به گزارش میمتالز، با این حال، به گزارش تارنمای Pv-magazine، کشمکشهای نظامی در اوکراین باعث ارزیابی مجدد این دیدگاه شده و معضلات مرتبط با وابستگی به واردات سوختهای فسیلی در زمینه تامین پایدار انرژی به بحث اصلی در مجامع انرژی اروپا تبدیل شده است. قبل از مناقشه روسیه و اوکراین، سرمایهگذاری در منابع انرژی تجدیدپذیر و توسعه زیرساختهای انرژی سبز با تردید همراه بود و بهعنوان جایگزینی گرانقیمت و غیرقابل اعتماد در نظر گرفته میشد، ولی جنگ اوکراین کلیه معادلات انرژی را دستخوش تغییر کرد. انرژیهای تجدیدپذیر اکنون بهطور فزایندهای بهعنوان راهحلی مطمئن برای تنوع بخشیدن به واردات انرژی، کاهش وابستگی به منابع بالقوه ناپایدار و افزایش حاکمیت انرژی در نظر گرفته میشوند. بهعبارت سادهتر، جنگ اوکراین بهعنوان یک کاتالیزور عمل کرده و باعث بازنگری در چشمانداز بلندمدت انرژی شده است. شناخت خطرات مرتبط با وابستگی به واردات سوختهای فسیلی و در پاسخ، قرار دادن انرژیهای تجدیدپذیر بهعنوان جایگزین قابل اعتمادتر و مستقل، هدف اصلی متخصصان انرژی در قاره سبز است.
این تقلای اروپا، منعکسکننده روند جهانی گستردهتری است که در آن رویدادهای ژئوپلیتیک نهتنها بر سیاستهای انرژی، بلکه بر گفتمان و ادبیات پیرامون آنها تاثیر میگذارد. نتیجه یک مطالعه که توسط گروهی از محققان دانشگاه فرایبورگ و دانشگاه مونستر آلمان انجام شده، نشانگر افزایش خارق العاده تقاضا برای انرژیهای تجدیدپذیر است که با آغاز جنگ در اوکراین اوج گرفت. این تحقیق حاکی از آن است که این جنگ میتواند نمایانگر مرحلهای منحصربهفرد در تاریخ انرژیهای پاک و همچنین در گفتمان سیاسی پیرامون آن باشد. تیلو ویرتز، نویسنده این تحقیق، به مجله Pv گفت: «به نظر من، آلمان هیچگاه به دوره گاز طبیعی ارزان باز نخواهد گشت؛ بنابراین این کشور در حال ایجاد ظرفیتهای بزرگ برای واردات گاز طبیعی مایع (LNG) است و این به ثابتماندن قیمتهای انرژی کمک میکند.» ویرتز اذعان کرد که ممکن است بحرانهای جهانی بیشتری در آینده رخ دهد.
تیلو ویرتز معتقد است که واردات LNG، گرانتر از واردات گاز از طریق خط لوله از روسیه است و با تعهدات سیاسی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای در تضاد خواهد بود. در عین حال او گفت: «در سالهای آتی هزینه تولید انرژیهای تجدیدپذیر، به ویژه در سطح بینالمللی سیر نزولی خواهد داشت؛ کمااینکه در حال حاضر نیز بهای تولید انرژیهای پاک، قابل مقایسه با ۱۰سال پیش نیست.» به گفته ویرتز، تجربه بحران اوکراین، شکنندگی ناشی از وابستگی به واردات سوخت فسیلی بهویژه در آلمان را بهخوبی مشخص کرد. این حساسیتها جدید نیستند، اما تا حد زیادی در گفتمان انرژی آلمان در دهههای گذشته غایب بوده اند.
او گفت: «قبل از جنگ علیه اوکراین و بحران انرژی متعاقب آن، بسیاری انرژیهای تجدیدپذیر را گران و غیرقابل اعتماد میدانستند.» سوختهای فسیلی، در مقابل، از نظر زیست محیطی مشکل ساز، اما از نظر اقتصادی قویتر تلقی میشدند. این تصویر بهآرامی در حال وارونه شدن است: انرژیهای تجدیدپذیر اکنون بهعنوان راهی برای تنوع بخشیدن به واردات، کاهش وابستگی و تقویت حاکمیت انرژی ارائه میشوند. این دیدگاه همچنین با کاهش هزینههای تولید انرژیهای تجدیدپذیر، به ویژه در مورد پنلهای فتوولتائیک و چشم انداز افزایش سریع اقتصاد جهانی هیدروژن پشتیبانی میشود. ویرتز افزود: «در حال ورود به زمانهای هستیم که انرژیهای تجدیدپذیر نهتنها دوستدار محیطزیست، بلکه از نظر اقتصادی و سیاسی قابل اعتمادتر دیده میشوند. از سوی دیگر، سوختهای فسیلی به طور فزایندهای به عنوان خطر بالقوه ژئوپلیتیک در نظر گرفته میشوند.»
