
به گزارش میمتالز، برخلاف صنایعی با درآمد پایدار، شرکتهای فولادی باید تعادلی دقیق میان پاداشدهی به سهامداران و حفظ منابع برای سرمایهگذاریهای عظیم (Capex) و عبور از دورههای رکود برقرار کنند. به همین دلیل، یک "درصد تقسیم سود" ثابت و مشخص در میان تمام شرکتها وجود ندارد و استراتژیها بر اساس منطقه جغرافیایی، بلوغ شرکت و شرایط بازار متغیر است.
اصل بنیادین در سیاست تقسیم سود فولادسازان، انعطافپذیری است. سودآوری این شرکتها به قیمت جهانی فولاد، هزینه مواد اولیه (سنگ آهن و زغال سنگ) و تقاضای جهانی گره خورده است. یک شرکت ممکن است در یک سال رونق، سود هنگفتی کسب کند و سال بعد این سود با کاهش مواجه شود. بنابراین، تعهد به یک نسبت پرداخت سود (Payout Ratio) بالا و ثابت میتواند در دوران رکود، شرکت را با بحران نقدینگی مواجه کند. این سیاست تقسیم سود یک سیاست مالی پایدار و شفاف خواهد بود که شامل پرداخت واقعی و پرهیز از سود حسابداری ساختگی و همسویی با منافع بلند مدت شرکت است. بدین گونه شرکت علاوه بر تمرکز بر سودآوری پایدار ثروت آفرینی برای سهامداران و جلب رضایت آنها و نیازهای سرمایه گذاری شرکت هم توجه میکند.
به همین دلیل، بسیاری از غولهای جهانی به جای تمرکز بر درصدی از سود خالص (Net Income)، سیاست خود را به درصدی از جریان نقد آزاد (Free Cash Flow - FCF) گره میزنند. این رویکرد هوشمندانهتر است، زیرا تقسیم سود را مستقیماً به توانایی واقعی شرکت در تولید پول نقد پس از انجام سرمایهگذاریهای ضروری مرتبط میکند. میتوان شرکتهای بزرگ را به چند دسته با استراتژیهای متفاوت تقسیم کرد.
آرسلورمیتال (ArcelorMittal): این غول جهانی یک سیاست تقسیم سود شفاف دارد. هدف اصلی آن حفظ یک ترازنامه قدرتمند و ایجاد سود پایدار است. پس از رسیدن به اهداف مالی، شرکت متعهد میشود که بخشی از جریان نقد آزاد خود را از طریق سود نقدی پایه و بازخرید سهام به سهامداران بازگرداند. نسبت پرداخت سود (Payout Ratio) آن معمولاً بین ۲۵ تا ۳۵ درصد سود خالص در نوسان است، اما اولویت اصلی همیشه سلامت مالی شرکت است.
پوسکو (POSCO) کره جنوبی: پوسکو نیز رویکردی مشابه دارد. این شرکت به داشتن یک سیاست تقسیم سود نسبتاً پایدار شهرت دارد، اما آن را متناسب با سودآوری سالانه و نیازهای سرمایهگذاری تنظیم میکند. در سالهای خوب، Payout Ratio این شرکت در محدوده ۳۰ درصد بوده است. آنها نیز مانند آرسلورمیتال، بازخرید سهام را به عنوان ابزاری انعطافپذیر به کار میگیرند.
نیوکور (Nucor): این شرکت نمونهای منحصربهفرد و یک "آریستوکرات سود تقسیمی" (Dividend Aristocrat) است. نیوکور برای بیش از ۵۰ سال متوالی، سود نقدی هر سهم خود را افزایش داده است. استراتژی این شرکت نه بر "نسبت پرداخت سود"، بلکه بر رشد پایدار و قابل پیشبینی مبلغ سود هر سهم متمرکز است. در سالهای رکود، Payout Ratio ممکن است به بالای ۱۰۰درصد برسد (یعنی بیشتر از سود خود، سود تقسیم کند) و در سالهای رونق بسیار پایین باشد. این استراتژی، اعتماد سرمایهگذاران بلندمدت را به شدت جلب میکند.
