به گزارش میمتالز، حمید نظری، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم زمین سازمان زمینشناسی با اشاره به انتظارات، اهداف و مأموریت یک سازمان زمینشناسی مدرن، گفت: نیازها و خواستههای یک سازمان زمینشناسی را میتوان بهعنوان بایدها و خواستهای اساسی که مأموریت، عملیات و اهداف آن را هدایت میکنند، تعریف کرد که دربرگیرنده رویکردهای گوناگونی است که به وظایف سازمان، ذینفعان، منابع و اهداف آن پیوند میخورد:
۱. دانش و تخصص علمی: یک سازمان زمینشناسی نیاز به دسترسی به دانش، تخصص و روشهای علمی بهروز دارد تا وظایف اصلی خود را به طور مؤثر انجام دهد. این شامل تخصص در زمینههایی مانند زمینشناسی، ژئوفیزیک، هیدرولوژی، سنجش از دور و علوم محیطی و همچنین مهارت در تجزیه و تحلیل دادهها، مدلسازی و روشهای تفسیر است.
۲. ارزیابی و مدیریت منابع: محور اصلی مأموریت یک سازمان زمینشناسی، نیاز به ارزیابی، مدیریت و استفاده پایدار از منابع زمینشناسی مانند مواد معدنی، ذخایر انرژی، آب و زمین است. این شامل انجام بررسیها، نقشهبرداری و فعالیتهای اکتشافی برای شناسایی پتانسیل منابع، ارزیابی ذخایر و اطلاعرسانی استراتژیهای مدیریت منابع است.
۳. ارزیابی و کاهش خطر: سازمانهای زمینشناسی نقش مهمی در ارزیابی و کاهش خطرات و خطرات زمینشناسی مانند زمینلرزه، رانش زمین، فورانهای آتشفشانی و سونامی ایفا میکنند. این امر مستلزم توانایی نظارت و تجزیه و تحلیل فرآیندهای زمینشناسی، توسعه سیستمهای هشدار اولیه و اجرای اقداماتی برای کاهش آسیبپذیری و افزایش انعطافپذیری در برابر بلایای طبیعی است.
۴. حفاظت از محیط زیست: با توجه به رابطه نزدیک بین زمینشناسی و محیط زیست، سازمانهای زمینشناسی مسوولیت حفاظت و حفاظت از اکوسیستمهای طبیعی، تنوع زیستی و سایتهای میراث زمینشناسی را دارند. این شامل ارزیابی اثرات زیست محیطی، نظارت بر سطوح آلودگی و توسعه استراتژی برای اصلاح و حفاظت از محیط زیست است.
۵. برنامهریزی و توسعه زیرساختها: بررسیها و ارزیابیهای زمینشناسی برای برنامهریزی و توسعه زیرساختها از جمله طراحی و ساخت راهها، پلها، سدها و ساختمانها ضروری است. سازمانهای زمینشناسی اطلاعات ارزشمندی را در تخصصهای زمینشناسی مهندسی و ژئوتکنیک فراهم میکنند تا اطمینان حاصل شود که پروژههای زیربنایی برای مقاومت در برابر چالشهای زمینشناختی و به حداقل رساندن خطرات طبیعی برای ایمنی جانی و اموال عمومی ساخته شدهاند.
۶. آموزش عمومی و اطلاعرسانی: سازمانهای زمینشناسی در آموزش عموم، سیاستگذاران و ذینفعان در مورد فرآیندها، مخاطرات و منابع زمین شناسی نقش دارند. این شامل انتشار اطلاعات از طریق نشریات، کارگاهها، سمینارها و کمپینهای آگاهی عمومی برای ارتقای درک، دانش و تصمیمگیری آگاهانه مرتبط با زمینشناسی و پیامدهای اجتماعی آن است.
۷. همکاری و مشارکت: همکاری و مشارکت با سازمانهای دولتی، دانشگاهها، صنعت و سازمانها و بنیادهای بینالمللی برای موفقیت سازمانهای زمینشناسی ضروری است. با تقویت همکاری، به اشتراکگذاری تخصصها و استفاده از منابع، سازمانها میتوانند ظرفیت خود را برای رسیدگی به چالشهای پیچیده زمینشناسی، دستیابی به اهداف مشترک و به حداکثر رساندن تأثیر آنها افزایش دهند.
