به گزارش میمتالز، رضا طهماسبی: ایران برای صنعتیشدن با چالشهای بسیاری مواجه است؛ اقتصادی با فضای رانت مبتنی بر منابع که میتواند در فرآیند یادگیری از طریق انجام اخلال ایجاد کند، تحریمهایی که مانع دستیابی به بازار خارجی میشوند و همینطور ضعفهای زیرساختی از جمله در حوزه حملونقل که هزینههای صنعتیسازی را افزایش میدهد. به منظور پیشبرد این گفتمان و پرداخت بیشتر به این موضوع، گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۳ در هتل المپیک همایشی تحت عنوان «چالشهای صنعتی شدن ایران» را برگزار میکند. برای اطلاعات بیشتر به آدرس http://events.den.ir مراجعه کنید.
رشد اقتصادی هر کشور با مقیاس رشد تولید ناخالص داخلی اندازه گیری میشود که در بعضی مواقع ارزش اسمی تولید ناخالص داخلی و در مواقع دیگر ارزش واقعی آن محاسبه و اعلام میشود. ولی آنچه واقعیت اقتصادی یک کشور را به نمایش میگذارد، ارزش واقعی تولید ناخالص داخلی است که عامل تورم در آن لحاظ نشده است و پایداری یا بی ثباتی اقتصادی کشور را به نمایش میگذارد. زمانی که در مورد رشد واقعی تولید ناخالص داخلی در یک کشور صحبت میکنیم، در واقع ثبات و رشد اقتصادی در بلندمدت را مدنظر قرار میدهیم؛ روندی که برای مطالعات اقتصادی بسیار ارزشمندتر از رشد کوتاه مدت و موقتی است. در این روند بلندمدت رشد اقتصادی که ساختاری باثبات دارد، توسعه صنایع و افزایش بهره وری آنها هم نقش قابلتوجهی دارد؛ بنابراین میتوان رابطه معناداری را میان توسعه صنایع و رشد و توسعه اقتصادی در هر کشور پیدا کرد. مطالعات تاریخی نشان میدهد صنایع مختلف هم مانند کل اقتصاد دورههای رشد و انقباض را طی میکنند؛ به این معنا که رشد صنعتی همگام با افزایش اقبال عمومی از کالاهای تولید آن صنعت خاص و رونق اقتصادی در کشور میزبان صنعت و حتی در کشورهای مصرفکننده محصولات آن میتواند در شکل گیری دوره رونق صنعت تاثیرگذار باشد؛ بنابراین با وجود اینکه نمیتوان عملکرد تمامی صنایع را یکسان و با توجه به فاکتورهای مشابه ارزیابی کرد، ولی مجموعهای از عوامل هستند که روی تمامی صنایع تاثیر معناداری دارند. توجه به این عوامل زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که دولت و دست اندرکاران اقتصادی یک کشور مشغول برنامه ریزی اقتصادی و تلاش برای ایجاد رشدی پایدار در اقتصاد کشور هستند.
در واقع نقش رشد صنعتی در یک کشور نه تنها از منظر تاثیر آن در رشد اقتصادی کوتاه مدت قابل بررسی است، بلکه اهمیت آن در شکل گیری رشدی پایدار و پیوسته در اقتصاد است. رشد پایدار اقتصادی را میتوان به صورت توسعه پتانسیلهای مولد یک صنعت در بلندمدت تعریف کرد که باعث میشود استاندارد زندگی مردم رشد کند و فرصتهای شغلی بیشتری در کشور ایجاد شود و ارزش تولید ناخالص داخلی کشور از محل رشد مصرف و رشد درآمد صادراتی افزایش یابد. با این تعریف کوتاه میتوان دریافت که چرا هر کشور باید برای توسعه صنعتی سرمایهگذاری کند، ولی این سوال در ذهن ایجاد میشود که داشتن یک صنعت توسعه یافته به چه زیرساختهایی نیاز دارد؟ به تعبیر بهتر چه فاکتورهایی روی رشد و توسعه صنعتی در هر کشور تاثیر میگذارند که بی توجهی به آنها میتواند باعث رکود صنایع در یک کشور شود؟
مجمع جهانی اقتصاد در گزارش اخیر خود عوامل تاثیرگذار بر توسعه صنعتی در هر کشور را اعلام کرده است. این مجمع در گزارش خود با تاکید بر اینکه یک اقتصاد آرام و باثبات باعث ایجاد فضای امن برای سرمایهگذاران و فعالان صنعتی میشود و بستر را برای رشد صنعتی فراهم میکند، نوشت: نمیتوان انتظار داشت در یک فضای بی ثبات صنایع بزرگی فعالیت کنند، زیرا صنعت برای رشد به بستر مستحکم و قدرتمند اقتصادی نیاز دارد و نبود این بستر در درازمدت میتواند زمینه ساز تخریب تمامی صنایع شود. مجمع جهانی اقتصاد عوامل تاثیرگذار بر ایجاد صنعتی توسعه یافته را به شرح ذیل بیان کرد.
