به گزارش میمتالز، علی بزرگیامیری عضو هیات علمی دانشکده صنایع دانشگاه تهران در این پنل تخصصی عنوان کرد: بحث تحول دیجیتال و هوش مصنوعی فراتر از یک رشته است، به عبارتی به رشتههای مختلف تعلق میگیرد؛ بنابراین اگر بخواهیم یک پروژه را به سرانجام برسانیم باید در این زمینه از رشتههای مختلف کمک بگیریم. نقشه راه پیادهسازی توسعه کاربردهای هوش مصنوعی با جهتگیری فولاد معدن و صنایع معدنی موضوع بحث من است. پروژه مورد بحث ما یک پروژه ملی است که در پژوهشگاه ارتباطات وزارت ارتباطات رقم خورده و تقریبا اسناد آن در حال تصویب است. فرآیند پیدایش هوش مصنوعی به چه صورتی است؟ تدوین نقشه راه در شرکت به چه صورتی خواهد بود؟
بزرگیامیری در تعریف هوش مصنوعی عنوان کرد: هوش مصنوعی مجموعهای از الگوریتمها و تکنیکهاست که با استفاده از این الگوریتمها و تکنیکها در تلاش هستیم که به ماشین یاد بدهیم که بتواند به جای انسان تصمیم بگیرد یا حتی بهتر از انسان تصمیم بگیرد. این هوشمندسازی برای اهداف سازمانی است که مباحث بهرهوری و پایداری در چندین شاخص آن مطرح است. باید پروژه مدیریت عملکرد، پروژه بهرهوری و پروژه پایداری را در این راستا در نظر گرفت. به تازگی واژه جدید اقتصاد چرخشی نیز مطرح شده که جریان جدیدی را ایجاد کرده است. از نگاه ما تمام این عوامل به چندین شاخص منتهی میشود که این شاخصها باید در سازمان خود را نشان بدهد، از اینرو هر زمان که وارد هر پروژهای میشویم، باید منتهی به عملکرد شود.
وی با اشاره به این موضوع که پروژهای با عنوان برنامهریزی راهبردی هوش مصنوعی ایران انجام شده، گفت: در چشمانداز هوش مصنوعی ایران، مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۱۰ با بهرهگیری از قابلیتهای اخلاقمدار هوش مصنوعی و با تکیه بر توانمندیهای داخلی و متخصصان کارآمد و خلاق باید در بین ۱۰ کشور نخست جهان قرار گیرد. هدف رشد اقتصادی و افزایش رفاه در کشور است. بر اساس این سند ۸۰ درصد از پژوهشهای حوزه هوش مصنوعی، قرار است که در راستای رفع نیاز کشور باشد. هدف دیگر، ایجاد محیط قانونی و اخلاقی است. ۴۵ درصد هوش مصنوعی پذیرش و بهکار گرفته شود. سهم ۱۲ درصدی در جیدیپی (تولید ناخالص داخلی) داشته باشد و سرمایهگذاری ۸ میلیارد دلاری در این حوزه انجام میگیرد. در این سند به ۹ راهبرد اشاره شده است. راهبرد هشتم در شعاع پوشش ما قرار دارد که عبارت از توسعه راهبردهای هوش مصنوعی است. راهبرد هشتم منجر به ایجاد یک پروژه شد که ما چگونه کاربردهای هوش مصنوعی را در سطح دستگاههای دولتی توسعه بدهیم. حال این پرسش مطرح است که حوزههای پرکاربرد هوش مصنوعی چیست؟ در این راستا و در این سند به ۱۰ منظر اشاره شده است که شامل حوزه اقتصاد، حوزه حمل و نقل، حوزه مدیریت شهری، حوزه سلامت، حوزه کاهش اثرات زیست محیطی، حوزه کشاورزی، حوزه مدیریت مسائل اجتماعی، حوزه صنعت معدن و تجارت و حوزههای آموزش انرژی و ارتباطات و فناوری اطلاعات میشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران در ادامه خاطرنشان کرد: برخی سازمانها در راستای هوش مصنوعی، نهادها یا کمیسیون دارند، اما در فضای حاکمیتی تقسیم کار شفاف صورت نگرفته و قرار است که در این فضا تفکیکهایی انجام شود. در حوزه هوش مصنوعی هماهنگی دستگاهها چگونه باید باشد، برای اجرای طرحها ما باید چگونه رفتار کنیم و به عبارتی فرآیندهایی که بایستی طی شود تا اینکه یک دستگاه اگر بخواهد پروژههای هوش مصنوعی را انجام دهد چه مسیری را باید طی کند.