وی ادامه داد: در کشوری مانند ایران با برخورداری از منابع زمینشناسی قابل توجه و در مواجهه با چالشهای گوناگون در مسیر توسعه، یک سازمان زمین شناسی میتواند انتظارات و ماموریتهای متعددی با هدف کمک به تابآوری ملی و توسعه پایدار داشته باشد. برخی از انتظارات و ماموریتهای کلیدی برای سازمان زمینشناسی در ایران میتواند شامل سر تیترهایی، چون «مدیریت منابع»، «ارزیابی و کاهش خطرات زمینشناختی»، «توسعه زیرساخت»، «حفاظت و مدیریت محیط زیست»، «پژوهش» و «نوآوری علمی» باشد. از این نگاه، انتظار و مأموریت یک سازمان حاکمیتی همچون سازمان زمینشناسی در ایران، بهرهبرداری از ثروت زمینشناسی کشور برای توسعه پایدار و در عین حال رسیدگی به چالشهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است.
نظری با تاکید بر اینکه سازمان با انجام این ماموریتها میتواند نقشی حیاتی در ارتقای تابآوری ملی و ارتقای رفاه جامعه ایران ایفا کند، اظهار کرد: به طور کلی، نیازها و خواستههای یک سازمان زمینشناسی پیرامون محور پیشرفت دانش علمی، مدیریت منابع زمینشناسی، کاهش خطرات، حفاظت از محیطزیست، حمایت از توسعه زیرساختها، آموزش مردم و تقویت همکاری است. با پرداختن به این نیازها و خواستها، سازمانهای زمینشناسی میتوانند ماموریت خود را انجام دهند و به توسعه پایدار، تابآوری و رفاه عمومی کمک کنند.
رئیس کرسی یونسکو در مخاطرات زمینشناختی، ساحلی اضافه کرد: در مقابل، مهمترین چالش سازمانهای زمینشناسی جهان سوم و در بزرگ مقیاس کشورهای در حال توسعه که با سیستمهای اداری با تمایلات تمامیتخواهی و پیشرفت سریع فناوری در جهان آزاد مواجه هستند، در دو عامل «دسترسی به منابع و خودمختاری» و «شکاف فناوری و نوآوری» خلاصه میشود. کاهش عملکرد و اهداف سازمانهای زمینشناسی مدرن در چنین شرایطی میتواند عمیق باشد:
از دست دادن استعداد و تخصص: متخصصان با استعداد ممکن است به دلیل ناامیدی از دخالتهای سیاسی یا فرصتهای محدود برای رشد حرفهای سازمان را ترک کنند یا به حاشیه بروند. این از دست دادن تخصص میتواند توانایی سازمان را برای انجام تحقیقات با کیفیت بالا، ارائه ارزیابیهای دقیق یا توسعه استراتژیهای مؤثر برای مدیریت منابع تضعیف کند.
نوآوری و خلاقیت سرکوب شده: ترس از تلافی یا عدم حمایت از تفکر مستقل میتواند نوآوری و خلاقیت را در سازمانهای زمینشناسی خفه کند. حرفهایها ممکن است تمایلی به پیشنهاد ایدهها یا رویکردهای جدید نداشته باشند که منجر به رکود و از دست رفتن فرصتها برای پیشرفت فناوری یا اکتشافات علمی میشود.
کاهش اعتماد و اعتبار: حمایت سیاسی در تصمیمگیریهای استخدامی میتواند اعتماد و اطمینان به یکپارچگی و بیطرفی سازمان زمینشناسی را از بین ببرد. ذینفعان، از جمله سازمانهای دولتی، سرمایهگذاران بخش خصوصی و مردم، ممکن است سازمان را مغرضانه یا سیاسی تلقی کنند و اعتبار آن را بهعنوان منبع قابل اعتماد اطلاعات و تحلیل علمی تضعیف کند. این از دست دادن اعتماد میتواند پیامدهای جدی برای توانایی سازمان برای جذب بودجه، مشارکت ایمن و تأثیرگذاری بر تصمیمات خط مشی ضروری برای پیشبرد توسعه اقتصادی داشته باشد. بدون تخصص مستقل و بیطرف، ارزیابیها و توصیههای سازمان ممکن است مغرضانه یا غیرقابل اعتماد تلقی شوند و تأثیر و نفوذ آنها را کاهش دهند.
