تاریخ: ۰۴ آبان ۱۴۰۳ ، ساعت ۲۱:۱۱
بازدید: ۵۱
کد خبر: ۳۵۶۵۷۳
سرویس خبر : انرژی
محمدرضا مدیری، مدیرعامل پتروشیمی زنجان:

راه حل‌های غیرقیمتی برای اصلاح ناترازی انرژی فقط ۱۰ درصد موثر است/ کل نفت و گازی که می‌فروشیم عددی نیست که بتواند زندگی ما را متحول کند/ نظام تدبیر باید با حمایت جامعه، خود را از تله ابربحران‌ها خارج کند/ هیچ مدیری نمی‌گوید باید قیمت‌ها را اصلاح کنیم، که بتواند جایگاه سیاسی خود را حفظ کند/ باید مدیران را تقویت کرد تا بخشی عمل نکنند و جزئیات حل مساله را ببینند

راه حل‌های غیرقیمتی برای اصلاح ناترازی انرژی فقط ۱۰ درصد موثر است/ کل نفت و گازی که می‌فروشیم عددی نیست که بتواند زندگی ما را متحول کند/ نظام تدبیر باید با حمایت جامعه، خود را از تله ابربحران‌ها خارج کند/ هیچ مدیری نمی‌گوید باید قیمت‌ها را اصلاح کنیم، که بتواند جایگاه سیاسی خود را حفظ کند/ باید مدیران را تقویت کرد تا بخشی عمل نکنند و جزئیات حل مساله را ببینند
‌می‌متالز - محمدرضا مدیری، مدیرعامل پتروشیمی زنجان معتقد است که برای اصلاح ناترازی انرژی، راهکار‌های غیرقیمتی حداکثر تا ۱۰ درصد موثر هستند. او بر این باور است که برخی راه‌حل‌ها را می‌تواند در سمت عرضه اجرایی کرد و نتیجه نسبی گرفت.

به گزارش می‌متالز، محمدرضا مدیری، کارشناس اقتصادی عنوان می‌کند که نگرش جامعه نسبت به میزان نفت موجود در کشور، با خطای دید روبروست.

او می‌گوید که نظام تدبیر برای حل و فصل بحران ناترازی انرژی و عبوردادن جامعه از این بحران، نیازمند کمک مردم است.

بخش سوم از گفت‌وگوی اختصاصی محمدرضا مدیری، مدیرعامل پتروشیمی زنجان در این گزارش و به پیوست ویدئو، قابل مشاهده و مطالعه است.

در سمت تقاضا چه اقدامی می‌توان انجام داد تا این وضعیت بحرانی کمی آرام شود؟

همان‌طور که در بحث قبلی هم گفتم، عموم جامعه که ذی‌نفع این اتفاقات هستند، به هرحال خدمات گیرنده از نظام حاکم هستند. آن تقاضای عموم مردم است که نظام تدبیر را به سمت اتفاقاتی که اکنون جریان دارد، می‌برد. وقتی جمع مردم درکشان این است که ما کشوری هستیم دارای مقدار زیادی نفت و گاز و اینها را بفروشیم و پول آن را بین مردم توزیع کنیم، یعنی این ادبیات، خواسته اجتماعی ماست!

برای شما رسانه‌ای‌ها خیلی آسان است که بگویید این ادعای من چقدر غلط است؛ من می‌توانم با یک تقریب بگویم اگر از بیش از ۷۰ درصد مردم به صورت رندوم مصاحبه بگیرید، در ذهنشان این است که اگر ما نفت و گازمان را بفروشیم و فقط همین را توزیع کنیم، فقر در کشور از بین می‌رود.

در حالی که اگر کسی ماشین حساب داشته باشد که در تلفن‌های همراه ما هم موجود است، و یک ضرب و تقسیم کند به واقعیت دیگری پی می‌برد. کل نفتی که ما می‌فروشیم، کل میعانات و کل گاز را اگر ضرب در دلار آزاد و تقسیم بر نفوس کشور کنند، عددی نیست که بتواند زندگی ما را متحول کند.

نظام تدبیر باید با حمایت جامعه، خود را از تله ابربحران‌ها خارج کند

به نظر می‌رسد همین طرز تفکر، این سال‌ها در میان مدیران هم وجود داشته و به همین علت نه جذب سرمایه درستی صورت گرفته و نه چندان از صادرات نفت خام عبور کردیم. ما هنوز در همه حوزه‌ها خام فروشی می‌کنیم. در حوزه معدنی در حوزه نفت و گاز همیشه مشغول خام‌فروشی هستیم یعنی تکیه بیشترمان روی این مساله است.

اجازه بدهید که من دو تعریض به فرمایش شما داشته باشم. یکی در خصوص خام‌فروشی؛ این از آن کلمات گردی است که ما ۵۰، ۶۰ سال است درگیر آن هستیم. اگر تکلیفمان را با بعضی از کلمات در محیط اجتماعی یعنی در سطح خانوار و در سطح شهروند روشن نکنیم، هیچ وقت نمی‌توانیم تغییر ریل بدهیم.

من در جلسه قبل در خصوص تورم و گرانی توضیح دادم؛ یک نفر ممکن است که مصاحبه من را ببیند و بگوید برای تورم و گرانی حرف زدن چه اهمیتی داشت؟ اهمیت آن در پیدا کردن مسئول است و پیدا کردن راه حل!

اگر من سرطان ریه داشته باشم و به دلیل سرطان ریه سرفه کنم و شما دائم به من دارو‌های سرکوب کننده سرفه بدهید و نتیجه هم نگیرید این دارو‌ها را بیشتر به من می‌دهید. در حالی که سرطان من بیشتر و بیشتر رشد می‌کند. تورم و گرانی هم همین موضوع هستند. اگر جامعه ایرانی تکلیف خود را با تورم روشن نکند نمی‌تواند به نظام کمک کند که از تله تورم بیرون بیاید. به هر حال نظام تدبیر باید بتواند با حمایت جامعه عمومی خود را از تله این ابربحران‌ها خارج کند.

