به گزارش میمتالز، در سال ۹۸، اما با توجه به شرایط بهتر بورس نسبت به دیگر بازارها، خرید و فروش سهام در این بازار اوج گرفت و میانگین روزانه ۲هزار و ۵۸۰ میلیارد تومانی برای فاکتور ارزش معاملات به ثبت رسید. رشد ۳۱۷ درصدی ارزش معاملات در سال ۹۸ نسبت به سال ۹۷ در حالی به ثبت رسید که شاخص کل در این سال رشد ۱۸۷ درصدی و شاخص هموزن نیز رشد ۴۳۷ درصدی را به ثبت رساند. این در حالی بود که دلار در سال ۹۸ فقط ۱۶درصد افزایش قیمتی را تجربه کرد و بورسبازان در قیاس با تورم عمومی جامعه و عملکرد نرخ ارز، یکی از بهترین سالهای خود را تجربه کردند. اما چرا بازار از سال ۹۸ با چنین اقبالی از سوی مردم عادی مواجه شد؟ پاسخ به این سوال را میتوان در جاماندگی بازار سهام نسبت به نرخ ارز در سالهای ۹۶ و ۹۷ جست و جو کرد. دلار در سالهای ۹۶ و ۹۷ به ترتیب رشد ۳۰ و ۱۶۵ درصدی را به ثبت رسانده و بازار سهام متناسب با نرخ ارز رشد نکرده بود. این در حالی بود که در دوسال مذکور، شاخص هم وزن که نشاندهنده اثرگذاری یکسان کلیه نمادهای معاملاتی است و چهره بازار را به نحو مطلوب تری نمایش میدهد، با رشدهای ۱۰ و ۹۱ درصدی همراه شده بود.
بنابراین نگاهی به آمار و ارقام یادشده، مخاطب را به سمت و سوی دریافت این نتیجه رهنمون میسازد که پرتفوی سرمایهگذاران در دو سال ۹۶ و ۹۷ نسبت به نرخ ارز و دیگر بازارها، دچار جاماندگی زایدالوصفی شده و سهام نسبت به دیگر داراییهای موجود، ارزانتر قیمتگذاری شده بود. در چنین شرایطی محتمل بود که دیر یا زود، بازار سهام با استقبال عمومی همراه خواهد شد و جاماندگی قابل توجه خود نسبت به دیگر بازارها را جبران خواهد کرد. همین سناریو نیز رنگ واقعیت به خود گرفت و بورس در سالهای ۹۸ و ۹۹ علاوه بر جبران جاماندگی خود نسبت به سایر بازارها، بازدهی واقعی بیشتری نیز نسبت به دیگر بازارها از خود برجای گذاشت. سال ۹۹، یکی از سالهای تاریخی بورس تهران بود. در این سال شاخص کل در پنجماه نخست، رشد ۳۰۵ درصدی را به ثبت رساند و پس از آن بازار گرفتار ریزش فجیع قیمتها شد. میانگین روزانه ارزش معاملات خرد در سال ۹۹، ۱۳هزار و ۱۲۸ میلیارد تومان بود. ارزش معاملات خرد بازار در سال ۹۹ نسبت به سال ۹۸، رشد ۴۰۸ درصدی و نسبت به سال ۹۷ رشد ۲هزار و ۲۴ درصدی را نشان میداد.
البته رکوردشکنیها فقط محدود به بازدهیها و حجم و ارزش معاملات نبود و همه پارامترهای آماری بازار در سال ۹۹ به سقف تاریخی خود رسیدند. بررسی نسبت قیمت به سود گذشته نگر بازار سهام (P/E TTM) نشان میدهد که این متغیر در اوج خود در سال ۹۹، به ۴۲ واحد رسیده بود؛ این امر به این معناست که فعالان بازار سهام در آن مقطع، سهام را ۴۲ برابر سود ساخته شده در ۱۲ ماه گذشته، ارزشگذاری کرده بودند که بسیار فراتر از میانگین تاریخی این پارامتر است. افت قیمت سهام در سال ۹۹ به کاهش صورت این نسبت و همچنین افزایش سودآوری شرکتها در فصول بعدی به افزایش مخرج این کسر منجر شد و در نهایت این نسبت از قله تاریخی خود فاصله معناداری گرفت و اکنون به حوالی ۵.۹ واحد رسیده است. نسبت قیمت به درآمد یا فروش بازار سهام (P/S TTM) در سقف سال ۹۹، به رقم ۹.۷۹ واحد رسیده بود، یعنی در قله سال ۹۹، بازار به سهام شرکتها، تقریبا ۱۰ برابر مبلغ فروش آنها قیمت داده بود. این نسبت اکنون به ۱.۴۳ واحد رسیده است که رقم بسیار نازلی برای این پارامتر آماری محسوب میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری بازار (P/BV) نیز که در قله سال ۹۹، به ۱۳.۸۵ واحد رسیده بود، اکنون به ۲.۱۷ واحد رسیده است. این موضوع به این معناست که ارزش بازار شرکتها، تنها ۲.۱۷ برابر ارزش دفتری ثبت شده آنها در صورتهای مالی است.