مدیریت ناکارآمد منابع: تخصیص منابع بر اساس ملاحظات سیاسی به جای نیازهای حرفهای میتواند منجر به ناکارآمدی و سوء مدیریت در سازمانهای زمینشناسی شود. پروژههای حیاتی ممکن است کم بودجه شده یا به تعویق بیفتند، در حالی که منابع ممکن است برای ابتکارات با انگیزه سیاسی با ارزش علمی یا اقتصادی محدود تلف شوند.
وی خاطرنشان کرد: همچنین استخدام گزینشی کارکنان در یک سازمان زمینشناسی بر اساس معیارهای غیرحرفهای و غیرعلمی مانند وابستگیها و توصیههای سیاسی میتواند اثرات مخرب متعددی بر توانایی سازمان در انجام ماموریت خود در کمک به توسعه اقتصادی کشور داشته باشد:
تضعیف تخصص و شایستگی: زمانی که تصمیمات استخدام بر اساس وابستگیهای سیاسی و نه صلاحیتها و تخصصهای حرفهای اتخاذ میشود، سازمان در معرض خطر آوردن افرادی است که فاقد مهارتها و دانش لازم برای ایفای مؤثر نقشهای خود هستند. این میتواند منجر به نیروی انسانی شود که برای انجام وظایف حیاتی مانند بررسیهای زمینشناسی، ارزیابی منابع و تجزیه و تحلیل ریسک، مجهز نیست و در نهایت مانع از توانایی سازمان برای مشارکت معنادار در توسعه اقتصادی میشود.
کاهش نوآوری و بهرهوری: استخدام انتخابی بر اساس توصیههای سیاسی میتواند فرهنگ انطباق و متوسط را در سازمان ایجاد کند، جایی که کارکنان بیشتر بر جلب رضایت حامیان سیاسی تمرکز دارند تا نوآوری و دستیابی به برتری در کارشان. این میتواند خلاقیت را سرکوب کرده، پذیرش فناوریها و روشهای جدید را محدود کند و بهرهوری کلی را کاهش دهد و در نهایت مانع از ظرفیت سازمان برای ایجاد بینشها و راهحلهای ارزشمند برای رشد اقتصادی شود.
ترویج فساد و سوء مدیریت: شیوههای انتخابی استخدامی بر اساس گرایشهای سیاسی میتواند فرصتهایی را برای فساد و سوء مدیریت در سازمان ایجاد کند. کارمندانی که از طریق حمایت سیاسی منصوب میشوند، ممکن است منافع شخصی یا سیاسی را بر مأموریت سازمان اولویت دهند که منجر به ناکارآمدی، طرفداری و سوء استفاده از منابع شود. این میتواند منجر به هدر رفت وجوه مالیات دهندگان، به خطر افتادن نتایج پروژه و از دست رفتن فرصتها برای پیشرفت اقتصادی شود.
محدود کردن همکاری و مشارکت: نیروی کاری که عمدتاً از طریق توصیههای سیاسی استخدام میشود، ممکن است فاقد ارتباطات، تخصص و اعتبار لازم برای تقویت همکاری و مشارکت با سایر سهامداران درگیر در طرحهای توسعه اقتصادی باشد. این میتواند توانایی سازمان را برای استفاده از منابع خارجی، دسترسی به بازارهای جدید و مشارکت در ابتکارات استراتژیک که نیاز به همکاری بین رشتهای و اقدام جمعی دارد، مختل کند.
نظری تاکید کرد: استخدام گزینشی کارکنان در یک سازمان تخصصی و «حاکمیتی» همچون سازمان زمینشناسی بر اساس معیارهای غیرحرفهای و غیرعلمی، بهویژه گرایشهای سیاسی میتواند اثرات ویرانگر قابلتوجهی بر ظرفیت سازمان برای انجام مأموریت خود در حمایت از توسعه اقتصادی در دیدهبانی راهبردی از منافع ملی کشور داشته باشد. این شیوهها با تضعیف تخصص، نوآوری، اعتماد و همکاری، در نهایت توانایی سازمان را برای ایجاد بینشهای ارزشمند، اطلاعرسانی در تصمیمگیری و کمک به رشد اقتصادی پایدار تضعیف میکنند. تحمیل سیستمهای اداری تمامیت خواه میتواند کارشناسان حرفهای و متفکر را از طریق کنترل، مداخله سیاسی، فرصتهای محدود و محدودیت منابع به کارکنانی بیانگیزه و پیرو تبدیل کند. این تحول عملکرد و اهداف سازمانهای زمینشناسی مدرن را از طریق فرسایش استعدادها، سرکوب نوآوری، تضعیف اعتبار و ترویج ناکارآمدی تضعیف میکند.
