به گزارش می متالز، صنایع پاییندستی آلومینیوم مانند کارخانههایی که ورق آلومینیوم تولید میکنند از ۴ کارخانه موجود دو کارخانه در حال تولید هستند و دو کارخانه دیگر نیز به دلیل مشکلاتی از مدار تولید خارج شدهاند.
درباره مشکلات صنایع پاییندست آلومینیوم با امیرحسین بابایی رئیس بازرگانی خارجی گروه کارخانههای تولید نورد آلومینیوم در بیستوسومین نمایشگاه مطبوعات به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
یکی از مهمترین مشکلات صنایع پاییندست در آلومینیوم به تهیه مواد اولیه یعنی شمش بازمیگردد. شمش آلومینیوم در اولویت نخست صادر میشود، این در حالی است که باید در اولویت نخست نیاز داخل تامین شده و پس از آن صادرات انجام شود. صادرات شمش درحقیقت بهنوعی صادرات ماده اولیه بهشمار میرود. کشوری مثل چین بههیچعنوان شمش آلومینیوم صادر نمیکند و اولویت صادراتش با محصولاتی در صنایع پاییندست است. با توجه به کمبود آلومینا و مواد اولیه شمش کارخانههای آلومینیوم شمش صادر کرده و تهاتری مواد اولیه وارد میکنند.
کارخانههای آلومینیوم با کمبود مواد اولیه روبهرو هستند، مشکلی نیست، میتوان از طریق ما که ورق تولید میکنیم این کمبود را جبران کرد، یعنی ما صادرات با ارزشافزوده بیشتری داشته باشیم و در مقابل مواد اولیه آنها را ما وارد کنیم. چراکه براساس قوانین گمرکی میتوان مواد اولیه را وارد کرد و محصول واسط با ارزشافزوده بالاتر تولید کرده و آن را صادر کرد.
بهطور قطع کشورهای همسایه مانند عراق و... بازارهای هدف مناسبی هستند. زمانی تاجرهایی در بغداد خریدار ثابت ما بودند اما هماکنون این تاجرها ابتدا از ما نرخ میگیرند، زمانی که نرخ اعلامی ما بالا باشد از ما خرید نمیکنند چراکه با ضرر نمیتوانند خرید کنند. از آنجا که نرخ مواد اولیه ما بالاست محصول نهایی ما نیز بالا خواهد بود. اما زمانی که شمش با نرخ مناسب تهیه شود محصول نیز با نرخ مناسبتر ارائه خواهد شد. سال گذشته نیز نرخ چین بسیار افزایشی بود، صادرات ما در این زمان دوبرابر شد، یعنی ما نیز میتوانیم بازار صادراتی مناسبی برای خود داشته باشیم. درحالحاضر کشور قطر با کشورهای عربی دچار مشکل شده است. این کشور برخی از محصولات خود را از کشورهای عربی تامین میکرد. ما قصد داشتیم به این کشور صادرات داشته باشیم که کشوری مثل چین زودتر از ما وارد این بازار شد. مشکل ما بازار صادراتی نیست بلکه مهمترین مشکل ما نرخ است.
قیمت در بورس کالا تعیین میشود اما به این راحتی هم نمیتوان در بورس کالا و در حد تامین نیاز خرید کرد چراکه هم عرضهها محدود است و هم در بورس کالا باید بهصورت نقدی خرید کرد. ما بهتازگی توانستیم بعد از مدتها ۳۰۰هزار تن شمش از بورس کالا خریداری کنیم. نقدینگی در بازار پایین است. در بورس اگر کالا را دوشنبه خریداری کنید و چهارشنبه پول آن را پرداخت نکنید باید جریمه سرسامآوری پرداخت کنید. نرخ بورس کالا در برخی مقاطع بسیار مناسب است اما نقدینگی زیادی را طلب میکند. خیلی از بازاریها چون پول نقد دارند کالا را از بورس کالا خریداری کرده و بهعنوان واسطه پس از مدتی با نرخ بالاتر در بازار عرضه میکنند.
مبنای نرخ براساس فرمول خاصی است و مشکلی در اینباره وجود ندارد. بهطور معمول و براساس نظام پایه در بورس کالا، نرخ پایه را تولیدکننده اعلام میکند. ممکن است مچینگ اتفاق بیفتد، یعنی با نرخ پایه کسی خرید نکند و با یک نرخ توافقی کل محصول را یک نفر خریداری کند اما در کل مشکلی درباره نرخ پایه در بورس کالا وجود ندارد. خریداری که پول نقد دارد یکباره کل محصول را میخرد و بعد بهصورت ذرهذره و نرخ بالاتر به تولیدکننده میفروشد. درحقیقت این واسطهها هستند که بیش از همه سود میبردند.
