به گزارش می متالز، هماهنگی که به ترتیب بتوان حلقه هر زنجیره را به حلقه دیگر متصل کرد. درواقع هماهنگی بین حلقههای این زنجیره است که میتواند درنهایت ارزشافزوده بیشتری خلق کند. برای مثال در زنجیره فولاد، ارزش افزوده سنگآهن ۱۵ دلار اعلام شده که با فرآوری و تبدیل آن به ترتیب به کنسانتره، گندله و سپس ورق سبک خودرو میتوان این ارزشافزوده را به ۱۲۰۰ دلار رساند. همچنین در زنجیره آلومینیوم میتوان بوکسیت ۶۰ دلار استخراجی را به پودر آلومینا و سپس شمش آلومینیوم و درنهایت به فویل آلومینیوم به ۶هزار دلار ارزشافزوده تبدیل کرد. ازسوی دیگر میزان اشتغالی که در پاییندست این صنایع ایجاد میشود به مراتب چندین برابر بالادست آن است. از اینرو هماهنگی در این زنجیره باید در جهت تکمیل صنایع پاییندست آن اتفاق بیفتد. پس در زنجیره این صنایع راهبردی در کشور باید ۲هدف مهم را پیگیری کرد، یکی تکمیل و ایجاد هماهنگی بین حلقههای مختلف که هر حلقه بدون مشکل هم با بالادست و هم پاییندست خود در ارتباط باشد و هم اینکه نهایت سرمایهگذاری کشور در تکمیل این زنجیرهها در جهت رسیدن به صنایع پاییندست باشد، چراکه بیشترین میزان ارزشافزوده و اشتغال در پاییندست این زنجیره است که خود را نشان میدهد.با توجه به اهمیت تمامی حلقههای این زنجیرهها هر مرحله و حلقه آن میتواند در جای خود از اهمیت ویژهای برخوردار باشد و مسئله مهم این است که هر حلقه بهتنهایی خواست خود را مقدم بر حلقه دیگری نپندارند و با این دید پیش بروند که حیات هر حلقه در تداوم کل این مجموعه است.