رئیس کرسی یونسکو در مخاطرات زمینشناختی ساحلی، ادامه داد: مهمترین تفاوت یک سازمان زمینشناسی مدرن در یک کشور توسعهیافته و سازمان زمینشناسی در کشورهای در حال توسعه از جهان سوم همچون سازمان زمینشناسی ایران در اولویتهای وظیفه، انتظارات، ماموریتها و روشهای مدیریتی آنها است که تحت تأثیر عواملی مانند سیستمهای حاکمیتی، در دسترس بودن منابع، زیرساختهای فناورانه و اجتماعی است:
کشورهای توسعه یافته اغلب بررسیهای جامع زمینشناسی، تحقیقات و مدیریت منابع را برای حمایت از توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست و کاهش خطر در اولویت قرار میدهند. در مقابل، با توجه به اتکای کشور به ذخایر غنی معدنی و هیدروکربنی برای رشد اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی، سازمان زمینشناسی ایران ممکن است با اولویتهای فوریتری مرتبط با استخراج منابع، امنیت انرژی و توسعه زیرساختها مواجه شود.
سازمانهای زمینشناسی در کشورهای توسعهیافته معمولاً مأموریتهای گستردهتری بر تحقیقات علمی، حفاظت از محیط زیست و آموزش عمومی دارند. آنها ممکن است بر پایداری طولانی مدت، حفاظت از تنوع زیستی و سازگاری با تغییرات آب و هوایی تأکید کنند. مأموریت سازمان زمینشناسی ایران ممکن است بیشتر به سمت دستیابی به اهداف کوتاه مدت اقتصادی و استراتژیک مانند به حداکثر رساندن استخراج منابع، ارتقای رشد صنعتی و حمایت از توسعه زیرساختها برای افزایش تابآوری و امنیت ملی باشد.
در کشورهای توسعهیافته، سازمانهای زمین شناسی اغلب با سطح بالایی از استقلال، استقلال حرفهای و شفافیت فعالیت میکنند. فرآیندهای تصمیم گیری معمولاً بر اساس شواهد علمی، بررسی همتایان و مشاوره با سهامداران است. مدیریت سازمان زمینشناسی ایران ممکن است تحت تأثیر ملاحظات سیاسی، کنترل متمرکز و بخشنامههای از بالا به پایین باشد. تصمیمگیری ممکن است منافع سیاسی و اقتصادی را بر دقت علمی و مشارکت عمومی در اولویت قرار دهد.
سازمانهای زمینشناسی در کشورهای توسعهیافته به فناوری پیشرفته، تجزیه و تحلیل دادهها و ابزارهای مدلسازی برای انجام بررسیهای پیچیده زمینشناسی، سنجش از دور و پایش محیطی دسترسی دارند. سازمان زمینشناسی ایران ممکن است به دلیل تحریمها، همکاریهای بینالمللی محدود و چالشهای تخصیص منابع با محدودیتهایی در زیرساختهای فناوری، در دسترس بودن دادهها و ظرفیت تحقیقاتی مواجه شود.
سازمانهای زمینشناسی در کشورهای توسعهیافته اغلب درگیر همکاریهای گسترده بینالمللی، تبادل دانش و ابتکارات ظرفیتسازی با سایر کشورها، مؤسسات پژوهشی و سازمانهای بینالمللی هستند. سازمان زمینشناسی ایران ممکن است به دلیل تنشهای ژئوپلیتیکی، تحریمها و محدودیتهای سیاسی فرصتهای محدودی برای همکاری بینالمللی داشته باشد. این میتواند بر دسترسی به تخصص، بودجه و نوآوریهای فناورانه تأثیر بگذارد.
وی یادآور شد: در مجموع، در حالی که هر دو سازمان زمینشناسی چه در کشورهای پیشرو و چه در کشوری در حال توسعه همچون ایران هدف مشترکی از پیشرفت دانش زمینشناسی و پشتیبانی از نیازهای اجتماعی دارند، تفاوتها در اولویتها، وظیفه، انتظارات، مأموریتها و روشهای مدیریتی آنها منعکس کننده زمینههای اجتماعی-اقتصادی، سیاسی و فناوری گستردهتری است که در آن فعالیت میکنند.