به گزارش میمتالز، محمدرضا اکبریجور؛ پژوهشگر اقتصادی: در دنیای امروز، یک لحظه نمیتوان نقش پررنگ و اساسی بازار سرمایه را نادیده گرفت. بازاری که با داشتن ویژگیهای درونی پیشرفته، چون رقابت داخلی، استفاده از پتانسیل انگیزههای فردی، شفافیت ماهوی و...، هر لحظه در حال به روزرسانی خود، پایین آوردن هزینههای عملیاتی و توسعه خود است و نتایج آن میتواند به توسعه اقتصادی کشورها کمک کند، لذا بر اهمیت فوقالعاده خود در اقتصادهای بومی و جهانی میافزاید.
از سوی مقابل هرگونه اقدام غیراقتصادی از جنبه خرد و یا اقدام اقتصادی نادرست کارگزاران این بازار موجب به روز مشکل و تسری آن به کل فعالیت اقتصادی میگردد؛ بنابراین اشکالات در این بازار قابلیت تلنبار شدن و به فردا افکندن ندارند. برخی از این اشکالات این است که بورس باید از طریق رشد اقتصادی، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری بنگاهها، ارتقای تکنولوژی تولید، تسهیل و تقویت صادرات، لغو قیمتگذاریهای دستوری توامان با حذف رانتهای انرژی و خوراک، تسهیل فضای کسب و کار، ثبات سیاستگذاریها و تصمیمگیریها و ارتقا شفافیت رشد کند.
معلوم است که عبارات بالا در یک فضای اقتصادی نرمال با ارزش افزوده حقیقی قابل تحقق است. جایی که فضای اقتصادی از شالوده حقیقی خود دور گردد، بر اساس مکانیزمهای یادشده، حضور افراد کلیدی کمرنگ شده، شفافیت از بین میرود و بازار پر میشود از سودجویان و دلالان که کارشان بازی با عدد و رقمها است. اعداد جنبه صوری پیدا کرده و توجهها معطوف به جریانهای حاشیهای بدون اهمیت میشود.
در مورد بازی با اعداد باید عنوان کنم که برخی از فعالان بازار سرمایه تاکید میکنند که نرخ ارز باید رشد کند تا شاخص کل بازار سرمایه به روند صعودی باز گردد، این سخن از پایه اشتباه است، همانگونه که گفته شد بازار سرمایه باید از افزایش بهرهوری، پایان دادن به قیمتگذاری دستوری و ... رشد کند، نه افزایش نرخ ارز. از طرف دیگر افزایش نرخ ارز موجب افزایش تورم و افزایش شکاف طبقات اجتماعی و بالارفتن جرم و دیگر مسائل منفی اقتصادی و اجتماعی میشود.
باید دقت کرد که در کشور ما بازار سرمایه آیینهای از اقتصاد کشور نیست، چرا که این بازار با تورم رشد میکند نه با بهبود شرایط اقتصادی کشور. در این زمینه به جرات میتوان گفت زمانیکه صحبت از افزایش بهرهوری، توسعه زیرساختهای فنی و اطلاعاتی یک فعالیت اقتصادی، ورود ماشینآلات جدید تولید، استفاده از متدهای نو مدیریت، ارائه محصولات جدید و توسعه بازارها در میان نباشد، بازار سرمایه قوی وجود نخواهد داشت؛ و از سوی دیگر، حضور صاحبان سرمایه از کمترین واحد پول ملی تا بالاترین میزان، حضوری حقیقی نبوده و صاحبان سهام دایم در خوف و رجای از دست رفتن سرمایه خود باشند. از اینرو عنان اداره سازمان بورس میبایستی در اختیار انسانهای متعهد و صاحب علم و مستقل باشد.