به گزارش میمتالز، در شرایطی که اقتصاد کشور دچار تحریمهای سنگینی است و به تعبیر مسئولان، با جنگ اقتصادی روبرو هستیم و بعضا برای دریافت مطالبات بلوکه شده از برخی کشورها مانند کره جنوبی ماهها و سالها وقت و انرژی و هزینه صرف میکنیم، خسارتهای ۴ تا ۶ میلیارد دلاری و چه بسا بیشتر در هر سال بابت ایجاد محدودیت فقط در تولید صنعت فولاد نشان دهندهی فقدان سامانه تدبیر برای اتخاذ تصمیمات کلان با کمترین هزینه و لحاظ همه جوانب است.
برای آنکه وضعیت کمی بهتر برایمان روشن شود توجه به برخی آمارها لازم به نظر میرسد؛ بنا بر برآوردها، در حال حاضر ناترازی مصرف و تولید گاز در کشور حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز است که با ادامه این روند و عدم سرمایه گذاریهای لازم، ممکن است این ناترازی تا سال ۱۴۱۰ به ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون مترمکعب در روز هم برسد.
در نظر بگیرید اگر قرار باشد بجای اتخاذ تدابیر اساسی هم در مدیریت مصرف و هم ذخیره سازی گاز طبیعی و همچنین سرمایه گذاری در حفظ و افزایش تولید موجود و توسعه این بخش، هر ساله صنایع با محدودیتهای سنگین روبرو شوند عملا مزیت نسبی تولید به عنوان مثال در بخش فولاد برای کشورمان از بین خواهد رفت. چرا که وجود گاز از جمله علتهای مزیت نسبی تولید فولاد در کشور است و ایجاد محدودیت، این صنعت را به زمین خواهد زد، هم چنان که در یکی دو سال اخیر بجای آنکه از فرصت جنگ روسیه و اوکراین برای توسعه صادرات فولاد استفاده کنیم، با ایجاد محدودیتها بیش از ۴ میلیارد دلار فقط در سال گذشته خسارت دیدیم!
نکته دیگری که میبایست به آن توجه کنیم آنست که صنایع به طور کلی و فولاد به طور خاص سهم اندکی از مصرف کل گاز کشور به ویژه در فصل زمستان دارند. بنا بر آمار رسمی، سهم بخش خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده از مصرف گاز در سال ۱۴۰۰، حدود ۴۷/۴ درصد بوده است. سهم نیروگاهها ۳۱/۷ درصد و سهم کل صنایع عمده ۲۰/۹ درصد بوده که سهم صنایع فولاد ۵/۳ درصد از کل گاز مصرفی کشور بوده است. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، میزان مصرف گاز طبیعی در فصول گرم سال در ســال ۱۳۹۰ حدود ۳۴۰ میلیون مترمکعب در روز اســت و این میزان در فصل سرد سال به ۵۲۵ میلیون مترمکعب در روز رسیده است که نشان از حداکثر اختلاف ۱۸۰ میلیون مترمکعبی دارد.
به دلیل رشد مصرف گاز طبیعی در بخشهای مختلف طی ۱۰ سال اخیر، میزان مصرف در فصول گرم سال ۱۴۰۰ به اندازه میزان مصرف در فصول سرد سال ۱۳۹۰ است و متوسط اختلاف مصرف در سال ۱۴۰۰ نیز برابر به ۲۲۱ میلیون مترمکعب بوده است. این مسئله نشــان میدهد که میزان رشد مصرف در ماههای سرد سال نســبت به ماههای گرم سال افزایش بیشتری داشته است که با توجه به اینکه میزان مصرف گاز طبیعی به عنوان خوراک و ســوخت در صنایع عمده و ... عمده در طول سال روند ثابتی را در بردارد و بخش خانگی و تجاری در فصول عموما سرد سال سهم بیشتری از مصرف دارند، عمده علت آن را باید در مصرف بخش خانگی جستجو کرد.
بر همین اساس، با شروع فصل سرد، میزان مصرف در بخش خانگی و تجاری در سردترین ماه ۷/۶ برابر گرمترین ماه سال میشود که ســهم بخش خانگی و تجاری را از ۱۰ به ۴۹ درصد میرســاند؛ بنابراین اختلاف کل مصرف در ســردترین با گرمترین ماه سال به صورت متوســط به بیش از ۲۲۰ میلیــون مترمکعب در روز میرسد؛ بنابراین پر واضح است که سیاستهای دولت برای جبران ناترازی در بخش گاز در کوتاه مدت و بلندمدت میبایست معطوف به مدیریت مصرف در بخشهای خانگی و تجاری باشد که در این زمینه فرهنگ سازی، آموزش و مقررات مالی برای کنترل مشترکان پرمصرف باشد و همزمان برنامههایی برای توسعه سرمایهگذاریها در تولید و توسعه گاز برنامه ریزی و اجرایی شود. ایجاد محدودیت انرژی برای صنایع در تابستان و زمستان نه تنها مشکل ناترازی را به طور اساسی حل نمیکند بلکه با افزایش سالانه این ناترازی، علیرغم کاهش مصرف صنایع، در سالهای بعد این مساله بغرنجتر خواهد شد. در واقع ما با محدودیت برای صنایع هم مشکل ناترازی را رفع نخواهیم کرد و هم با زمین زدن صنایع، باعث کندی و توقف رشد اقتصادی در شرایط تحریمی کشور خواهیم شد.