همانطور که مشاهده شد، متغیرهای بنیادی بازار در حوالی کفهای چندساله خود هستند و میتوان این موضوع را جزو عواملی برشمرد که میتواند تقاضا را به سمت بازار سهام رهنمون سازد. اما چیزی که جریان معاملات امسال نشان داده، این بوده که بازار به کلیه این متغیرها و رشد دلار در بازار آزاد و حتی رشد دلار نیمایی نیز بی تفاوت بوده است. اما چرا چنین چیزی حادث شده است؟ در پاسخ به این سوال میتوان چنین استنباط کرد که ریسکهای مختلف حاکم بر بازار سهام اولا جزو دلایل و عواملی هستند که سبب شدهاند جریان قیمتهای بازار سهام به محدودههای نازل کنونی برسد؛ ثانیا مانع از آن میشوند که بورس با وجود افت تا این محدودهها در ادامه مسیر با استقبال همراه شود. در هیچ سالی به اندازه امسال در حوالی بازار سهام، ریسکهای سیستماتیک و ژئوپلیتیک پرسه نزده و امسال در چند نوبت و در جریان رویدادها و رخدادهای مختلف، ابهام و نااطمینانی بر فضای معاملات سهام سایه افکنده است.
بهمنظور درک شدت اتفاقات مختلفی که در امسال در کشور اتفاق افتاد، در ادامه اتفاقات سالجاری تا مردادماه مرور اجمالی خواهد شد. فعلا و تا این جای کار، پنجماه نخست سالجاری یکی از پنج ماهههای پرحادثه تاریخ در سپهر سیاسی و اقتصادی کشور بوده است. با توجه به این موضوع و حاکم شدن فضای نااطمینانی بر اقتصاد کلان ایران، بازار سهام نیز در این مدت، اوضاع و احوال نابسامانی را تجربه کرده است. سیزدهم فروردین، اسرائیل کنسولگری ایران در دمشق را مورد هدف قرار داد که این موضوع در حکم سوت آغاز منازعههای خاورمیانه و حاکم شدن ریسکهای ژئوپلیتیک بر فضای کشور بود. ترس ناشی از سرایت آتش جنگ به ایران، بازار سهام را در مدار نزولی قرار داد و پس از حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل، سازمان بورس دامنه نوسان را بهمنظور حمایت از سرمایه سهامداران کاهش داد. بعد از زدوده شدن سایه ریسک، مجددا دامنه نوسان با افزایش همراه شد.
بعد از فروکش کردن ریسک ها، بازار بخش اعظم افت ناشی از ترس جنگ را جبران کرد. پس از سقوط بالگرد رئیسجمهور در اواخر اردیبهشت، مجددا فضای ابهام و ریسک بر بازار سهام سایه افکند و سازمان بورس مجددا دامنه نوسان را برای حمایت از بازار کاهش داد. با توجه به اینکه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری به هشتم تیرماه موکول شده بود، سازمان از اواخر اردیبهشت تا هشتم تیرماه دامنه نوسان را به صورت محدود نگه داشت که این موضوع به افت قابلتوجه ارزش معاملات بازار در آن مقطع منتهی شد. پس از آن بازار با اعلام پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری، فقط در دو روز پس از اعلام نتیجه انتخابات با رشد همراه شد و مجددا در مسیر نزولی قرار گرفت.
بازار کم کم در حال برگشت به مسیر آرامش بود که پس از تحلیف مسعود پزشکیان، اسماعیل هنیه -رئیس دفتر سیاسی حماس- در تهران ترور شد و بازار در دو روز معاملاتی پس از این اتفاق افت قابل توجهی را تجربه کرد و سازمان بورس بعد از تاخیر مشکوک، دو روز معاملاتی بعد از این ماجرا، مجددا دامنه نوسان را با کاهش همراه کرد. پس همانطور که مشاهده شد، ریسکهای حاکم بر بازار سهام در سالجاری بهگونهای بوده که بازار را در وضعیت قمر در عقرب اینچنینی قرار داده است. میتوان گفت تا زمانی که این مدل ریسکها و همچنین ریسکهای اقتصادی مانند قیمتگذاری دستوری و نرخ بهره بالا حل و فصل نشوند، آب خوش از گلوی سهامداران پایین نخواهد رفت. اما در مجموع میتوان به محدودههای کنونی بهعنوان نقطه شروع خرید نگریست و به صورت پلهای در محدودههای کنونی اقدام به خرید سهام کرد.
منبع: دنیای اقتصاد