
به گزارش می متالز، از دلایل دیگر رواج گچکاری در هنرهای وابسته به معماری ایرانی آن بود که ارزان و کار با آن بسیار ساده بود و از طرفی در صرف انرژی، وقت و هزینه نیز صرفهجویی میشد. به همین دلیل در دورانی که معماری ایرانی شیوه پارتی را دنبال میکرد (یعنی دوران اشکانی و ساسانی) استفاده از تزئینات گچبری در داخل و خارج بناها بسیار رواج یافت و این سنت برخلاف سنت دوران پیشین و شیوه پارسی (شیوه معماری دوران ماد و هخامنشی) بود که از حجاری و نقشبرجسته یا آجر لعابدار برای تزئین بنا استفاده میکردند.
طرحهای ظریف و سایهروشنهای دقیق بهوجود آمده در هنر گچکاری بسیار موردتوجه ایرانیان قرار گرفت، بهطوریکه بعد از گرویدن به اسلام در دوران سلجوقی (شیوه رازی) و ایلخانی و تیموری (شیوه آذری) نیز استفاده از هنر گچکاری همچنان از سرگرفته شد. به عنوان نمونه محراب الجایتو در مسجد جامع اصفهان، اوج گچبری دوران ایران اسلامی لقب گرفته است.
به عقیده پرفسور پوپ، ایرانیان سبک و فنون گچبری را به چنان ظرافت و تنوعی رساندند که ملت دیگری در این هنر با ایشان برابری نمیکند.
تنها ایرانیان بودند که گچبری را به پایه یکی از هنرهای زیبا رساندند و گچبری مشبک را به شکل ساده آن افزودند. شاید مشهورترین نمونه گچبری مشبک را بتوان در طبقه ششم عالیقاپو در میدان نقش جهان یافت؛ همان که تالار نوازندگان نام گرفته و هنرمند ایرانی توانسته با بکارگیری صحیح و دقیق و ظریف گچبری مشبک، نوعی اتاق آکوستیک برای موسیقی ایجاد کند.
در دوران قبل اسلام هنر گچبری دارای زیبایی افسونکنندهای بوده است. طرحهای گوناگون و پیچیدهای که بیشتر به رنگهای متنوع و درخشانی آراسته میشد در آن زمانها در چشم بیننده منظره باشکوهی بود. البته ویرانههای ازهمگسیخته که از کاخهای گچبری شده دوره ساسانی و اوایل دوران اسلامی به جای مانده است، آن جلال و شکوه اصلی را نمیتواند نشان دهد.
تجربههایی که از تزئین ظرفهای سفالی حاصل شده بود، به استادان گچبری بسیار کمک کرد. این ظرفها فایده عملی داشت و برای سرد کردن آب در تابستان به کار میرفت، ولی تجملی بود و خانوادههای ثروتمند روی آنها را به انواع طرحها از کندهکاری و نقش برجسته میآراستند. طراحان از تجربهای که در تکامل این هنر، یعنی تزئین با ماده ساده واحد، آموخته بودند برای پیشرفت گچبری در معماری استفاده کردند.
بیشتر نقشهای بهکار رفته در هنر گچبری جنبه تزئینی دارد و حالت واقعگرایی در آنها به ندرت به چشم میخورد. در گچبریهای دوران ساسانی نقشهای حیوانی که به روش خاص، دقیق و اعجابانگیزی دارای نمودهایی از خلاصهنگاری است، میتوان شکل گراز، طاووس و غزال را مشاهده کرد و به مهارت استاد گچبر پیبرد و از طرفی رد پای هنر سنگتراشی و تجربیات حاصل از آن را نیز در این نقشها مشاهده کرد.
استفاده از مجسمه انسانی به صورت گچبری در هنر پیش از اسلام در دوران اشکانی قابل مشاهده است. در دوران اشکانی از سر انسان در تزئینات معماری استفاده میشد که بیشترین آنها را میتوان در قصرهای سنگی در هترا دید که از این نقش در تزئینات تاقها استفاده شده است و طرز به کار بردن آنها در دورههای بعد، در سبک معماری رومیو گوتیک فرانسه، موردتقلید قرار گرفت. این شکلها در ابتدا فقط تمثیلی بود. نیمتنههایی در منطقه کیش بهدست آمده که تاجهایی بر سر دارند و از آن میتوان مقام سلطنتی آنها را معلوم کرد. اما در این نقشها نیز هیچگونه عنصر شبیهسازی در چهره بهکار نرفته و مهم شناخته نشده است.
شاه در اینجا تنها مظهر قدرت، شخصیت و مجری وظایف مقدس است و شخص معینی نیست.
در دوران بعدی یعنی دوران ساسانی هرچند تاثیرات هنر یونانی، رومی و بیزانسی شدت یافت و به دنبال آن باید دیدگاههای واقعگرا افزایش مییافت، اما این واقعگرایی تنها در موضوعهای هنری نمود پیدا کرد نه در شکل اجرای آثار. توضیح آنکه در هنر ساسانی اعم از گچبری و نقش برجسته، موضوع ممکن است واقعیت تاریخی و ثبت یک رویداد مهم باشد اما در پرداخت تناسبات و تزئینات همچنان دیدگاههای نمادگرا حفظ شدهاند.
به دلیل منع هنر پیکرهسازی در دوران اسلامی اگرچه هنر گچبری نابود نشد اما بسیار تضعیف شد و از ترقی بازماند. بسیاری از آثار گچبری دوران ساسانی شکسته و خورد شده و از نظر هنر پیکرهتراشی و پیکرهسازی پست و زشت جلوه کرد.
تنها چیزی که از هنر گچبری زنده ماند را میتوان در درون کاخها جست. هنر گچبری بهطور پیوسته در تزئینات کاخهای ایرانی از دوران ساسانی تا دوران معاصر بهکاربرده شد. ردیف تاقچههای گود، مانند آنچه در قصرهای خلفا در سامره دیده میشود و نقشهای گچبری دیوارها، مانند آنچه روسها در قصرهای سلجوقی ترمذ یافتهاند، یا در حفاریهایی که از طرف موزه متروپلیتن در نیشابور انجام شده، همه نشاندهنده تزئیناتی ساده است اما نشانه کمال و زیبایی هنر در این دورهها دارد.
هنر گچبری دوران اسلامی توانست راه خود را با تکیه بر نقشهای انتزاعی و هندسی در هنر اسلامی نیز باز کند، بهطوریکه نمونههای بینظیر هنر گچبری اسلامی را میتوان در مسجدها و در محرابها بهخوبی مشاهده کرد. به عنوان نمونه محراب مسجد بزرگ شیراز، مسجد جامع بسطام و مسجد میدان ساوه نمونههایی از عالیترین هنر گچبری اسلامی را در خود جای دادهاند.