۱. تورم: تورم هم بر مصرفکنندگان و هم بر تولیدکنندگان در بازار تاثیر میگذارد و به عنوان تهدیدی بزرگ برای ثبات در بازار شناخته میشود. در طول تاریخ، تورم نقش مهمی در عملکرد اقتصادی و صنعتی کشورها داشته است. بهعنوان مثال، بعد از جنگ جهانی اول، دولت آلمان حجم بالایی اسکناس چاپ کرد که باعث افزایش تورم در کشور شد. در آن زمان مردم پول زیادی در اختیار داشتند، ولی به دلیل ضعفی که در صنعت وجود داشت، کالاهای مصرفی به اندازه کافی موجود نبود و همین مساله سبب شد تا قیمتها بهسرعت رشد کند. شرایطی مشابه وضعیت آلمان بعد از جنگ جهانی اول در تعدادی از کشورهای دنیا مشاهده میشود و در تمامی این کشورها هم ضعف ساختار اقتصادی عاملی بسیار مهم و تاثیرگذار بر ضعف صنعتی است.
۲. نرخ بهره: نرخ بهره تاثیر کلیدی بر رشد اقتصادی و صنعتی در کشورها دارد. بیشترین تاثیر نرخ بهره بانکی بر صنایع خودرو، ساختمان و کشتی سازی است، زیرا بخش زیادی از منابع مالی موردنیاز این صنایع از شبکه بانکی و مالی کشورها تامین میشود. نرخ بهره بالا باعث میشود شرکتهای صنعتی انگیزه وام گیری و سرمایهگذاری در حوزههای تازه صنعتی یا توسعه فعالیت صنعتی خود را نداشته باشند و ترجیح دهند از سود بانکی بهعنوان یک منبع درآمدی استفاده کنند. در واقع انگیزه کار در این دوره از بین میرود و به همین دلیل باید تعیین نرخ بهره بهینه به عنوان سیاست پولی مهم در کشور مدنظر قرار بگیرد.
۳. ارزش پول: ارزش پول عامل مهم و تاثیرگذاری بر تمامی صنایع است. ارزش پول کشور را میتوان نمادی از اقتدار اقتصادی کشور دانست. در شرایطی که ارزش پول یک کشور کاهش زیادی پیدا کند، در واقع این پیام به فعالان صنعتی و اقتصادی مخابره میشود که نمیتوان انتظار وجود تقاضا برای محصولات آنها در داخل کشور را داشت، زیرا قدرت خرید مردم کم شده است؛ بنابراین سرمایهگذاری در صنعت کم میشود و سرعت رشد صنعت کاهش مییابد.
۴. مداخله دولت: در بسیاری از صنایع، دولت نقش نظارتی دارد. در صورتی که مداخلات دولت در فعالیتهای صنعتی بیش از اندازه شود و امکان تصمیمگیری بر مبنای شرایط اقتصادی را به صاحبان صنعت ندهد، کارآیی صنعت تنزل پیدا میکند و رشد آن متوقف میشود. در این شرایط مردم نمیتوانند به صنعت مذکور اعتماد کنند و محصولات آن را در سطح وسیع مورد استفاده قرار دهند و سنگ زیربنای تخریب صنعت گذاشته میشود.
صنعت بخشی است که به تولید انواع کالاها اختصاص دارد. در تعاریف بینالمللی، معدن و فعالیتهای استخراجی از معادن و حوزههای انرژی هم زیرمجموعه صنعت هستند. طبق گزارشهای رسمی، در یکدهه اخیر میلادی صنعت، سازنده ۳۰.۵درصد تولید ناخالص داخلی دنیا بود که تقریبا نصف سهم بخش خدمات است. نکته مهم این است که سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی در کشورهای در حال توسعه بیش از کشورهای توسعه یافته است، زیرا در کشورهای توسعه یافته روند صنعتیشدن سالهای قبل طی شده است. در این کشورها سهم بخش خدمات در تولید ناخالص داخلی بیشتر از بخش صنعت است. اما در کشورهای در حال توسعه، بهخصوص کشورهای نفت خیز، سهم بخش صنعت در اقتصاد چشمگیر است و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست.
