بیشک افغانستان جای توسعه بسیاری دارد و ترسیم چنین چشماندازی برای کشوری که از نظر جغرافیایی این امکان را دارد که شرق جهان را به غرب آن وصل کند، معقول مینماید، اما تا چه اندازه شدنی به نظر میرسد؟ افغانستان برای اینکه تبدیل به مرکزی برای عبور کالا از کشوری به کشور دیگر شود، باید فاکتوری را تامین کند که هم خود به نبود آن به خوبی واقف است و هم سایر کشورهای دنیا. تبدیل شدن به قطب ترانزیت کالا در ابتدای امر نیاز به تامین الگویی به عنوان امنیت دارد که در این کشور جنگزده وجود ندارد. افغانستان اگر امنیت داشت به خوبی از این ظرفیت برخوردار بود که در بسیاری از زمینههای همکاری، شریک مناسبی برای ایران باشد. علاوهبر مرز مشترک، این دو کشور با برخورداری از تشابهات فرهنگی و زبانی به خوبی میتوانند از پس بدهبستانهای اقتصادی بربیایند، این همان چیزی است که بارها در دیدارهای مقامات دو کشور درباره آن گفتوگو و بر درستی آن تاکید شده است، اما ایران نیز که از سوی مقامات افغان «کشور دوست و همسایه» معرفی شده، دستکم در حوزه معدن و صنایع معدنی به ارائه خدمات در داخل کشور اکتفا کرده و جای خالی همکاری تجاری و تولیدی این دو همسایه که از قضا هر دو نیز سرشار از ذخایر معدنی هستند، بسیار احساس میشود و هر چند گفتوگوهایی برای همکاری مشترک انجام شده، اما تاکنون اقدامی در این باره عملی نشده است.بلندپروازیهای افغانستان در سطوح گوناگون ازجمله توسعه راههای ارتباطی تحسینبرانگیز است، اما ارتباط در هر وجهی نیاز به احساس وجود امنیت برای بقای آن دارد از جمله فعالیت در سطوح بینالمللی و در وجه اقتصادی و خوب است دولتمردان افغان که تا این اندازه اندیشه و دغدغه توسعه دارند در فراهم کردن پیششرطهای آن نیز هم و غم داشته باشند.