به گزارش می متالز، شاید باید به این رابطه از دیدی فراتر نگریسته شود و فارغ از هر شعاری برای اینکه تولید جان بگیرد و دست و پای اختاپوس هزار دست و پای رانت و فساد برچیده شود و تولید به معنای واقعی کلمه، شعار مرد و زن در هر لباس و هر جایگاهی شود باید این بیاعتمادی برچیده شود. اما آنچه تا کنون شاهد بودهایم دستمالی برخی واژگان مقدس و باارزش مانند تولید، ارزش افزوده و کار است که دیگر جایگزینی ندارند و حذف آنها اعتماد مردم و عامه را هدف گرفته است. در این بیاعتمادی مضاعف میتوان گفت بخش خصوصی و دولتی به یک اندازه مقصرند زیرا هر دو بخش بهتر از هر کسی میدانند چه کردهاند که تنها بر پیچیدگی اوضاع افزودهاند. متاسفانه اعتماد مردم، نخستین قربانی منافع کوتاهمدت و بلندمدت برخی بوده و عجبا که این مدیران باور نمیکنند چوب بیاعتمادی مردم، اول بر سر تولید و تجارت فرود میآید.
البته اعتماد بخش خصوصی با حرف و شعار بهدست نمیآید اما برای اینکه این حرف و شعار به مرحله عمل برسد نیز زمان زیادی باقی نمانده است. بخش خصوصی معتقد است مشکلات اقتصادی و طرحهای نیمهتمام دولت، نتیجه نبود یک برنامهریزی منسجم و درست است که در نهایت به بخش خصوصی لطمه وارد میکند اما در تمام این سالها بخش خصوصی فقط به عنوان یک مطالبهگر تمام قد حاضر شده و با استفاده از ابزار رسانه و قدرت و ستون پنجم خود در بدنه دولت، خواستههای خود را بر دولت تحمیل کرده و موجب وضع قوانین و بخشنامههای متعدد شده و بر پیچیدگی شرایط فعلی افزوده است. شاید لازم باشد بخش خصوصی از این موضع کوتاه بیاید و سود خود را به زلف مصالح جامعه گره بزند تا در فضایی آرام و به دور از تنشهای بیاعتمادی، بتواند باعث بهبود شرایط معیشتی جامعه شود و در نهایت به ساحل نجات برسد وگرنه در این کشتی گرفتار توفانهای اقتصادی، سوراخ کردن یک طرف کشتی یا بیتوجهی به سوراخهای ایجاد شده در بدنه کشتی از سوی دیگران، ساحل امنی برای آنها به ارمغان نخواهد آورد و دست آخر همگی غرق خواهند شد.