ویرتز و گروهش در مقاله «چرخشی به ژئوپلیتیک: تغییرات در گفتمان انتقال انرژی آلمان در پرتو جنگ روسیه علیه اوکراین» که در نشریه Energy Research & Social Science منتشر شد، مقالات روزنامه ها، توییت ها، برنامههای گفتگو و سخنرانیهای پارلمانی منتشرشده را تحلیل کرده و دریافتند که ادبیات امنیت انرژی در آلمان، در حال تجربه نوعی چرخش ژئوپلیتیک موسوم به Energiewende است.
Energiewende به ابتکار بلندپروازانه آلمان با هدف گذار از منابع انرژی متعارف و مبتنی بر سوخت فسیلی به منابع انرژی تجدیدپذیر و پایدار اشاره دارد. هدف Energiewende، دستیابی به سیستم انرژی سازگارتر با محیطزیست، مقرونبهصرفهتر و اجتماعیتر است و جنبههای کلیدی آن عبارتند از:
۱. گسترش قابلتوجه استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر مانند باد، خورشید و زیستتوده برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و انرژی هستهای؛
۲. افزایش بهرهوری انرژی در بخشهای مختلف از جمله صنعت، حملونقل و ساختمانها برای بهینهسازی مصرف انرژی؛
۳. تشویق یک مدل تولید انرژی غیرمتمرکزتر، با تمرکز بر انرژیهای تجدیدپذیر تولیدشده در مقیاس کوچکتر؛
۴. ارتقا و نوسازی شبکه برق برای تطبیق با منابع انرژی تجدیدپذیر و بهبود کارآیی کلی؛
۵. کاهش اتکا به انرژی هستهای و حذف تدریجی تولید انرژی هستهای. تلاشهای آلمان در پیگیری Energiewende، بر بحثها و سیاستهای مربوط به انرژیهای تجدیدپذیر و پایداری در سطح جهانی تاثیر گذاشته و این بهعنوان الگویی برای سایر کشورهای علاقهمند به انتقال به سیستمهای انرژی پایدارتر در نظر گرفته میشود.
محققان چهار تغییر گفتمانی را در بحثهای سیاسی در آلمان شناسایی کردند. مورد اول به این سوال مربوط میشود که آیا واردات گاز از روسیه باعث کندی سرعت دوره گذار به انرژیهای تجدیدپذیر خواهد شد یا اینکه این موضوع، روند خداحافظی با سوختهای فسیلی را طولانیتر خواهد کرد. تغییر دوم در مورد تبیین یک «ضرورت اخلاقی جدید» برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی است. تغییر سوم در مورد امکان استفاده از منابع انرژی متعارف بهعنوان فناوریهای ارتباطی است. تغییر چهارم هم بحث انتقال انرژی را از نظر امنیت، آزادی و چارچوب حاکمیت، مطرح میکند.
محققان توضیح دادند: «تغییرات گفتمانی که شناسایی کردیم برای درک آینده سیاسی Energiewende و سیاست انرژی آلمان به طور گستردهتر اهمیت حیاتی دارد. در زمان نگارش این مقاله، جنگ در دومین سال خود ادامه دارد. منطقی است که فرض کنیم عقلانیت ژئوپلیتیک جدید و خطوط استدلال مشخصشده، انتقال انرژی در آلمان را در آینده قابل پیشبینی شکل خواهد داد و باعث تغییر مواضع ایدئولوژیک تثبیتشده خواهد شد.» محققان انتظار دارند که همه احزاب سیاسی در موضع خود نسبت به Enegiewende تجدیدنظر کرده و تاکید کنند که در صورت تغییر شرایط، گفتمانها باید بهسرعت تغییر کنند. آنها همچنین معتقدند: «تحلیل گفتمان نهتنها برای درک اینکه چگونه دیدگاههای خاص در طول زمان غالب میشوند، بلکه برای شناسایی و تفسیر تغییرات در دیدگاهها در طول دوره بحران مفید است.»
دو سال پس از آغاز جنگ ویرانگر روسیه علیه اوکراین، چشمانداز سیاست انرژی آلمان و بیشتر کشورهای اروپایی بهشدت تغییر کرده و آنها تا حد زیادی وابستگی خود را به سوختهای فسیلی روسیه کاهش داده یا حتی به طور کامل قطع کرده و واردات انرژی از سایر تامینکنندگان را در دستو کار خود قرار دادهاند. آلمان به دلیل وابستگی زیاد به روسیه، بهویژه برای گاز طبیعی، برای ایجاد زیرساختهای جدید واردات گاز و تنوع بخشیدن به منابع خود برای اطمینان از دریافت انرژی کافی بهمنظور جلوگیری از رکود عمیق، تحت فشار خاصی قرار گرفته است.
با شروع فعالیت اولین پایانههای جدید واردات گاز طبیعی مایع (LNG) در اواخر سال ۲۰۲۲ و پر شدن مخازن ملی گاز بسیار بالاتر از سطح هدف در فوریه ۲۰۲۳، دولت و بسیاری از ناظران انرژی اطمینان دارند که بحران خاصی آنها را تهدید نمیکند؛ اگرچه هنوز عدمقطعیتهای زیادی در مورد تامین سوخت زمستانی در صورت کاهش بیش از حد دما وجود دارد.
منبع: دنیای اقتصاد