به گزارش می متالز، در این مدت ترامپ با همه حواشی که پیرامون شخصیت نهچندان جذابش وجود دارد، به بخش معدن و صنایع معدنی امریکا همپای سایر بخشهای اقتصادی خود جانی دوباره داد. بهایش البته برای جهان سنگین بود، آنقدر سنگین که به بروز جنگ تجاری انجامید؛ جنگی که آتش آن هنوز هم گاه مشتعل میشود و گاه زیر خاکستر آرام میگیرد. ترامپ گفته بود زغالسنگ را احیا میکند و کرد، از توافق آب و هوایی پاریس هم خارج شد تا تعهدی به دغدغههای برآمده از گرمایش زمین نداشته باشد و تا نیاز است زغالسنگ بسوزاند و برای صنایع امریکا انرژی تامین کند. در ادامه تعرفه واردات فولاد و آلومینیوم را بالا برد و داد جهان را درآورد. چین دومین اقتصاد برتر جهان در مقابل امریکا که قدرتمندترین اقتصاد جهان است، ایستاد و آتش جنگ تجاری افروختهتر شد. چین همچنین به عناصر نادر خاکی متوسل شد تا امریکا را از موضع قدرت پایین بیاورد و حالا هم حرف از افزایش تعرفه واردات اورانیوم به امریکا است. ترامپ جهان را به جنگ کشید تا وعدههایش را عملی کند؛ جنگی که معدن و صنایع معدنی هم از آتش آن در امان نماندند. آنچه شرح آن رفت، تنها یک جنبه از پافشاری ترامپ بر عملی کردن تعهداتش بود. با این اوصاف چندان دور از واقعیت نیست که ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده میلادی امریکا نیز رای بیاورد. اتفاقی که برای غیرامریکاییها و امریکاییهای مخالف ترامپ چندان خوشایند نیست، اما با واقعیت هم فاصله زیادی ندارد و بعید نیست که خبرهای اقتصادی جهان تا ۴ سال دیگر با واژههایی همچون ترامپ و جنگ تجاری مانوس باشد.
ازاینرو میتوان ترامپ را در ایستادگی برای تحقق آنچه بهمنظور آن رای آورده بود، تحسین کرد اما جهان تاوان سنگینی برای تحقق وعدههای ترامپ میپردازد، هرچند اینگونه «قلدرمآبی» شاخص شخصیت ترامپ است و از او غیر از این انتظار نمیرود. بیشک بدون ترامپ هم میشد اقتصاد امریکا را رشد داد اما نه فقط برای امریکاییها که برای جهان. امریکاییها میتوانستند برای تامین رفاه خود بار کمتری بر جهان تحمیل کنند و بهتر بود اگر جهان را قربانی توسعه اقتصادی خود نمیکردند.