه» و «قیمت مسکن» با سه فرض بسیار خوشبینانه، ۷۰ سال طول میکشد. این مدت زمان برای دسترسی به مسکن با لحاظ «حداقل متراژ آپارتمان، رشد یکسان درآمد و قیمت در سالهای آتی و در عین حال، توان پسانداز ۲۰درصدی در سال» است. اما این ماراتن برای نسل «زِد» یعنی متولدان دهه۷۰ که هنوز در صف خرید خانه اول قرار نگرفتهاند، چه ابعادی دارد؟ بررسیهای «دنیایاقتصاد» در قالب یک تحقیق میدانی از وضعیت درآمد و هزینه شاغلان این نسل با یک تا دو سال سابقه کار و دستمزد تا حدودی بالاتر از حداقل دستمزد مصوب -شاغل در کسبوکارهای متعارف- نشان میدهد، اکثریت این نسل در شرایط فعلی قادر به پسانداز نیستند و اقلیتی از آنها توان پسانداز ماهانه یک میلیون تومان را دارد. با این اوضاع، «ابرمسیر تا خانهاول» برای نسل «زِد» بیشاز ۱.۵ قرن طول میکشد؛ این گروه در مواجهه با ماراتن چه تصمیمی دارد؟
افزایش طول دوره انتظار برای خانه دار شدن در دوره جهش در کنار افت شدید قدرت خرید، منجر به استعفای نسل Z از بازار مسکن شده است. نتایج یک بررسی میدانی صورتگرفته از سوی «دنیایاقتصاد» نشان میدهد ماراتن مسکن برای دهه هفتادی ها، در بهترین حالت، با توجه به سطح درآمد آنها، کف حداقلی بودجه موردنیاز برای خرید آپارتمان در تهران و مبالغی که میتوانند در ماه پس انداز کنند، ۱۶۶ سال طول میکشد. در واقع، شاغلان نسل Z، که در گروه سنی ۲۵ تا ۲۶ سال، به عنوان تازه واردهای بازار میتوان از آنها یاد کرد، «در بهترین حالت»، با پس انداز ماهانه یک میلیون تومانی، ۱۶۶ سال باید برای صاحب خانه شدن «معطل» بمانند. این برآورد با فرض ثابت بودن درآمد و قیمت مسکن (وضعیت فعلی)، صورت گرفته است. نتایج بررسیهای به عمل آمده از سوی «دنیایاقتصاد» در جریان تحقیق میدانی از یک جامعه آماری ۱۰۰ نفری از کارکنان یک سازمان که در گروه شاغلان نسل Z قرار دارند نشان میدهد که این افراد دیگر حتی در فکر خانه دار شدن هم نیستند. آنها میگویند: فکر خانه دار شدن نمیکنیم؛ مگر آنکه معجزه شود.
جهش قیمت مسکن و افت قدرت خرید در شرایطی طول دوره انتظار برای خانه دار شدن برای همه گروههای خانه اولی را در دوره جهش به دو برابر دوره قبل از جهش قیمت مسکن افزایش داده است که معطلی خانه اولیهای جدید برای خانه دار شدن در یک بررسی میدانی بیش از ۱.۵ قرن، معادل ۱۶۶ سال (با فرض ثبات شرایط فعلی در سالهای بعد) برآورد میشود.
با لحاظ متوسط کل درآمد یکسال خانوارها و میانگین قیمت مسکن در شهر تهران، دوره انتظار برای خرید مسکن با اتکا به کل درآمد خانوار، قبل از دوره جهش یعنی قبل از سال ۹۶ برابر با ۷ سال بود. یعنی یک خانه اولی در نیمه اول دهه ۹۰ یا قبل از سال ۹۶، به طور متوسط با پس انداز کل درآمد ۷ سال خود میتوانست اقدام به خرید یک واحد مسکونی معمولی کند. این میزان بعد از دوره جهش قیمت مسکن، هم اکنون دو برابر شده است؛ یعنی به طور متوسط خانه اولیها براساس سطح متوسط درآمد و میانگین قیمت واحدهای مسکونی (برمبنای آمارهای رسمی سال ۱۴۰۱) باید ۱۴ سال کل درآمد خود را پس انداز کنند تا بتوانند خانه دار شوند. اما این شاخص که از آن به عنوان شاخص انتظار یا طول دوره انتظار برای خرید مسکن یاد میشود معیار دقیقی برای طول دوره دسترسی خانوارها به مسکن نیست. چرا که خانوار به دلیل نیاز به تامین سایر هزینههای خود اساسا امکان پس انداز همه درآمد یکسال خود را ندارد؛ بنابراین شاخص دیگری به نام شاخص دسترسی به مسکن وجود دارد که در دوره قبل از جهش به مدت زمان انتظار خانه اولیها برای دسترسی به مسکن یا خرید خانه با اتکا به یکسوم درآمد خود گفته میشد. هم اکنون و بعد از دوره جهش قیمت مسکن، شاخص دسترسی به مسکن را میتوان به مدت زمان مورد انتظار برای خرید خانه از سوی خانه اولیها با پس انداز ۲۰ درصد از درآمد آنها در سال، تعبیر کرد. بر این اساس و با درنظر گرفتن متوسط درآمد سالانه خانوارها و میانگین قیمت مسکن شهر تهران که در آخرین دادههای رسمی منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران اعلام شد، طول دوره دسترسی خانه اولیها به مسکن، هم اکنون به ۷۰ سال رسیده است. این میزان با احتساب پس انداز کل درآمد نیز ۳۵ سال برآورد میشود. این مدت زمان انتظار ۷۰ ساله برای دسترسی به مسکن برای یک خانه ۵۰ مترمربعی با متوسط قیمت مسکن در تهران براساس آمار رسمی ۱۴۰۱، برآورد شده است. براساس دادههای مرکز آمار متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۱ (آخرین آمار رسمی)، حول و حوش ۱۴۱ میلیون تومان بوده است؛ همچنین میانگین قیمت مسکن شهر تهران در سال ۱۴۰۱ نیز حول و حوش ۴۰ میلیون تومان بوده است؛ بنابراین یک خانه اولی برای دسترسی به یک واحد مسکونی ملکی با مساحت ۵۰ مترمربع با سطح فعلی قیمتها باید زمانی حول و حوش ۷۰ سال منتظر بماند. در چنین شرایطی، اما «دنیایاقتصاد»، وضعیت دسترسی شاغلان نسل Z یعنی شغل اولیهای متولد دهه ۷۰ و افرادی که در بازه زمانی ۲۵ تا ۲۶ سال قرار دارند را بررسی کرده است. با توجه به اینکه بخش زیادی از این نسل، در شهر تهران به تازگی وارد بازار مسکن شده و مستاجر هستند، طبیعتا هزینههای زندگی آنها با سایر خانه اولیها متفاوت است. «دنیایاقتصاد» برای پاسخ به دو سوال در این باره اقدام به بررسی میدانی در یک سازمان با تعداد ۳۰۰ نفر نیروی انسانی که حدود ۱۰۰ نفر یعنی یکسوم آنها در بازه سنی مربوط به شاغلان نسل Z قرار دارند، کرده است.