در مورد تاثیر رشد صنعتی در رشد اقتصادی کشورها میتوان گفت در صورتی اقتصاد یک کشور میتواند رشد کند که بخش تولید و فعالیتهای صنعتی در آن کشور رشد کند. در واقع با رشد بخش صنعت و تولید در کشورهای در حال توسعه است که فرصتهای شغلی در این کشورها ایجاد میشود و درآمدزایی کشور افزایش پیدا میکند.
اما مهمترین و تاثیرگذارترین صنایع در هر کشور را میتوان صنایع تولیدی دانست که ارزشافزوده بالایی ایجاد میکنند و منافع اقتصادی و اجتماعی زیادی را برای کشور به همراه میآورند. مطالعات انجام شده از سوی دانشگاه هاروارد نشان میدهد تاکنون هیچ کشوری نتوانسته است بدون سرمایهگذاری روی صنایع تولیدی و توسعه زیرساختهای صنعتی موفق به جمع آوری ثروت و رشد اقتصادی شود. در واقع صنعتی شدن اولین و اصلیترین گام در جهت توسعه اقتصادی است، زیرا زمینه ساز توسعه ثروت و ایجاد فرصتهای اقتصادی جدید میشود؛ بنابراین اهمیت توسعه صنعتی و سرمایهگذاری در این بخش را نمیتوان نادیده گرفت. اما سوال دیگری که در اینجا مطرح است این است که چگونه توسعه صنعتی در یک کشور میتواند زمینه را برای توسعه اقتصادی فراهم کند؟
در پاسخ به این سوال میتوان به دو مورد بسیار کلیدی اشاره کرد. در درجه اول اغلب صنایع کارمحور هستند و توسعه آن منوط به ایجاد فرصتهای شغلی برای افرادی است که در کشور زندگی میکنند. ایجاد فرصتهای شغلی باعث افزایش نرخ اشتغال، افزایش سطح درآمد مردم، افزایش هزینههای مصرفی خانوارها و به دنبال آن افزایش مصرف در کشور میشود که فاکتوری بسیار مهم در رشد تولید ناخالص داخلی کشورهاست و میتواند باعث رونق اقتصادی شود.
اما توسعه صنعتی جنبه دیگری هم دارد. صنایع تولیدی در هر کشور صادرات محور هستند، به این معنا که محصولات آنها برای عرضه به بازارهای بینالمللی تولید میشود، زیرا اقتصاد کشور ظرفیت جذب تمامی محصولات تولیدی را ندارد. در صورتی که صنایع تولیدی در یک کشور رشد کنند و فرصتهای صادراتی برای آنها فراهم شود، منبع تازهای برای کسب درآمد برای اقتصاد کشور ایجاد خواهد شد که به مرور زمان بسترساز رشد تولید ناخالص داخلی میشود. در معادلات اقتصادی، صادرات یکی از فاکتورهای مهم در ایجاد تولید ناخالص داخلی در هر کشور است و رشد درآمد صادراتی میتواند زمینه را برای رشد و توسعه اقتصادی فراهم کند.
دلیل تمرکز و تاکید بر صنایع تولیدی این است که ارزشافزوده تولید بالاتر از صنایع وابسته به منابع معدنی است و به همین دلیل آسیب پذیری صنعت در برابر شوکهای خارجی و داخلی کمتر است و اقتصادی که بهجای دارا بودن صنایع نفت و معدن و خام فروشی به توسعه صنایع تولیدی روی آورده باشد، میتواند بستر مناسب تری برای رشد داشته باشد و شوکهای خارجی که ناشی از بحرانهای اقتصادی و مالی است تاثیر بسیار کمتری روی اقتصاد این کشور میگذارد.
در پایان باید گفت، در کشورهای در حال توسعه صنعت سهم زیادی بر اقتصاد کشور دارد و به همین دلیل توجه به سلامت صنعت و حفظ رشد اقتصادی آن اهمیت زیادی برای کل اقتصاد دارد. به همین دلیل است که توجه به ابزارها و عوامل اقتصادی بهمنظور حفظ سلامت اقتصاد و حفظ سلامت زیرساختهای صنعتی در کشور عاملی بسیار مهم است که مسوولان باید مدنظر قرار دهند.
منبع: دنیای اقتصاد