
به گزارش میمتالز، گزارش تازه آژانس بینالمللی انرژی (IEA) نشان میدهد که خاورمیانه با سرعتی فزاینده در حال ورود به عرصه تولید و فرآوری مواد معدنی حیاتی برای انتقال انرژی پاک است که پیشتر در انحصار چند کشور خاص مانند چین، استرالیا و شیلی قرار داشت. این تحول، صرفا یک انتخاب اقتصادی نیست؛ بلکه بخشی از استراتژی کلان کشورهای منطقه برای حفظ جایگاه ژئوپلیتیک خود در دوران گذار انرژی است. موادی همچون لیتیوم، مس، نیکل، کبالت و عناصر نادر خاکی ستون فقرات فناوریهای جدید نظیر باتریهای خودروهای برقی، توربینهای بادی، شبکههای انتقال هوشمند و تجهیزات ذخیره انرژی هستند. رقابت برای دسترسی به این منابع نه تنها یک رقابت اقتصادی بلکه یک نبرد ژئوپلیتیک است.
با وجود اینکه سهم فعلی خاورمیانه از تولید جهانی مواد معدنی حیاتی چندان چشمگیر نیست (به عنوان مثال سهم منطقه از تولید جهانی مس در سال ۲۰۲۴ تنها ۲.۱درصد، روی ۱.۸درصد و بوکسیت ۱.۵درصد گزارش شده)، اما مسیر صعودی سرمایهگذاری ها، ظرفیت سازی و سیاستگذاری ها، نوید آیندهای کاملا متفاوت را میدهد. در حوزههایی همچون لیتیوم و عناصر نادر خاکی، سهم فعلی منطقه کمتر از نیمدرصد است. اما هدف گذاریها و برنامه ریزیها نشان میدهند که این وضعیت در صورت اجرای صحیح برنامهها قابل تغییر است. براساس اطلاعات گزارش آژانس بینالمللی انرژی، ارزش عناصر معدنی موثر در تولید انرژی خاورمیانه، میتواند تا سال ۲۰۴۰ به ۷.۵میلیارد دلار در بخش معدن و ۳میلیارد دلار در بخش پالایش برسد؛ یعنی بیش از ۳۰۰درصد رشد نسبت به سطح فعلی. در این میان، مس و لیتیوم به ترتیب با سهمهای ۴۵ و ۳۰درصدی از این رشد، در کانون توجه قرار دارند.
عربستانسعودی با اتکا به چشم انداز ۲۰۳۰ و برنامههای تنوع بخشی به اقتصاد، گامهای بلندی در زمینه توسعه صنایع معدنی برداشته است. مهمترین پروژه فعلی، سرمایهگذاری مشترک ۲میلیارد دلاری بین شرکتهای آرامکو و معادن برای استخراج لیتیوم و توسعه فناوریهای استخراج مستقیم لیتیوم (DLE) است؛ فناوریای که کارآیی استخراج را افزایش و آسیبهای زیست محیطی را کاهش میدهد. تولید تجاری از این پروژه از سال ۲۰۲۷ آغاز خواهد شد و هدف گذاری آن، تامین ۵درصد از کل تقاضای جهانی لیتیوم تا سال ۲۰۳۵ است. هم زمان، فعالیتهای اکتشافی گستردهای نیز در عربستان جریان دارد. کشف ذخایر احتمالی لیتیوم در منطقه ریاض و همچنین شناسایی ذخایر مس در شمال غربی کشور، نشان دهنده پویایی تازهای در بخش زمین شناسی و استخراج معدنی کشور است. نکته قابلتوجه، تمرکز عربستان بر ایجاد زنجیره ارزش از استخراج تا پالایش و صادرات است.
امارات متحده عربی رویکردی متفاوت ولی مکمل را برگزیده است. این کشور به جای تمرکز صرف بر استخراج داخلی، به سرمایهگذاری در زنجیره جهانی تامین مواد معدنی روی آورده است. نمونهای از این رویکرد، توافق ۱.۹میلیارد دلاری با جمهوری دموکراتیک کنگو برای تامین کبالت و مشارکت ۵۰۰میلیون دلاری با کنیا در پروژههای نیکل است.
به علاوه، امارات در حال احداث بزرگترین پالایشگاه مس منطقه در دبی است و هم زمان سرمایهگذاریهایی در بنادر موزامبیک و شیلی انجام داده تا مسیرهای صادراتی خود را ایمن کند. رویکرد امارات در واقع ترکیبی از دیپلماسی معدنی، تنوع جغرافیایی منابع و تمرکز بر اقتصاد چرخشی است. برنامههایی برای بازیافت باتری و استفاده مجدد از مواد معدنی نیز در دست اجراست که همسو با روندهای پایداری در زنجیره تامین جهانی است.
