
به گزارش میمتالز، بندر شهید رجایی به عنوان بزرگترین بندر تجاری ایران، نقشی حیاتی در جابهجایی کالاهای صادراتی و وارداتی کشور ایفا میکند. در واقع این بندر شریان اصلی اتصال ایران به بازارهای جهانی است. این بندر به ویژه در حوزه صادرات مواد معدنی و محصولات صنایع معدنی، مسیر اصلی تجارت خارجی کشور به شمار میرود. از این رو وقوع هر گونه حادثه در این بندر، تبعات گستردهای بر اقتصاد کشور، به ویژه بخش معدن و صنایع معدنی، برجای میگذارد. انفجار اخیر در بندر شهید رجایی، یکی از جدیترین آسیبهایی است که این شریان حیاتی را دستخوش اختلال کرده است.
بندر شهید رجایی با برخورداری از بیش از ۸۵ درصد ظرفیت تخلیه و بارگیری کانتینری کشور و همچنین جایگاه ممتاز در صادرات کالاهای فلهای به ویژه مواد معدنی، پل ارتباطی ایران با بازارهای بینالمللی است. بسیاری از شرکتهای معدنی بزرگ کشور از جمله چادرملو، گلگهر، سنگ آهن مرکزی، فولاد مبارکه و شرکتهای سیمانی، صادرات خود را از طریق این بندر انجام میدهند.
محصولاتی همچون کنسانتره سنگ آهن، گندله، آهن اسفنجی، شمش فولاد، مس کاتدی، آلومینیوم، سیمان و کلینکر، به طور مرتب از این بندر به کشورهای چین، هند، کشورهای حوزه خلیج فارس و آسیای جنوب شرقی صادر میشوند؛ بنابراین هرگونه اختلال در روند تخلیه، بارگیری یا انتقال محمولههای معدنی، میتواند به اختلال جدی در زنجیره صادراتی کشور منجر شود.
انفجار اخیر منجر به تخریب بخشی از تجهیزات بارگیری، آتشسوزی گسترده در محوطه دپو و خساراتی به اسکلههای مجاور شد. گزارشهای اولیه حاکی از آن بود که تعدادی از جرثقیلهای بارگیری آسیب دیدهاند و بخشهایی از محوطه دپوی مواد معدنی غیرقابل استفاده شده است.
به دنبال این انفجار، برای مدتی کوتاه تخلیه و بارگیری کالاهای فلهای متوقف شد. کشتیهای در صف انتظار مجبور به تغییر مسیر یا تأخیر در پهلوگیری شدند و تعدادی از صادرکنندگان با مشکل جدی در برنامهریزیهای حمل و تحویل کالا مواجه شدند.
با تخریب تجهیزات تخلیه و بارگیری، روند صادرات مواد معدنی به شدت کند شد. شرکتهای معدنی که پیش از این طبق برنامه زمانبندیشده صادرات خود را انجام میدادند، حالا مجبور به تحمل صفهای طولانیتر و هزینههای مازاد شدند.
از سویی دیگر کند شدن عملیات تخلیه و بارگیری، به معنای طولانیتر شدن زمان انتظار کشتیها در بندر بود. این تأخیرات هزینههای دموراژ (جریمه تأخیر) را برای صادرکنندگان افزایش داد. همچنین برخی صادرکنندگان برای جلوگیری از زیان بیشتر، محمولههای خود را به بنادر جایگزین، مانند بندر شهید باهنر یا بنادر جنوبی کوچکتر، هدایت کردند که خود هزینههای اضافی حملونقل و بیمه را به دنبال داشت.
همچنین بازار صادرات مواد معدنی بسیار رقابتی است. تأخیر در تحویل میتواند اعتبار شرکتهای ایرانی را در بازارهای جهانی خدشهدار کند. به ویژه در بازارهایی مانند چین، هند و کشورهای جنوب شرق آسیا، صادرکنندگان دیگر به سرعت جایگزین تامینکنندگان غیرمتعهد میشوند. از این رو انفجار بندر شهید رجایی، تهدیدی جدی برای از دست دادن بخشی از بازارهای صادراتی کشور محسوب میشود که امید است هر چه سریعتر بتوان شرایط را به حالت عادی باز گرداند.
بیشک در پس این اتفاق با کند شدن روند صادرات، انبارهای شرکتهای معدنی به سرعت پر شده و برخی از آنها مجبور به کاهش تولید یا توقف موقت خطوط تولید شدند. این کاهش تولید نه تنها بر سود آوری شرکتها اثرگذار است، بلکه پیامدهای اجتماعی و کارگری، همچون کاهش شیفتهای کاری را به همراه دارد.
از سویی دیگر صادرات مواد معدنی یکی از منابع مهم تامین ارز کشور است. هر گونه اختلال در این صادرات، به معنی کاهش درآمد ارزی و افزایش فشار بر بازار ارز داخلی خواهد بود. این موضوع در شرایط تحریمی و فشار اقتصادی، اهمیت دوچندان مییابد.
اولین اقدام فوری، بازسازی تجهیزات تخریب شده و بازگرداندن ظرفیت عملیاتی بندر به حالت عادی است. دولت و اپراتورهای بندری باید با تخصیص منابع فوری، عملیات بازسازی را تسریع کنند.
همچنین باید استفاده از بنادر جایگزین به عنوان مسیر موازی، هرچند هزینهبر است، اما میتواند بخشی از صادرات را در کوتاهمدت نجات دهد. تجهیز بندر شهید باهنر و بنادر کوچکتر جنوب میتواند به کاهش فشار کمک کند.
از سویی دیگر بهتر است اختصاص بستههای حمایتی مانند تخفیف در هزینههای بندری، تسهیلات حملونقل یا بیمه صادراتی میتواند به کاهش خسارات صادرکنندگان کمک کند و از خروج آنها از بازارهای جهانی جلوگیری کند.
حادثه انفجار نشان داد که نیاز به بازنگری اساسی در استانداردهای ایمنی، سیستمهای هشداردهنده و طرحهای مدیریت بحران در بنادر کشور وجود دارد تا از وقوع حوادث مشابه در آینده پیشگیری شود.
انفجار در بندر شهید رجایی که حادثهای بسیار تلخ و دلخراش بود، زنگ خطری جدی برای اقتصاد مبتنی بر صادرات ایران به ویژه در بخش معدن و صنایع معدنی بود. این حادثه نشان داد که اتکای بیش از حد به یک بندر واحد، میتواند ریسکهای بالایی برای تجارت خارجی کشور ایجاد کند. بازسازی سریع، تنوعبخشی به مسیرهای صادراتی و ارتقاء ایمنی بنادر، راهبردهایی حیاتی برای تداوم رشد صادرات معدنی کشور در دوران پس از بحران است.