هیچ مدیری نمی‌گوید باید قیمت‌ها را اصلاح کنیم، که بتواند جایگاه سیاسی خود را حفظ کند

در خصوص بخش اول فرمایش شما که گفتید مدیران به آن فکر نکردند، باید بگویم که ممکن است بشود باور کرد که مدیران در دهه ۶۰ تصوراتی داشتند؛ کما اینکه در بعضی از مذاکرات می‌بینید که درباره قیمت بنزین می‌گفتند نفت که برای خودمان است؛ چقدر هزینه دارد؟ وقتی می‌خواستند قیمت بنزین را محاسبه کنند، هزینه تولید در پالایشگاه را حساب می‌کردند. نه نگاه می‌کردند که خود پالایشگاه سرمایه‌گذاری دارد، یا استهلاک دارد و باید به‌روز شود و نه نگاه می‌کردند که این نفت را می‌شود فروخت و از پول آن استفاده کرد. قیمت را این‌گونه حدس می‌زدند.

فکر می‌کنم آن نوع نگاه‌ها در اقلیت است. اگر در مصاحبه مدیران شما چیزی در این راستا می‌بینید دلیل آن تقاضای اجتماعی است. مدیر در ذهن خود این‎ها را می‌داند؛ عمده مدیران کشور اینها را می‌دانند. ممکن است در جزئیات اختلاف باشد یا در نگاه تئوریک به مساله و حل کردن آن، اما جزئیات را می‌دانند. در مصاحبه وقتی به ذی‌نفع خود می‌گویند که این‌گونه نمی‌گویند.

شما مدیری می‌بینید که جرات کند بگوید قیمت را اصلاح کنیم؟ خیر! برای اینکه می‌داند بلافاصله جایگاه سیاسی خود را از دست می‌دهد و باید هزاران توضیح بدهد که منظور من چه بود و در رسانه‌ها تبدیل به فاجعه می‌شود. در رسانه خود شما اگر یک نفر سیاسی در این مورد حرف بزند حتما صدجور توییت برای او می‌شود و در فضای بین رسانه‌ای می‌پیچد که یک فاجعه در راه است. ما تجربه بنزین را یک بار دیدیم؛ الآن ترس از آن چندبرابر قبل از آن اتفاق است.

باید مدیران را تقویت کرد تا بخشی عمل نکنند و جزئیات حل مساله را ببینند

نکته این است که باید مدیران و نظام تدبیر را کمی تقویت کرد که وقتی می‌خواهد یک موضوعی را حل کند، وارد جزئیات شود و فقط بخشی حل نکند؛ موضوع را بین بخشی ببیند. موضوع را بین دستگاهی ببیند و راه حلی بیرون بیاورد که کار کند وگرنه راه حل‌ها عمل نمی‌کنند.

اینکه در اخبار می‌شنوید، می‌گویند برنامه داریم ولی عمل نمی‌شود، مفهومش این است که برنامه نداریم! یعنی ان برنامه متناسب با وضعیت موجود نیست؛ نه ورودی‌ها را خوب دیده و نه خروجی را خوب تارگت کرده است. پس به احتمال قوی مدیران می‌دانند، اما نمی‌توانند برای آن راه حل روی میز بگذارند، زیرا آن راه حل نیازمند یک حمایت اجتماعی است. یک سرمایه اجتماعی می‌خواهد تا بشود راه حل را پیاده کرد و یک فضای آرام اقتصادی می‌خواهد نه فضای پرتلاطم. زیرا ممکن است ما را وارد تلاطم‌های اقتصادی کند که همه اهدافی که دنبال می‌کردیم را نتوانیم ادامه دهیم.

من در خصوص ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی گفتم که وقتی یک تصمیمی می‌گیرید که تصمیم بجایی است باید این تصمیم را (با شجاعت) بگیرید. در نحوه تصمیم گرفتن آن ممکن است تعریض و نکاتی باشد ولی تصمیم را باید گرفت. باید عدد ارز از ۴۲۰۰ تومان می‌رفت و یک ارز شناور جایگزین آن می‌شد. اما مدیر دستپاچه بعد از اینکه واکنش‌ها و بازتاب‌ها را می‌بیند می‌خواهد از تصمیم خود برگردد و فشار اجتماعی هم اجازه نمی‌دهد که این تصمیم را جلوتر ببرد.

اما از این رفتار‌ها به‌عنوان انتظارات تورمی تعبیر می‌شود. بله انتظارات تورمی حتما تاثیر دارد، اما اگر شما یک اقتصاد کم‌تلاطم داشته باشید و یک حمایت اجتماعی بتوانید ایجاد کنید، این برنامه‌ها را هم می‌شود جلو برد.

در سمت تقاضا هر جنسی که می‌خواهید عمل کنید. همه کارشناسان کشور و همه دوستانی که الان مدعی هستند، روش‌هایی موجود است، این روش‌ها را خیلی با آب و تاب سال‌هاست به دولتمردان می‌دهند. در مقابل هم دولتمردان و مدیران ارشد فرصت ندارند جزئیات را نگاه کنند و با خیال راحت آنها را می‌پذیرند و اتفاقا به جامعه عرضه می‌کنند. با این حال، همه این راه حل‌های غیرقیمتی شاید بین ۵ تا ۱۰ درصد تاثیر داشته باشد.

تعداد بازدید : 1

منبع: تجارت نیوز

عناوین برگزیده