سوال اول این است که شاغلان نسل Z که در واقع جدیدترین نسل خانه اولیها هستند، برای خرید خانه چقدر معطل میمانند یا طول دوره دسترسی آنها به مسکن ملکی چند سال است؟ و همچنین (سوال دوم)، این گروه تازه وارد به بازارکار درباره خانه دار شدن چه فکری میکنند؟
نتایج این تحقیق میدانی نشان میدهد، متوسط درآمد ماهانه شاغلان نسل Z در سازمان مورد بررسی، بین ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان تا ۱۲ میلیون تومان است. این افراد که درآمد ماهانه آنها از حداقل درآمد نیروهای کار که در سال جاری حول و حوش ۸ میلیون تومان است اندکی بالاتر است، به طور متوسط ۷ تا ۷.۵ میلیون تومان از این درآمد را صرف اجاره بهای ماهانه مسکنی که در آن ساکن هستند، میکنند. حول و حوش ۴.۵ میلیون تومان دیگر را نیز صرف سایر هزینههای زندگی خود از خوراک، پوشاک، درمان و ... میکنند. این برآورد درآمد و هزینه در این سازمان، به نوعی، وضعیت درآمد و هزینههای زندگی شاغلان نسل Z در سازمانهایی را نمایندگی میکند که درآمد آنها اگرچه بالاتر از کف حقوق نیروهای کار است، اما فاصله چندانی هم با کف حقوق ندارد. در حالی که عمده این افراد به «دنیایاقتصاد» اظهار کردند با توجه به سطوح فعلی اجاره بهای مسکن و سایر هزینه ها، اساسا امکان پس انداز ماهانه ندارند، اما اقلیتی از آنها اظهار کردند که در بهترین حالت، ماهانه میتوانند یک میلیون تومان از حقوق خود را پس انداز کنند. «دنیایاقتصاد» با توجه به سطح فعلی قیمت مسکن و متوسط درآمد سالانه این خانه اولیها و همچنین امکان پس انداز یک میلیون تومان در ماه برای آنها برآورد کرده است (با لحاظ شرایط فعلی) نسل جدید خانه اولیها برای خانه دار شدن باید ۱۶۶ سال معطل بماند.
در این تحقیق میدانی همچنین این سوال مطرح شد که با توجه به وضعیت فعلی بازار مسکن و سطح درآمد، آیا اساسا این نسل تازه وارد به بازار کار امیدی هم به خانه دار شدن دارد؟
چهار گروه پاسخ از اظهارات این جامعه آماری حدود ۱۰۰ نفری، استخراج شد. گروهی از پرسش شوندهها اظهار کردند که ما اصلا به مسکن و خانه دار شدن فکر نمیکنیم و، چون فکر نمیکنیم اصلا به ازدواج و فرزند آوری هم فکر نمیکنیم (نمی توانیم فکر کنیم).
گروهی دیگر اعلام کردند که حتی دوستان ما که شرایط مشابهی به لحاظ حقوق و درآمد دارند و حتی به لحاظ سنی بزرگتر از ما هستند (حول و حوش ۳۰ سال و بالاتر هستند)، نیز سبک زندگی کاملا متفاوت از افراد ۳۰ سال به بالایی که در دهه ۸۰ ایران زندگی میکردند، دارند. در واقع سبک زندگی آنها سبک زندگی بزرگسالی نیست و تعداد زیادی از آنها وارد دوره تجرد قطعی شده اند و به خانه دار شدن هم فکر نمیکنند. چون اساسا امکان خانه دار شدن با سطوح فعلی درآمد و قیمت مسکن ندارند. گروه دیگری به «دنیایاقتصاد» اعلام کردند که فقط فکر میکنیم اگر معجزهای شود میتوانیم به خانه دار شدن فکر کنیم.
یک گروه دیگر اعلام کردند ما حتی توان خرید یک دوچرخه برای رفت و آمد به محل کار و منزل نداریم؛ چون میبینیم که اساسا شرایط برای خانه دار شدن و مابقی مسائل تا این حد دشوار شده است فکر میکنیم یا باید شرایط اقتصادی کشور متحول شود که بتوانیم خانه دار شویم یا اینکه باید گزینه مهاجرت از کشور را بررسی کرده و مهاجرت کنیم.
منبع: دنیای اقتصاد