بزرگیامیری درباره هوش مصنوعی در صنایع فولاد و صنایع معدنی عنوان کرد: در تحلیلگری داده میتوان چهار کار انجام دهیم، یا از دادهها برای توصیف استفاده کنیم، برای نمونه توصیف کنیم در زمینه تعمیرات و نگهداری، وضعیت کارخانه نسبت به قبل چگونه بوده است. کارکرد دیگر، بحث تشخیص است که به علت یک مشکل پی ببریم؛ کارکرد دیگر در زمینه پیشبینی است تا بتوانیم تقاضا، خط تولید، قیمت و ... را پیشبینی کنیم. کارکرد دیگر در زمینه تجویز است که قرار است یک مسالهای را مداوا کنیم. اگر بخواهیم کارکردهای هوش مصنوعی را در سازمان شناسایی کنیم، باید چه دادههایی داشته باشیم که بر اساس آن بتوان تحلیل کرد که کجا میتوان توصیف، تشخیص، پیشبینی و تجویز کرد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در شرکتهای داخلی با وجود اینکه داده بسیار است، اما بسیاری از شرکتها دادههای خود را احصا نمیکنند. ما در تلاش هستیم که تصمیمگیری دادهمحور مبتنی بر ماشینهای هوشمند داشته باشیم. برای پیدایش پدیدههای هوش مصنوعی باید چه کرد در این راستا سه دسته گروه فرآیند باید اتفاق بیفتد. فرآیند اول اینکه چگونه بتوانیم طرحها و پروژههای خود را متولد کنیم که همین مرحله خود هفت فرآیند به دنبال دارد. گروه فرآیند دوم بحث اجراست که خود شامل ۶ فرآیند میشود، گروه بعدی نظارت و ارزیابی است که شامل چهار فرآیند است. در سازمان باید بتوانیم مجموعه فرآیندها را شناسنامهدار کنیم.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: در فرآیند اول نخست باید در سازمان نقشه راه ترسیم شود. حرکت بعدی تعیین پروژهها، مرحله بعدی ارزیابی ریسک، مرحله تعیین اهداف سازمان و ... است. در فرآیند دوم که اجراست باید مدلسازی و آزمایش و در نهایت بهرهبرداری و نظارت کرد. نظارت در چهار سطح ملی، دستگاه یا وزارتخانه، در سطح سازمان و در سطح خود پروژه باید انجام گیرد.
بزرگیامیری افزود: ما در تلاش هستیم که به یک مدل هوشمند جمعی در سازمانها برسیم تا سازمانها بتوانند از یک مدل استفاده کنند و از این گیج و گنگی مدلها بیرون بیایند و این وظیفه ماست که به آنها کمک کنیم، البته سازمانها در مراحل مختلف مقدماتی، آزمایشی و اجرایی و تحول قرار دارند که برحسب اینکه در چه مرحلهای قرار دارند باید به آنها کمک کرد برای اینکه مسیر پیدایش، پدیدآوری و اجرا طی شود باید نظام فنی و اجرایی داشته باشیم که این نظام فنی و اجرایی در سطح کشور در حال تدوین است که بهزودی ابلاغ خواهد شد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در دانشگاه تهران مرکز مطالعاتی داریم که به صنعت در فضای هوشمندسازی کمک میکند. دانشپذیر بسیار داریم، اما مشکل آنجاست که مدیران خود را بینیاز از آموزش میدانند.