به گزارش می متالز، علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشتی که امروز (شنبه، دوم شهریورماه) در روزنامه ایران منتشر شده است، نوشت:
امروز نخستین روز از هفته دولت است، هفتهای که با یاد شهیدان رجایی و باهنر همبسته شده است. رخداد تروریستی انفجار دفتر نخستوزیری در هشتم شهریور ۶۰ نشان داد دشمنان فقط با دولت رجایی و باهنر عناد نداشتند، بلکه میخواستند با توسل به این ترورها نهاد دولت را در جمهوری اسلامی برای همیشه از بین ببرند. اما نهاد دولت منتخب و مردمسالار در نظام برخاسته از انقلاب ریشهدارتر و نهادینهتر از آن بود که تروریستها بتوانند آن را نابود کنند.
ما اکنون وارث آن دارایی عظیم معنوی هستیم که ققنوسوار از میان آتش و دود و انفجار تروریستی برخاست، جمهوری دوباره جمهور شد و دولتی که دوباره دولت همین ملت شد. امروز هم تروریسم اقتصادی آمریکا نهاد جمهوریت را در ایران هدف گرفته و سعی در القای این نکته انحرافی دارد که جمهوریت به مثابه یک نهاد در ایران فاقد ریشه است و چهره واقعی نظام را استتار میکند.
بنابراین هفته دولت در مقطع فعلی هفته دولت - ملت است. هفته تحکیم پایهها و نهادهای جمهوریت و تحکیم پیوندهای میان اسلامیت و جمهوریت در ایران، هفته باور به تغییر سرنوشت از طریق صندوق رأی.
بیتردید ظهور شهروند آگاه و حساس به سرنوشت جمعی خویش مهمترین دستاورد انقلاب بود که در این ۶ سال اخیر به نقطه اوج تازهای رسیده است. در دوران تدبیر و اعتدال بود که جنبش شفافیت آغاز شد. دولت، نور تازهای بر بودجه افکند و همین امر در پیامد مستقیم خود مطالبات نوینی را دامن زد که تاکنون سابقه نداشته است. ما دارای یک جامعه شبکهای نوین هستیم که شبکههای مجازی ظرف ظهور آن است. دیگر آنکه عصری که مردم فقط در لحظه انتخابات احساس دخالت در سرنوشت خود بکنند به سر آمده است.
من همواره زنجیره دموکراسی کامل را به سه مرحله پیشاصندوق، صندوق و پساصندوق تقسیم میکنم و همیشه بر نبود نهادهای پیشاصندوق که بتوانند انسانها و برنامهها را توأمان به جامعه معرفی کنند و جامعه را در معرض انتخاب قرار دهند و مرحله پساصندوق که جامعه بتواند انتخاب خود را نقد و راههای اصلاحگری را هموار کند، تاکید داشتهام.
خوشبختانه امروز شبکههای اجتماعی که در روزهای انتخابات به خودآگاهی نوینی دست مییابند در فردای انتخابات نیز در امتداد شاهراهها و اتوبانهای فناوری ارتباطی و اجتماعی به مسیر خود ادامه میدهند و مراقب اوضاع کشور خود هستند. وجود فساد غیرقابل انکار است. پدیده شبکههای اجتماعی و اطلاعاتی مانع از آن میشود که فساد در معرض عادیسازی قرار گیرد.
در دوره دولتی که ما آن را تحویل گرفتیم کشور به بالاترین درآمد تاریخ نفت دست یافت، اما اطلاعات اندکی درباره مصارف آن درآمد کلان که میتوانست کشور ما را در ردیف اقتصادهای شکوفای آسیای جنوب شرقی قرار دهد وجود داشت. کافی نیست که ما حق دانستن را برای شهروندان محترم بشماریم، بلکه به موازات آن باید امکان دسترسی شهروندان به اطلاعات نیز فراهم شود.