البته موضوع دیگر این است که دولت ارز دولتی را برای واردات شمش آلومینیوم بسته است. زمانی با ارز مبادلهای شمش وارد کشور میشد، یعنی تولیدکننده بخشی از نیاز خود را وارد و بخشی را از داخل تامین میکرد. از اینرو تعادلی ایجاد شده بود و مواد اولیه کسری نداشت و تعرفه آن روی ۵درصد و حداقل آن بود. اما در یکی دو سال گذشته کسی قادر نیست شمش وارد کند، به این دلیل که با ارز آزاد نرخ تمامشده افزایش پیدا میکند. بهویژه ارز نوساندار بسیار مشکل ایجاد میکند. یک کالا را با یک نرخ ارز خریداری میکنید تا زمان ورود کالا به داخل کلی نرخ آن نوسان پیدا میکند. موضوع دیگر درباره ارز موضوع تورم است، نمیشود تورم داخلی ما ۱۰ تا ۱۵درصد باشد اما تورم نرخ ارز یک درصد افزایش یابد. این نبود ثبات بازار ارز سبب میشود حتی نتوان از یوزانس (نوعی اعتبار اسنادی که فروشنده کالا به واسطه آن به خریدار مهلت میدهد تا وجه اعتباری خود را بپردازد) هم استفاده کرد. ازسوی دیگر ریفاینانس (استفاده از خطوط اعتباری کوتاهمدت بینبانکی یکساله بهمنظور گشایش اعتبارهای اسنادی و بابت واردات کالا) هم که نمیدهند.
درباره تجهیزات به ما تسهیلات ارائه نمیشود. از آنجا که خطوط تولید فرسوده هستند و نیاز به بازسازی دارند اما هیچ نهادی نیست که برای بازسازی این خطوط به ما تسهیلاتی ارائه دهد. بازسازی خطوط برای کارخانهها یک امر حیاتی بهشمار میرود، چراکه اگر یکی از این خطوط از کار بیفتد کل کارخانه از کار خواهد افتاد. از آنجا که کارخانههای ورق آلومینیوم کارخانههای بزرگی محسوب میشوند، هر چند وقت یکبار نیازمند تعمیر خطوط هستند. در زمینه ورق آلومینیوم در کل ۴ کارخانه وجود دارد که دو کارخانه آن ورشکسته شده و دو کارخانه در حال تولید هستند.
تقاضا همچنان برقرار است، علتهای دیگری برای ورشکستگی آنها وجود دارد. ورق آلومینیوم در صنایع گستردهای بهکار برده میشود، ازجمله صنایع خودروسازی و گرمایشی و سرمایشی. در لوازم خانگی هم کاربرد بسیاری دارد. ورقهای آلومینیومی در سبد محصولات متفاوتی میتواند قرار گیرد. از اینرو اگر در بخشی مثل مسکن کسری ایجاد شود این کسری به جاهای دیگر منتقل میشود. درکل تولید ورق آلومینیوم ورقی است که ارزشافزوده با کارمزد بالایی دارد، اگر از خارج وارد کنیم سبب خارج شدن پول بسیاری از کشور میشود. هر اندازه ظرفیت تولید افزایش یابد سود بیشتری خواهیم داشت و بهطور یقین تلاش بیشتری خواهیم کرد که کیفیت محصول را نیز افزایش بدهیم. در کل نباید از واردکنندگان ورقهای آلومینیومی حمایت کرد.
درباره نورد آلومینیوم اگر مشمول سیاستهای صادراتی، چه در تامین مواد و چه در زمینه جوایز و تشویقهای صادراتی باشد من با اطمینان میگویم که به اندازه یک کیلو هم اجازه نخواهیم داد کشوری مانند چین به عراق کالا صادر کند. ظرفیت بازار کردستان عراق حدود ۴۰۰ تن در ماه است. ظرفیت جنوب عراق بین ۵۰۰ تا هزار تن است. این بازار بسیار مناسبی است اما به شرط آنکه این صادرات همراه با سود معقولی باشد. تاجرهای عراقی هماکنون از چین ورق آلومینیوم وارد میکنند، چراکه باوجود هزینه حملونقل کالای چینی برای آنها بهصرفهتر است. البته به اندازهای که ایران قدرت و نفوذ سیاسی در عراق دارد از این قدرت در جهت اقتصادی استفاده نمیکند. ما امنیت و تجهیزات این کشور را تامین میکنیم اما آنها در مقابل در بحثهای اقتصادی به ما کمکی نمیکنند.
ما از دو نهاد انتظار حمایت از صنایع پاییندستی در آلومینیوم داریم، یکی بانک مرکزی با دادن تسهیلات و خط اعتباری و دیگری وزارت صنعت، معدن و تجارت از طریق تصویب آییننامهها مقررات خاص در جهت حمایت از صنایع پاییندستی است، البته بدون اینکه به تولیدکننده بالادستی ضربهای وارد شود، این تعامل بین صنایع بالادست و پایین دست آلومینیوم باید یک تعامل برد – برد باشد تا بتوان به نتیجه مطلوب رسید. منتهی زمینه این بازی برد-برد را وزارت صنعت، معدن و تجارت همراه با بانک مرکزی باید مهیا کنند و با ارائه تسهیلاتی چون وام دادن، گشایش و راهاندازی السی داخلی و... در صنایع پاییندستی که امکان تولید داخلی وجود دارد، اجازه واردات داده نشود.