تاتااستیل (Tata Steel) هند: این شرکت به طور سنتی بخش بزرگتری از سود خود را برای تأمین مالی پروژههای توسعه عظیم و کاهش بدهیهای سنگین خود نگه میداشت. در نتیجه، Payout Ratio آن در گذشته پایینتر و بیثباتتر (اغلب زیر۲۰ درصد) بود. با این حال، با رسیدن به بلوغ بیشتر و بهبود ساختار مالی، این شرکت نیز در حال حرکت به سمت تقسیم سودهای بالاتر و باثباتتر است.
بائواستیل (Baowu Group) چین: بهعنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان و یک شرکت دولتی (SOE)، سیاست تقسیم سود بائو استیل کمتر توسط منطق بازار آزاد تعیین میشود. تصمیمات آن میتواند تحت تأثیر اهداف کلان دولت چین، مانند نیاز به سرمایهگذاری در فناوریهای سبز یا حمایت از اشتغال باشد. در نتیجه، سیاست تقسیم سود آن کمتر قابل پیشبینی است.
با توجه به شرایط رکودی که به دلیل کاهش تقاضای چین، جنگ تعرفه و تحریمهای روسیه در جهان وجود دارد، انتظار میرود اکثر شرکتهای فولادی در سراسر جهان در سال ۲۰۲۵ رویکردی محافظهکارانه در پیش گیرند:
مدیریت بهینه نقدینگی: اولویت اصلی مدیریت منابع مالی نقدی برای عبور از دوره رکود خواهد بود.
کاهش بازخرید سهام: برنامههای بازخرید سهام احتمالاً کاهش یافته یا متوقف میشوند.
فشار بر سود نقدی: انتظار افزایش قابل توجه در سود نقدی نمیرود و شرکتها تلاش خواهند کرد سود پایه خود را حفظ کنند. نسبت پرداخت سود (Payout Ratio) به دلیل کاهش سودآوری، ممکن است به صورت مصنوعی بالا به نظر برسد، اما مبلغ کل پرداختی احتمالاً ثابت یا کاهشی خواهد بود.
بررسی غولهای فولادی نشان میدهد که یک نسخه واحد برای تقسیم سود وجود ندارد. با این حال، یک روند جهانی به سمت سیاستهای انعطافپذیر و مبتنی بر جریان نقد آزاد و استفاده از بازخرید سهام به عنوان ابزار کمکی، کاملاً مشهود است. برای یک شرکت فولادی، توانایی سرمایهگذاری در فناوریهای جدید (مانند فولاد سبز) و حفظ قدرت در دوران رکود، ارزش استراتژیک بیشتری نسبت به تقسیم سود بالای کوتاهمدت دارد.
سرمایهگذاران نیز باید به جای تمرکز صِرف بر درصد تقسیم سود، کل استراتژی تخصیص سرمایه شرکت را مد نظر قرار دهند. برای مثال در صورتهای مالی فولاد مبارکه در سال ۱۴۰۳ وضعیت نقدینگی شرکت به دلیل رکود موجود تضعیف شده و نسبت جاری از ۲.۱۱ به ۱.۸۶ و نسبت آنی از ۱.۱۴ به ۱.۰۴ تقلیل یافتهاند. وضعیت رکودی را همچنین میتوان از رشد ۱۹ روزه دوره وصول مطالبات تشخیص داد.
جریان خالص ورود (خروج) نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی شرکت در سال ۱۴۰۳ کاهش ۲۶ همتی و معادل ۳۲.۵ درصد داشته است که نشان دهنده افزایش سرمایه در گردش افت توان نقدینگی فولاد مبارکه نظیر همه فولادسازان بزرگ دنیاست. در چنین شرایطی سیاست تقسیم سود این شرکت در مجمع پیش رو نیز بایستی همانند بزرگان جهانی، تابعی از جریان نقد آزاد آن باشد. از دیگر سو در صورت بهبود نسبتهای نقدینگی در ماههای آتی میتوان قسمتی از جریان نقد آزاد شده را صرف تقویت صندوق بازارگردانی فولاد و حمایت از سهام آن برای افزایش بازدهی سهامداران کرد.
منبع: فولاد مبارکه اصفهان