به گزارش می متالز، مخازن بنگستان این دو میدان نفتی هر کدام با نفت درجای بیش از ۱۵ میلیارد بشکهای نفت، به عنوان ظرفیتهای قابل توجه جهت توسعه و افزایش ضریب بازیافت همواره مورد توجه بودهاند. آغاز فعالیتهای مربوط به اکتشاف و عملیات لرزهنگاری در آب تیمور به سال ۱۳۴۰ برمیگردد، اما ۳۰ سال بعد تولید نفت از این میدان رنگ تحقق به خود گرفت. میدان منصوری اما در سال ۱۳۴۲ در عملیات اکتشافی رخ نشان داد و بعدتر در سال ۱۳۵۳ به بهره برداری رسمی رسید.
این دو میدان طی سالهای اخیر به دلایل مختلف که اصلیترین آن نبود دانش و تکنولوژی روز و محدودیتهای تحریمی بوده است، نتوانستند انتظارات توسعهای دستگاه نفتی کشور را برآورده کنند. با این همه، مدیران رده بالای نفتی کشور از کار توسعه در این میادین پا پس نکشیدند و برای توسعه این دو میدان، طرحها و مباحث مختلفی ارائه کردند. آب تیمور با ۶۰ هزار بشکه تولید در روز نیازمند بکارگیری روش بهینه افزایش ضریب برداشت بود و از آن سو مخزن بنگستان منصوری نیز پا به میان سالی میگذاشت و لازم بود برای افزایش سطح تولید و همچنین بالابردن ضریب برداشت آن اقدامی اساسی صورت پذیرد.
اینجا بود که پای شرکتهای تراز اول جهان مانند مرسک، لوک اویل و پرتامینا به میان آمد. این شرکتها بعد از اینکه اطلاعات لازم میادین برای ارائه طرح توسعه به آنها داده شد، پروپوزالهای خود را ارائه دادند. این طرحها هرکدام جذابیتهای خاص خود را داشت که انتخاب بین یکی از آنها را تا حدودی با مشکل مواجه میکرد. در میان طرحهای ارائه شده به شرکت ملی نفت ایران، پیشنهاد مرسک دانمارک البته از همه جذاب تر بود، چرا که مرسک مدعی بود تولید ۶۰ هزار بشکهای از آب تیمور را به ۴۵۰ هزار بشکه در روز خواهد رساند، شرکت اندونزیایی از تولید ۳۰۰ هزار بشکهای سخن میگفت در حالیکه لوکاویل روسی تولید ۱۵۰ هزار بشکه را پیشنهاد داده بود.
به هر رو تلاش شد کار دنبال شود و تفاهمنامههایی هم با این شرکتها به امضا رسید، اما رفته رفته به هزار و یک دلیل کار به درازا کشید. از همانجا بود که صدای منتقدان بلند و بلندتر شد که چرا انجام طرح توسعه این میادین مستعد، این همه به تعویق میافتد. این منتقدان که در جای خود، گلایههایی منطقی هم داشتند قائل به این نظر بودند که در حال حاضر حداکثر تولید نفت ایران، معادل تولید نفت در دهه ۷۰ میلادی شده است و میادین نفتی ایران میتوانند تا ۸.۵ میلیون بشکه در روز نفت تولید کنند. پس باید هرچه زودتر کاری کرد کارستان.
اما گویا بخت یار الگوی جدید قراردادهای نفتی برای توسعه میادین نفتی ایران نبود. مرسک که بعدتر توسط شرکت فرانسوی توتال خریداری شد، خود را کنار کشید. روسها هم کجدار و مریز و هر از چندی در این طرحها سرک میکشیدند. در نهایت قرار شد شرکت پرتامینا کار در این میدان را آغاز کند، اما ماجراهای جنجالی قراردادهای جدید نفتی و حکایاتی که بر سر برجام رفت، این حرکت را به تعویقی اساسی دچار کرد.
اینک برخی معتقدند طرحهای توسعهای میادین نفتی ایران قبل از اینکه قربانی مشی سیاسی دولتهای همپیمان تحریمگر بزرگ باشند، گرفتار پیچ و خمهای داخلی و تعدد سلیقهها در صنعت نفت هستند، اما بسیاری نیز بر این باورند که شرایط خاص سیاسی راه تعامل با شرکتهای بزرگ نفتی را سد کرده است. این بار در ادامه پرداختن به ویژگیهای این طرحها و به بهانه توسعه نیافتگی دو میدان آبتیمور و منصوری به سراغ «احمد محمدی»، مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب رفتیم تا از خلال یک گفتگوی اختصاصی ابعاد دیگر آن را تشریح کند.
مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب در ابتدا توضیح داد: میادین آب تیمور و منصوری با هم تفاوتهایی دارند که لازم است قدری به آنها اشاره کنیم. میدان منصوری شامل سه مخزن نفتی آسماری، بنگستان و خامی است، در حالی که مخزن آسماری آب تیمور به اصطلاح آبزده و غیرتولیدی است، اما مخازن بنگستان و خامی آن نفتی هستند.
محمدی که خود در زمان حضور شرکت های خارجی برای توسعه میادین نفتی ایران در قالب قراردادهای جدید نفتی، مسوول کارگروه توسعه میادین شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب بود، درخصوص زیر و بم مذاکرات توسعهای سه شرکت منتخب برای توسعه این میادین گفت: از همان آغاز فعالیتها که شرکتهایی مانند مرسک، لوکاویل و پرتامینا برای سرمایه گذاری در توسعه میادین نفتی به ایران آمدند، حداکثر همکاری از سوی همکاران ما در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب با آنها و شرکتهای ایرانی که تمایل به توسعه این دو میدان داشتند، به عمل آمد.
وی افزود: با توجه به اطلاعاتی که از نتایج لرزه نگاری در دماغه جنوب غربی میدان آب تیمور به دست آمده بود و همچنین بررسیهای صورت گرفته با میادین همجوار بویژه میدان جفیر احتمال گسترش بیشتر میدان آب تیمور نسبت به وضع موجود زیاد بود به همین دلیل پیشنهاد دو لوکیشن جدید A وB در نقاطی از بخشی که هنوز شناسایی نشده بود و در فاصله حدود ۱۸ کیلومتری نزدیک ترین چاه آب تیمور به این منطقه، در نظر گرفته شد. پس از طراحی نحوه حفاری این دو لوکیشن، در برنامه حفاری گنجانده شدند که خوشبختانه پس از حفاری، وجود نفت قابل تولید از آنها به اثبات رسید که در نتیجه آن مشخص شد ابعاد میدان آب تیمور بسیار بزرگتر از ساختار فعلی است.
محمدی ادامه داد: با اطلاعات جدید به دست آمده، علاوه بر افزایش میزان نفت درجای میدان، سطح تولید از این میدان هم افزایش مییافت. قطعا با توجه به خواص سنگ و سیال مخزن بنگستان این میدان، افزایش سطح تولید و افزایش ضریب بازیافت آن نیازمند بکارگیری تکنولوژیهای خاص بود. در واقع روشهای معمولی تولید از این میدان، ضریب بازیافت حدود ده درصد را نتیجه میداد. پس از مطالعات اولیه، شرکت مرسک پیشنهاد داد که با تکنولوژی خاص ایجاد شکاف در سنگ مخزن و تزریق آب، دستیابی به ضریب بازیافت بالاتر و سطح تولید بیشتر تا ۴۵۰ هزار بشکه در روز امکانپذیر است.
مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب افزود: باید بپذیریم که برخی از مخازن نفتی ایران از جمله مخازن بنگستانی آبتیمور و منصوری نیازمند بکارگیری تکنولوژی روز هستند و این تکنولوژی فعلا در کشور وجود ندارد تا خودمان با بکارگیری آنها توسعه برخی مخازن نیازمند تکنولوژی را برای دستیابی به ضریب بازیافت بالاتر انجام دهیم.
محمدی تاکید کرد: ادامه همکاری با شرکتهای مرسک، لوکاویل و پرتامینا که علاقمند به توسعه این دو میدان بودند، قطعا دستاوردهای مفیدی برای صنعت نفت به دنبال میداشت، امابا توجه به شرایط به وجود آمده ادامه فعالیت این شرکتها در حال حاضر معلق شده و نمیدانیم در آینده چه خواهد شد. در مخزن بنگستان میدان منصوری هم شرایطی مشابه میدان آب تیمور حاکم است. در منصوری هم شرکت های پرتامینا و لوکاویل طرح های توسعهای ارائه کردند که در نتیجه اجرای آنها ضریب بازیافت مخزن در محدوده ۱۶ درصد با روش تزریق همزمان آب و گاز محقق میشد.
وی در پاسخ به این پرسش که برداشت از این دو میدان در حال حاضر چقدر است گفت: توان تولید میدان آب تیمور به روش طبیعی حدود ۱۱۰ هزار بشکه در روز و توان تولید مخزن بنگستان میدان منصوری حدود ۱۰۰ هزار بشکه در روز اعلام شده است.