عمان و ایران نیز در تلاش هستند تا جایگاه خود را در این حوزه ارتقا دهند. پروژه مس مازون در عمان با سرمایه اولیه ۸۰۰میلیون دلار و ظرفیت تولید سالانه ۱۵۰هزار تن، نشان دهنده این تصمیم است. ایران نیز برنامههایی برای افزایش تولید مس تا سقف ۴۰۰هزار تن در سال و جذب سرمایهگذاری خارجی در بخش اکتشاف و فرآوری دارد. موقعیت زمین شناسی غنی ایران، به ویژه در مناطق مرکزی و جنوب شرقی، مشروط بر رفع موانع فنی و سیاسی، پتانسیل بالایی برای توسعه دارد.
نقش دولتها در تحولات یادشده قابل انکار نیست. کشورهای منطقه با ارائه مشوقهای مالی، معافیتهای مالیاتی و تشکیل نهادهای همکاری منطقهای، بستر توسعه صنایع معدنی را فراهم کردهاند. برای نمونه، عربستان مبلغ ۱۸۲میلیون دلار به عنوان کمک بلاعوض برای اکتشاف مواد معدنی اختصاص داده و عمان معافیتهای مالیاتی ۱۰ساله برای پروژههای معدنی ارائه کرده است. همچنین، شکل گیری اتحادیه معدنی خلیجفارس با حضور ششکشور، گامی مهم در جهت انسجام منطقهای و هماهنگی سیاست هاست. خاورمیانه در عرصه بینالمللی نیز شاهد شکل گیری همکاریهای راهبردی قابل توجهی است؛ از جمله، سرمایهگذاری ۱۸۰میلیون دلاری قطر از طریق صندوق ثروت ملی این کشور در شرکت TechMet (که از حمایت مالی دولت آمریکا برخوردار است)، نشان دهنده تمایل این کشور به توسعه همکاریهای فرامرزی با رویکردی استراتژیک است.
اگرچه سیاستگذاریهای معدنی در خاورمیانه دستخوش تحولاتی چشمگیر شده، اما مسیر پیش رو همچنان با چالشهای ساختاری و اجرایی همراه است. کمبود نیروی کار متخصص در فناوریهای پیشرفته استخراج، یکی از دغدغههای اصلی است. همچنین، نیاز به انتقال فناوری و دانش فنی از کشورهای توسعه یافته، توسعه داخلی را با تاخیر روبه رو کرده است. از سوی دیگر، رقابت شدید با کشورهای صاحب نامی همچون چین (که کنترل ۸۵درصد بازار عناصر نادر خاکی را در اختیار دارد) و استرالیا در بازار لیتیوم، مانعی جدی برای تثبیت موقعیت خاورمیانه در بازار جهانی به شمار میرود. با این حال، تحلیلگران معتقدند موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز منطقه (در تقاطع اروپا، آسیا و آفریقا) در کنار دسترسی به منابع مالی عظیم، خاورمیانه را در موقعیتی منحصربهفرد برای توسعه زیرساختهای معدنی قرار داده است.
مسیر جدیدی در خاورمیانه در حال شکل گیری است؛ مسیری که نه تنها به تنوع اقتصادی کشورهای منطقه میانجامد، بلکه نقش آنها در نظم نوین انرژی جهان را بازتعریف میکند. از عربستان و امارات گرفته تا عمان، ایران و قطر، هر یک به نوعی بخشی از این پازل در حال ساخت هستند. با توجه به سرعت تحولات، میتوان انتظار داشت که در یکدهه آینده، خاورمیانه نه فقط یک صادرکننده سنتی انرژی، بلکه یک تامین کننده استراتژیک مواد معدنی حیاتی برای جهان باشد. اگرچه چالشها و موانع فنی و رقابتی همچنان پابرجاست، اما ترکیب سرمایهگذاری، سیاستگذاری هوشمند و همکاریهای بینالمللی، خاورمیانه را در مسیر تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی بازار جهانی مواد معدنی قرار داده است. آینده این منطقه، دیگر صرفا در چاههای نفت خلاصه نمیشود؛ بلکه در معادن مس، رگههای لیتیوم و پالایشگاههای مواد معدنی آن رقم خواهد خورد.
منبع: دنیای اقتصاد