به گزارش می متالز، هرچند که صنعت و دانشگاه دارای تفاوتهای ماهوی متعددی هستند ولی به هرحال تجربه جهانی نشان داده که اگر سازوکار مناسب ترتیب داده شود، این دو میتوانند در بعضی حوزهها در یک راستا قرار گیرند و برآیند تلاش آنها، موجب ایجاد ارزش افزوده مضاعف برای کشور شود.
مهرداد عالی پور، عضو هیات رئیسه مجمع واردات در یادداشتی نوشت: اگر سیاستگذاران کلان کشور به این باور برسند که ارتباط ساختارمند صنعت و دانشگاه میتواند تأثیری تعیینکننده در رشد اقتصادی کشور داشته باشد، قطعاً زیرساختهای لازم را برای تحقق آن، فراهم میکنند. ولی متاسفانه به نظر میرسد که این باور هنوز شکل نگرفته یا اینکه به مرحله ضرورت و نیاز نرسیده است.
اینکه مقالات تولیدی در کشور، جوابگوی نیازهای صنعت نیست، یا اینکه خطاهای متعدد در جانمایی صنایع داریم، و یا اینکه ظرفیتهای خالی به نفع اقتصاد کشور، عملیاتی نمیشوند، شواهدی هستند بر این ادعا که نتوانستهایم میان صنعت و دانشگاه، ارتباط موثری ایجاد کنیم.
تاکنون، اقتصاد کشور بر پایه پول نفت اداره شده و این موضوع، سد راه توجه بیش از پیش به موضوع تعامل دانشگاه و صنعت شده است و شاید محدودیتهای ناشی از تحریمها، مسیر کنار هم قرار گرفتن دانشگاه و صنعت را هموار سازد. اگر بخواهیم اقتصاد کشور را از درامدهای نفتی، رهایی بخشیم، راهی جز توسعه رابطه صنعت و دانشگاه وجود ندارد.
نکته اساسی که در این خصوص وجود دارد، آن است که تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه، موضوعی نیست که به خودی خود محقق شود و برای بهرهمند شدن اقتصاد کشور از مزایای آن، باید یک نقشه راه و استراتژی مدون داشت.
برای رسیدن به این هدف، به نظر میرسد که اول باید مشکل در دانشگاه حل بشود، صنعت نیاز به برنامه دارد و این برنامه، باید در بدنه دانشگاه تهیه شود. نیاز به سازماندهیکننده صنعتی، داریم، یعنی کارگروهها و کمیتهها که جای آن در دانشگاه است. فرصتهای مطالعاتی باید به سمت صنعت سوق داده شود. دانش مدیریت باید در دانشگاه به بالندگی برسد و از آنجا به صنعت سرایت کند.
هشداری که در این خصوص باید جدی گرفته شود، این است که تا زمانی که با شعارهای پوپولیستی روبهرو هستیم، صنعت و دانشگاه نمیتوانند در کنار یکدیگر قرار گیرند.