در دوره اعتدال بود که سیلی از نور بر تاریکخانههایی که به بهانه تحریم در قلمرو دور از نظارت مردمی قرار گرفته بودند تابیده شد. گرچه امروز معتقدم در روشنگری و شفافیت باید از رسواسازی و افشاگری گزینشی اجتناب کرد. این وظیفه همه افراد درون این شبکههاست. در این باره در آینده بیشتر خواهم نوشت. به نظر من در هیچ دورهای مانند امروز شفافیت وجود نداشت. گرچه تکنولوژیهای اطلاعاتی بستری بزرگ برای این شفافیت است، اما مراقبت از فضای مجازی و استمرار فعالیت زیرساختهای شفافیتافزا بیتردید ثمره و دستاورد مهم این دولت است.
آثار تحریمهای آمریکا آنطور که باید هنوز برای جامعه روشن نشده است. پدیده ترامپ منحصربهفرد است، حتی در تاریخ آمریکا. بهراستی میتوان گفت نوعی ناامنی را به همه جهان تسری داده و با همه توان آمریکا و عنادهای شخصی و تفکرات چالشگرانه خود علیه ایران بسیج شده است.
او حتی در نفی جهانی شدن هم پیشگام شده و با همه قدرت خود میکوشد به بهانههای امنیتی و موارد موهومی که به تصویر میکشد ایران را تبدیل به جزیره کند. حتی در دوره جنگ تحمیلی نیز با چنین شرایطی مواجه نبودیم. هدف غایی دولت آمریکا فروپاشی جامعه ما و کوچک کردن ایران است. فشار امروز به ایران در فروش نفت فقط با دوره دکتر مصدق قابل مقایسه است. از نظر اقتصادی فشار زیادی به زندگی مردم وارد میشود. دهکهای پایین حال و روز خوشی ندارند، بازنشستگان، کارگران و بیکاران با سیلی صورت خود را سرخ میکنند.
وقتی به شهرهای کوچک و حاشیه شهرها میرویم این وضع تشدید میشود. من فکر میکنم اگر این فشار آمریکا در جامعهای غیر از ایران و در غیاب دولتی با تدبیر رخ میداد قطعا فاجعههای انسانی بزرگی به بار میآمد.
مردم حق دارند نقد و گلایه کنند و فریاد بزنند، اما وقتی میبینند عدهای برای کسب قدرت و امیال سیاسی غیرمنصفانه با صدایی بلندتر از صدای محرومان به جیغ و داد سیاسی مشغولاند تا دستاورد دولت را نفی و با پول بیتالمال ناامیدی تزریق کنند، نمک به زخمشان پاشیده میشود.
با وجود این مردم و دولت ایران ایستادند. از رشد اقتصادی منفی به مرحله تعادل رسیدهایم و آثار رشد مثبت هم به چشم میخورد و اتفاقا این همان دستاورد دوم دولت است. مقاومت جامعه در مقابل تحریم و گرایش به سمت تعادل مسیری است که تحریمگران را ناامید و ابزار تحریم را خنثی کرده است.
بهعنوان یک شهروند و نه در مقام سخنگوی دولت میگویم که برادر جان و خواهر عزیز و همه آنها که پای صندوق رای رفتید، درست انتخاب کردید. اگر دولت اعتدال امروز نبود همه اروپا و آسیای جنوب شرقی و حتی چین و روسیه هم متحد آمریکا بودند. نیازی به بستن صدای وزیر خارجه ما نبود. برای انزوای بیشتر ایران کافی بود اظهارات برخی مسئولان قبل را بیشتر تکرار میکردند.
در دوره قبل با وجود تحریمهای بینالمللی و قطعنامههای متعدد شورای امنیت، در جهان تبدیل به یک جزیره شده بودیم. همان قطعنامههایی که رئیس وقت دولت آنها را کاغذپاره مینامید و با ورود به مباحث بیحاصل و بیفایده تاریخی، خود را کنار نظامهای پرمسئله، فروریخته و آتشافروز گذاشته بود. اما رأی مردم راه را تغییر داد. جایگاه ایران در نظام بینالملل به واسطه مذاکراتی که منجر به توافق بینالمللی هستهای شد، بهبود یافت.
به نظرم در انتخابات ۹۲ و ۹۶ درست انتخاب کردیم و از اسفند ۹۸ تا ۱۴۰۰ هم با همین عزم و اراده باید گام برداریم.